عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد :وضعیت تشیع در استان خوزستان در دوره آل بویه
تکه ای از متن پایان نامه :
به این دلیل شناخت و مطالعه روند تشیع در این استان به عنوان یکی از مراکز اصلی تشیع میتواند قسمتی از تاریخ تشیع در ایران را روشن کرده و زمینهای مساعد برای مطالعات بعدی در این باب فراهم آورد.
توجه به دولتهای مستقل اسلامی در قرن چهارم، نشان میدهد که تشیع در اینقرن، شانس بزرگی در تسلط بر تمامی جهان اسلام داشته می باشد. به همین دلیل، این قرن را قرن پیروزی شیعه نامگذاری کردهاند. قدرت شیعه در قرن چهارم اعجابآور می باشد. از یک سوی فاطمیان بر شمال آفریقا و مصر حکومت میکردند. از سوی دیگر، حمدانیان در شمال و شمال غرب عراق تا حلب و احیانا دمشق، حاکمیت داشتند. آل بویه بر عراق و بخشهای وسیعی از ایران حکومت میکردند. یمن نیز در اختیار امامان زیدی بود. بنابراین اتحاد آنها میتوانست جهان اسلام را بهطور کامل در اختیار این مذهب قرار دهد.
1-4. تعریف مفاهیم
1-4-1. تعریف لغوی و اصطلاحی شیعه
برای تعریف واژه تشیع به ناچار بایستی آغاز واژه شیعه را در لغت و اصطلاح تعریف کنیم. واژهشناسان براى واژه شیعه معانى همسویى نظیر فرقه، حزب، گروه، امّت، پیروان، یاران، هواداران، همراهان، همکاران، دوستان، اشاعهکنندگان و تقویتکنندگان، کردهاند. این واژه اگرچه مفرد و جمع آن «شیع» و «اشیاع» می باشد، اما کاربرد آن نسبت به تثنیه و جمع و شدهاند و نیز به دوستداران خاندان رسالت اطلاق کردهاند.
البته در قرن دوم و سوم بعد از شیعیان امامى بیشترین تعداد شیعه را زیدیان تشکیل مىدادند. ابن خلدون نیز گفته می باشد: «شیعه در اصطلاح قدما و متأخران از فقها و متکلّمان بر پیروان على علیه السلام و فرزندان او اطلاق مىگردد. به اعتقاد آنان امامت از ارکان دین می باشد و على علیه السلام توسط پیامبر صل علیه و آله و سلم به امامت پس از او نصب گردیده می باشد».[1] مقصود از مقدّم داشتن على علیه السلام بر دیگر صحابه همان اعتقاد به امامت بلافصل آن حضرت می باشد. در این کاربرد، اعتقاد به امامت بلافصل على علیه السلام و منصوص و منصوب بودن امامت آن حضرت و اینکه امامت در فرزندان او از نسل فاطمهى زهرا علیها السّلام استمرار خواهد داشت محور و اساس بهشمار مىرود.[2] بنابراین شیعه در لغت به معناى پیروان و یاران شخص یا اشخاص معینى می باشد، اما اگر کلمهی[1]. عبد الرحمن بن محمد ابن خلدون، ص ۳۷۶.
[2]. على ربانى گلپایگانى، درآمدى بر شیعه شناسى، چاپ دوم، (قم: مرکز جهانى علوم اسلامى، ۱۳۸۵)، ص ۲۴.