عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد :وضعیت تشیع در استان خوزستان در دوره آل بویه
تکه ای از متن پایان نامه :
در عصر خود و در طی قرون متمادی میداند.[1] بنا به نوشته او شکر تمام بین النهرین و یمن از محصول خوزستان تأمین می شده می باشد. از این رو خوزستان را شکرستان نیز نامیده اند. پارچههای زربفت و ابریشمی و منسوجات خوزستان شهرت جهانی داشته می باشد. فرش و نمد و زیلو در این منطقه در کیفیت عالی تولید می شده می باشد. در پلسازی و سدسازی پیشرو بوده اند و در تفکرات فلسفی و مذهبی بر همه همسایگان خود برتری داشته اند.
سرزمین خوزستان علیرغم اینکه از جنگها، قتلها و غارتها آسیبهای فراوان در طول تاریخ به خود دیده اما هیچگاه غنای معنوی و مذهبی خود را از دست نداده می باشد. وجود مساجد و سایر اماکن مذهبی زیرا امامزاده ابراهیم، امامزاده حیدر، امامزاده عبدالله و بقعههایی زیرا بقعه دانیال نبی در شوش و بقعه جعفر طیار در دزفول و بقعه سید احمد در هفت تپه و صدها زیارتگاه دیگر گواه صادق بر حضور روح معنویت در دل مردمان این سرزمین می باشد. ابن حوقل که کتاب خود صوره الارض را در سال ۳۶۷ ه. ق تألیف کرده می باشد، حدود خوزستان را به توضیح ذیل وصف مىکند: « حدود خوزستان در قرون اولیه اسلامی به این توضیح می باشد: حد شرقی آن فارس و اصفهان و حد فارس و رود طاب (رودخانه جراحی) جاری می باشد و تا نزدیکی مهروبان مرز آن را تشکیل میدهد. غرب خوزستان روستای واسط و توابع آن و شمال آن صیمره و لرستان می باشد.»[2]
این وصف حدود در کتابهای مسالک و ممالک اصطخری و احسن التقاسیم مقدسی نیز به همین صورت نوشته شده می باشد. حدود و مساحت خوزستان در همه آثار قدیم به یک شکل می باشد و تقریبا همه آن مرزهایی را که در آن زمان داشته، اکنون نیز دارد. یاقوت حموى از دو منطقه ی اربق و اربک در خوزستان نام برده می باشد. اربق از نواحى رامهرمز می باشد[3] و اربک شهر و ناحیهاى می باشد از اهواز که داراى روستاها و مزارع می باشد و نیز پلى دارد که در نبرد سال ۲۵۷ه.ق نام آن آمده می باشد.[4] لشکر اسلام، اربک را در عهد خلیفه دوم و در سال هفده مردم خوزستان گوید: «در سرزمینهاى عجم فصیحتر از زبان خوزستان نباشد. ایشان فارسى خود را با تازى بسیار مىآمیزند، چنان که گویند: «این کتاب وصلا کن. این کار قطعا کن.» کسى را بینى که دارد به فارسى گفتگو مىکند. ناگهان بازگشته به عربی سخن مىگوید و به هر یک از دو زبان که گفتگو مىکند، گویی دیگرى را بدین خوبى نمىداند.گفتارشان طنین دارد، پایان سخن را مىکشند.»[5] از نمونه ای که مقدسی در دو مثال از فارسی به دست داده معلوم میگردد فارسی متداول خوزستان همین زبان فارسی دری بوده که[1]. ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی، ج۱، ص ۶۸.
[2]. ابوالقاسم محمد ابن حوقل، ص۲۲.
[3]. شهاب الدین ابو عبدالله یاقوت بن عبدالله حموی، ج۱، ص ۱۳۷.
[4]. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، (مترجم ابوالقاسم پاینده) چاپ پنجم، (تهران: نشر اساطیر، ۱۳۷۵)، ج ۱۵، ص۶۴۰۸.
[5]. ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی، ج۲، ص۶۲۴.