عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد : تأثیر مجالس مذهبی مطلوب در حفظ و تداوم حیات دینی جامعه از دیدگاه قرآن و روایات
تکه ای از متن پایان نامه :
گرانسنگی را به دست میدهد که در واقع، تکلیف شیعه را در شرایط مختلف به خوبی واضح نموده و روشن مینماید.[1]
لذا بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)استراتژی ائمه اطهار (علیهم السلام) بر حفظ و زنده نگه داشتن این حماسه با شکوه و زیبا و بهره گیری از آن در دوران اختناق و فشار حکام جور بوده می باشد؛ زیرا که حکومت امویان و عباسیان، با توجیهات و تفسیرهای گوناگون و اغراض شیطانی، درصدد بودند تا این واقعه یا به فراموشی سپرده گردد و یا تفسیری واژگونه از آن ارائه گردد. هریک از امامان بزرگوار شیعه (علیهم السلام)با موثرترین و کارآمدترین شیوهها توانستند از فرهنگ عاشورا و دستاوردهای عظیم آن، در راستای حفظ و تداوم حیات دین جامعه بهره گیری کنند.[2]
از دوران امام سجاد (علیه السلام) به بعد این مسأله در شمار استراتژیهای اصولی امامان قرار گرفت. خود امام سجاد(علیه السلام) در مواقف مختلف و به بهانههای فراوان، سعی در برگزاری مجالس و در کنار آنیادآوری این حادثه عظیم داشتند. ایشان را باید در تاریخ شیعه از بزرگترین سوگواران حادثه عاشورا دانست. امام سجاد (علیه السلام) نه تنها خود میگریستند، بلکه شیعیان و مومنان را نیز بر گریستن بر آن شهیدان وا میداشتند. لذا میفرمودند: «هر مومنی که بر شهادت حسین (علیه السلام) بگرید، به طوریکه اشک بر گونههایش جاری گردد، خداوند برای او غرفههائی در بهشت آماده میسازد که تا ابد در آن اقامت خواهد گزید.[3]
امام باقر و امامصادق (علیهما السلام)هم در این مسیر کوشش ویژهای داشتند. لذا ائمه کوشش میکردند قیام امامحسین و واقعه عاشورا به صورت یک مکتب و به صورت یک مشعل فروزان روشنگر مسیر حرکت آزادی خواهی و دینطلبی باشد.
حضرت امام خمینی (ره) هم در این زمینه میفرمایند:
نمایش میگذارد و پیام همدلی و هماندیشی را مخابره میکند و منجر به وحدت و انسجام جامعه گردیده و زمینه طمع و زیادهخواهی دشمنان را از بین میبرد. حضرت امام خمینی (ره) در این زمینه میفرمایند:
« مسائل اسلام، مسائل سیاسی می باشد و سیاستش غلبه دارد بر چیزهای دیگرش. اجتماعاتی که اسلام بعضیاش را فرض کرده می باشد، واجب کرده می باشد و بعضیاش را به طور[1]– علی اکبر نوائی،”روش شناسی حرکت سیاسی امامان شیعه”، مجله پژوهش های اجتماعی اسلامی، شماره 86 ,بهمن و اسفند /1389: 105 – 146
[2]– همان، صفحه 117
[3]– محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی ،ص 83