مبنای اخلاقی بودن رفتار
مسأله «مبنای تقسیمبندی» با مسأله «ملاک پایانی اخلاق» فرق داره. مبنای تقسیمبندی فضایل و رذایل پیش پیروز محققان اخلاق حرفهای، رعایت حقوق افراد و پیش یه سری های دیگه رعایت منافع طرف رفتاره (رینولد،1993) . بر این پایه، خودشناسی و خودمحاسبه گری اخلاقیه چون فرد در اینجور رفتار ارتباطی داخل شخصی حقوق خود رو رعایت میکنه اما خودباختگی و خودکشی غیراخلاقیه به دلیل اینکه فرد حقوق خود رو پایمال می سازه. و در رفتار ارتباطی برون شخصی، راستی و رازداری، اخلاقی ان اما خیانت و غیبت غیراخلاقی ان چون حقوق طرف مقابل رو تباه میکنن. طبق جهانشمول بودن حقوق طبیعی آدمیان، جهانشمولی اخلاق هم تأمین میشه. الگوی رفتار ارتباطی داخل شخصی و برون شخصی بر اساس رعایت حقوق افراد، اگه ناظر به فرد باشه، در دو سطح مطرح میشه: مسئولیتپذیری فرد در قبال خود و بقیه در زندگی شخصی و مسئولیتپذیری فرد در زندگی شغلی. اولین معنی سازی از اخلاق حرفهای، اخلاق صاحبان حرف و مشاغل در زندگی شغلیه اما این روزا به دلیل تولد و گسترش سازمانها و ترکیب پیروز مشاغل در اونا، معنی اخلاق حرفهای به سطح عمیق تری یعنی مسئولیتپذیری سازمانها در قبال حقوق داخلی و خارجی سازمان پیشرفت پیدا کرده(قراملکی، 1385).
برمبنای نظام اخلاق اسلامی ملاک پایانی اخلاق، خداس و هر رفتاری که مقرب به اون باشه فضیلته و هر رفتاری که مبعد از آن باشه رذیلته. اون میپرسد اما پرسیده نمیشه. هدف پایانی تخلق، تقرب به اونه. و اینجور ملاکی هم حسن فعل رو تأمین میکنه و هم حسن فاعلی رو تضمین میکنه.
حضرت امیر (ع) مبنای رابطه و رفتار ارتباطی اخلاقی رو حفظ و رعایت حقوق مردم دونسته و در مواضع جور واجور بر اون تأکید می ورزند به گونهای که جایگاه اجتماعی آدما به ویژه در مشاغل و مناصب جور واجور رو بر اون استوار میکنه. امام علی(ع) مسئولیتپذیری فرد رو در رفتار ارتباطی نسبت به همه افراد مثل دوست و دشمن، رفیق و بیگانه، مومن و کافر و حتی با محیط و بقیه موجودات مثل حیوانات یادآور شده اون رو بر اساس مسئولیت در برابر پروردگار میکنه: ای مردم تقوی پیشه کنین چون در پیشگاه خدا مسئول بندگان خدا، شهرها و خونهها و حیوانات هستین. این مسئولیتپذیری چیزی جز رعایت حقوق غیر نیس. پس حضرت رعایت حقوق مردم رو رعایت حقوق الهی و بیحرمتی و ستم به اونا رو بی حرمتی و ستم به خدا دونستهان.
اخلاص و توحید، ضامن اجرایی حقوق مسلمانانه. باور به توحید و خداپرستی رو راست ما رو به رعایت حقوق مسلمین دعوت می نمایدو مانع تضییع حقوق میشه. رعایت حقوق مردم به معنی راضی کردن مردم نیس و نباید رعایت حقوق مردم رو به معنی رضایت مردم کاهش و تحویل کرد. چون چیزی که مبنای اخلاقه حقوق مردمه و نه صرف رضایت اونا. چیزی که ملاک اخلاقه، رضایت الهیه. حضرت در مواضع جور واجور به این ملاک پایانی تأکید میکنه که رضایت الهی با ادای حقوق مردم کسب میشه و نه با راضی کردن اونا. ایشون به روشنیً بر ادای حقوق تأکید می کنه و یادآور میشه که رضایت یا نبود رضایت مردم مانع ادای حقوق نشه. نکته بسیار قابل توجه در نهج البلاغه، خطبهها و نامههاییه که نشون دهنده اهتمام حضرت به آشنا کردن همه مردم و هماینجور افراد و کارگزاران و نیروهای حکومتی خود در مناصب و مشاغل جور واجور با حقوق، وظایف و بخش مسئولیتهاست.
[1]. خطبه 167
[2]. ابن ابی الحدید، 1404 ﻫ ق