مدیریت سرمایه فکری:
اسچیوما ولررو[1](2008)، مدیریت سرمایه فکری را فعالیتی «چترگونه» تعریف میکنند که بر شناسایی، اندازهگیری، کنترل و توسعه منابع نامشهود متمرکز است. (داداشی خاص، بابائی،1392، ص 19)
مدیریت سرمایه فکری، بیش از آنکه یک فن مدیریتی باشد، رویکردی بنیادی در مدیریت منابع و داراییهای سازمان است. در واقع، سازمانهایی که به شکلی راهبردی بر مواردی چون: مدیریت و سنجش سرمایه فکری، ارزیابی فناوری رقابتی و سامانههای مالکیت فکری تمرکز دارند، قادرند سرمایه فکری خود را به صورتی کاراتر مدیریت کنند. الزامات دستیابی به چارچوب مدیریتی کاراتر علاوه بر توجه راهبردی به موارد یادشده، درک تفاوتهای موجود میان سرمایه انسانی و داراییهای فکری است. چرا که سرمایه انسانی را نمیتوان به مالکیت سازمان در آورد و در مقابل داراییهای فکری (چون: متدولوژی ها، فرایندها و پایگاههای داده) به راحتی به مالکیت سازمان و سهامداران آن در میآیند. از این رو مهمترین وظیفه در مدیریت سرمایه فکری، تبدیل سرمایه انسانی (دانش سر بسته) به داراییهای فکری (دانش آشکار) است. (ناظم و همکاران،1391، ص 150-149)
امروزه مدیریت سرمایه فکری، سازمان را به موفقیتهای بیشتری در افقهای آینده بازارهای رقابتی خواهد رساند. استقرار نظام مدیریت سرمایه فکری در سازمان مهمترین قدم در توسعه سامانه اکتساب ارزش و پشتیبانی از این ارزش، از خلال این سرمایه است. به طور قطع، مدیریت مناسب سرمایه فکری منجر به تولید ارزش پنهان برای سازمان خواهد شد به باور بسیاری از نظریهپردازان و پژوهشگران حوزه سرمایه فکری یکی از نشانههای موفقیت هر سازمان در میزان توانایی مدیریت سازمان در تبدیل ظرفیتهای نامشهود ارزش بالقوه به داراییهای نامشهود ارزش بالقوه به داراییهای نامشهود باارزش بالفعل است. یکی دیگر از مهمترین جنبههایی که مورد توجه به جنبهای سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از مؤلفههای موثر در تشکیل سرمایه فکری در سازمان است. مدیریت سرمایه فکری را میتوان بستهای از دانش تشکیلشده از مجموعه منابعی نامشهود و پنهان، اصول، فرهنگ، الگوهای رفتاری، قابلیت، شایستگیها، ساختارها، ارتباطات، فرآیندها و پردازشهای منجر به دانش یا منتج ازآن به حساب آورد. (ناظم،1391، ص 84)
در مرحله واقعی عصر دانش، لازم است تا شرکت ه برتری رقابتی به دست آورند و آن را حفظ کنند ویکی از راههای عملی، از طریق مدیریت سرمایه فکری آسان است. این روش مستلزم تلاش زیادی از سوی مدیران سطح متوسط وپائین در ارائه اطلاعات به موقع ودانش در مورد فرآیندها و نتایج شرکت است. حجم بزرگی از دیتا، اطلاعات و دانش میبایست ذخیره و ترکیب شوند تا به وسیله شاخصهای مرتبط برتی عملکرد سازمانی محاسبه شوند. (Gogan, et al, 2014,p 728)
امروزه سرمایههای فکری به عنوان یک دارایی راهبردی برای عملکرد سازمانی و افزایش رقابتپذیری سازمانها شناخته میشوند. مدیریت سرمایههای فکری شامل موارد زیر است:
الف) شناسایی سرمایه فکری کلیدی که باعث تحقق عملکرد راهبردی سازمان میگردد.
ب) تجسم و به تصویر کشاندن مسیرها و تحولات خلق ارزش سرمایه فکری در سازمان.
ج) اندازهگیری تحولات ناشی از سرمایه فکری در عملکرد.
د) پرورش و خلق سرمایه فکری کلیدی با استفاده از فرایندهای مدیریت دانش.
ه) گزارش دهی خارجی و داخلی عملکرد بررسی اثر سرمایههای فکری بر عملکرد سازمانی و کسب مزیت رقابتی. (ناظم،1391، ص 85)
با استفاده از اندازهگیری سرمایه فکری، سازمان قادر خواهد بود که سرمایه فکری خود را مدیریت کند. بدون داشتن ارزیابی مربوط به سرمایه فکری
_درک سطح عملکرد جاری،
_دانستن اینکه آیا سرمایه فکری در طول دوره، افزایشیافته یا بر عکس کاهش پیدا کرده است،
_درک هر فعالیت و عاملی که عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد، غیرممکن خواهد بود.
سازمانهایی که اطلاعات معناداری در مورد عملکرد سرمایه فکری خود در طول دوره مالی داشته باشند. میتوانند از آن برای اطلاع پیدا کردن از تصمیمگیریها، آزمون و بررسی استراتژی ها و مدیریت ریسکهای مربوط به سرمایه فکری استفاده کنند. (ستایش و همکاران،1392، ص 81_80)
[1] Aschyvma, Lrrv
متن کامل :