عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد :وضعیت تشیع در استان خوزستان در دوره آل بویه
تکه ای از متن پایان نامه :
دستگیر کرده یا از بین ببرند. همچنین قبایل دیگری که در مناطق دیگر برای مردم مزاحمت ایجاد میکردند را نیز از بین برد.[1] ابن خلدون نیز در این باره گفته می باشد: « قلعه خلاد خان بین فارس و خوزستان بود. مفسدان نزدیک به دویست سال قلعه را در تصرف داشتند و از آنجا به کاروانها حمله میکردند. تا آنگاه که عضدالدوله آن را تصرف نمود و ساکنانش را کشت.»[2]
یکی دیگر از تدابیر امنیتی عضدالدوله گروگانگیری سران قبایل غارتگر بود. وی تنی چند از سران قبایل را روانه ی زندان مینمود و هر چند وقت یک بار، گروگان ها را با عده ای دیگر از آنها جایگزین مینمود.[3] همچنین به مقصود ایجاد امنیت خارجی و سد، که در سال ۳۶۵ ه.ق بسته شده، از سنگ و ساروج ساخته شده بود.[4]
در خوزستان نیز بر رود کارون، چرخهاى بزرگی براى بالا آوردن آب بر پا بود. به وسیله این چرخها، آب را سوار سواحل مرتفع آن رود کرده سپس به مزارع مىرساندند. او در ایام حکومت خویش برکهاى ساخت که مشتمل بر هفت پایه بود که اگر هر روز از هر پایه هزار نفر آب مىآشامیدند تا یک سال آنها را کفایت مىکرد. در تاریخ گزیده آمده می باشد که عضدالدوله در مدینه ی طیبه باروئى ساخت و در جانب قبلىشیراز شهرى که آن را «سوق الامیر» مىخوانند بنا نمود.[5]
آل بویه خراج روستاییان وکشاورزان ایرانی را صرف آبادی دهات و شهرهای ایران کردند. ساختن کاریزها، لایروبی قنات ها و ایجاد بندها و سدها که آب رودخانهها را به نواحی بلندتر هدایت کند، در این زمان رواج بسیار داشت. در زمان آل بویه، جمعی از دانشمندان و افراد با تجربه در امور کشاورزی به خدمت دربار درآمدند و دشت خوزستان و نواحی فارس و اصفهان را چنان آباد و حاصلخیز کردند که نه تنها برنج و نیشکر و مرکّبات، بلکه گندم و جو و ارزن از این نواحی به فراوانی برداشت میگردید. کشت انواع نخل، زیتون، پنبه و کنف و دیگر محصولات غذایی و صنعتی در این زمان رونق بسیار داشت. شرحی که جهانگردان متعدد این روزگار از آبادانی و فراوانی در قلمروی آل بویه نوشتهاند، بسیار خواندنی می باشد.
[1]. ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی، ج۲، ص۶۹۵.
[2]. عبد الرحمن بن محمد ابن خلدون، ج۳، ص۱۳۴.
[3] . ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی، ج۲، ص ۷۱۷.
[4]. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، مآثر الملوک، ( محقق میرهاشم محدث) چاپ اول،(تهران: نشر رسا، ۱۳۷۲)،ص ۱۱۷.
[5]. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، چاپ چهارم، (تهران: نشر خیام،۱۳۸۰) ،ج۲، ص۴۲۷.