گیدنز” خود” را پدیده ای نسبتا سیال و متغیر میداند.در نتیجه به نظر او هویت شخصی را نمی توان چون هویت اشیا، در طول زمان ماندگار دانست.هویت شخصی بر خلاف خود مستلزم آگاهی باز اندیشانه است.هویت از این منظر چیزی است که فرد به آن آگاهی دارد و در نتیجه تداوم کنشهایش به او تفویض نشده است، ،بلکه فرد باید آن را به طور مداوم و روزمره ایجاد کند .

گیدنز تمایز میان خود و جامعه را مشکل آفرین می دانست.او فرض می کند که هویت شخصی[1] با هویت  اجتماعی تفاوت دارد.

“در بسیاری از فرهنگ های پیش مدرن،سرو لباس در درجه اول هویت اجتماعی و نه هویت فردی را مشخص می کرد.امروزه نیز به طور یقین لباس و هویت اجتماعی کاملا با هم بی ارتباط نیستندلباس هم چنان یک تمهید دلالت گرایانه است که جنسیت،موقعیت طبقاتی و منزلت حرفه ای را نشان می دهد.”(جکینز،25:1381)

در دیدگاه گیدنز ،بدن جایگاه خود و هویت شخصی است و اگر چه همواره نظارت و کنترل بر بدن و چهره در روابط متقابل روزمره اهمیت داشته و عامل با صلاحیت بودن “خود” تلقی شده اما در دوران معاصر،بدن انسان به صورت کانونی برای کسب قدرت و باز اندیشی و تحت انظباطهای بیرونی و درونی درآمده است .کنترل منظم بدن یکی از ابزارهای اساسی است که شخص توسط آن روایت معینی از هویت شخصی را محفوظ می دارد و در عین حال خود نیز از ورای همین روایت در معرض تماشای دیگران قرار می گیرد.این ،هم ناشی از نیاز به ارزیابی مثبت دیگران است و هم ناشی از احساس جامعیت بدنی یعنی این احساس که خود به طور صحیح در بدن جای گرفته است.

انطباق یا عدم انطباق اطوارهای بدنی یاظواهر شخص کنشگر با روایت از زندگی نامه اش،برای کسب احساس امنیت وجودی بسیار مهم است.همواره میان هویت شخصی و عملکرد افراد در زمینه های اجتماعی فاصله وجود دارد اما چنانچه فرد احساس کند کل اعمالش کاذب یا نمایشی و ناهماهنگ باهویت شخصی و روایت زندگی اوست، دچار بحران می شودو حس می کند که بیشتر امور روزمره را نه به دلایل معتبر و ارزشمند از نظر “خود”ش،بلکه صرفا برای انجام وظیفه یا بنا به مصلحت انجام می دهد.این وضعیت به خود کاذب می انجامد.از آنجا که جدایی” خود” از بدن به طور ناخواسته روی می دهد اضطراب هایی پدید می اورد که هویت شخصی  فرد را مستقیما زیر ضربات خود می گیرد.با این حال برخی اوقات،جدا شدن خود از بدن کوششی است برای عافیت طلبی و از سر گذراندن خطرها و نوعی واکنش موقتی در برابر خطر های گذر است نه جدایی مزمن خود و بدنی که جایگاه آن است(همان:90)

یکی دیگر از مطالب سایت :
سرویس دهنده اینترنت، تبلیغات اینترنتی

کنترل بدن  همیشه از نوعی سازماندهی اجتماعی و فرهنگی پیروی می کند.چه در مورد رژیم های غذایی،چه در مورد رژیم های جنسی و چه در مورد پوشاک که آن نیز تابع نوعی رژیم است.در همه فرهنگ ها،لباس آشکارا وسیله ای برای عرضه نمادین خویشتن است؛نوعی شکل دادن به قالب برونی روایتی که فرد برای هویت شخص برگزیده است.رژیم های خودآرایی و تزیین خویشتن (بدن) نیز مرتبط با هویت شخصی است.پوشاک همان طور که نوعی وسیله خودنمایی است ابزار مهمی برای پنهان سازی وجوه مختلف زندگی نامه شخصی نیز هست(همان:91)

از نظر گیدنز انتخاب سبک زندگی با هویت شخصی ارتباط دارد،زیرا در دنیای مدرن فرد با تنوع پیچیده ای از انتخاب های ممکن مواجه می شود. که ناچار باید از آن میان دست به گزینش بزند.در نتیجه یافتن سبک زندگی اهمیت می یابد،گرچه سبک زندگی  همواره آگاهانه بر گزیده نمی شوند.سبک زندگی روایت خاصی را که فرد برای هویت شخصی خود برگزیده است،در برابر دیگران مجسم می سازد و مستلزم تصمیم گیری های روزانه درباره نحوه پوشش،خوراک ،کارو فراغت است و چگونه بودن افراد را نیز شکل می دهد.در نتیجه در فرهنگ های سنتی که دامنه انتخاب ها محدود است و شیوه زندگی از نسل گذشته آموخته  و تحویل گرفته می شود کاربردی ندارد.(همان:121)

در مورد الگوهایی که در مورد نحوه زیستن،آراستن بدن و مصرف تبلیغ می شود،همواره مقاوتهایی صورت می گیرد به گونه ای که گاه به استقلال و آزادی از الگوهای رایج تبدیل شده؛می انجامد.فرد با آگاهی به تصمیم گیری مبادرت می کند و بر اساس ارزش های “خود”دست به انتخاب می زند و سبکی رادر نحوه  زندگی و مصرف انتخاب می کند ؛ که با هویت شخصی او هماهنگ و موجد احترام به خویشتن باشد.

مطابق نظر گیدنز،زنان که در جامعه ماقبل مدرن از مشارکت کامل در عرصه فعالیت های اجتماعی محروم بودند،گشودگی دوران مدرنیته اخیر را به طرز ی کامل تر ولی تناقض آمیز تجربه می کنند.در جوامع جدید،زنان از سویی فرصت آزمودن شانس خود را در طیف وسیع تری از امکانات دارند و از سوی دیگر در فرهنگ مرد گرای،بسیاری از این  راه ها به روی زنان بسته می ماند.فعالیت های افراطی زنان برای کنترل بدن نوعی اعتراض و پاسخ فعالانه است به کثرت ظاهری امکانات،و نوعی احساس کمال و قدرت یابی   به زنان می دهد و داعیه اثبات باز اندیشانه هویت شخصی و عرصه پیکری مطلوب را دارد(همان:154) از سوی دیگر مصرف گرایی به ویژه در میان زنان که کمتر در عرصه عمومی و تولید عمومی و تولید برای بازار حضور دارند،طرح کلی “خود”و انتخاب سبک زندگی را تحت تاثیر قرار می شود.نیاز فرد به استقلال شخصی،هویت معین و کمال طلبی مبدل می شودبه نیازمندی بی پایان به داشتن و مصرف کردن کالاهایی  که بازار عرضه می شوند.با این همه کالا پرستی بدون ابزار مخالف و مقاومت به پیش نمی رود (گیدنز،280:1378)

یکی دیگر از مطالب سایت :
مدل گونه هارولد لاسول، بانکداری الکترونیکی

خرید و دانلود فایل (متن کامل پایان نامه ) با فرمت ورد در لینک زیر :

wq

بـررسی سبـک پوشش زنـان و عـوامل موثر بر آن در شـهر مشهد 

با جهانی شدن فزاینده رسانه های ارتباط جمعی ،وجود و عملکرد های محافل و سازمانهای متعدد،گوناگونی در هر زمینه به گوش و چشم هر کس که خواهان شنیدن و نگریستن باشد می رسد و همین اطلاعات طبعا راههای تازه ای برای انتخاب در برابر شخص می گشاید و رسانه های جمعی ما را به موقعیت هایی هدایت می کنند که شخصا هر گز امکان تماس یا آشنایی مستقیم با آنها را نداشته ایم.(گیدنز،124:1385) مدرنیته فضایی را به وجود می آورد که تمامی اعمال آدمی در مقابل آینه ای عظیم قرار گرفته و انسان در تلاش است تا در ظواهر امر،نمایشگر شخصیتی سرزنش ناپذیر و متناسب با ارزشهای اجتماعی روز باشند.(گیدنز،243:1385) از سوی دیگر پیکر ما ،به طرز فزاینده ای اجتماعی می شود و به صورت یکی از عناصر ساختاری زندگی اجتماعی در می آید.(گیدنز،143:1385)

[1] Self- identity