ی است همخانواده با واژهی انگلیسی history به معنی تاریخ.بنابر این در گوهر اساطیر،تاریخنگری و تاریخنگاری را میتوان سراغ گرفت و بسیاری از اسطورهها را میتوان روایتی تغییر یافته از تاریخ دانست.
اساطیر ناهمزمانی با اکنون را در گوهر خود دارند.در زبان عربی نیز واژهی اسطوره-چنانکه واژهی تاریخ-دارای بار کهنْبودگی است،چنانکه در قرآنکریم از زبان مشرکان میخوانیم:”ما هذا الّا اساطیر الاولین”(قرآن،6/25)،این نیست مگر اسطورههای گذشتگان.
زندهیاد مهرداد بهار واژههای historia و histori را از ریشهی هندواروپاییvid- و همخانواده با واژهی سنسکریت vidya و واژهی فارسی باستان vaedya به معنی دانش میداند (ر.ک: بهار، پژوهشی در اساطیر ایران،343)،بر این اساس اسطورهها در بنیان خود گزارش شناخت بشر اعصار باستان از هستی درون و پیرامونش بودهاند.چنانکه خواهیم گفت پیش از پیدایش علم(science) و روش علمی،بشر با چندین روش دیگر،هستی را تفسیر میکردهاست و روش اسطورهای از مهمترین و کهنترین روشها برای حصول این مقصود بودهاست و بلکه روش اسطورهای را باید کهنترین روش تفسیر هستی دانست،زیرا واژهی اسطوره به سبب اشتقاق از ریشهی vid- کاملاً معادل و مساوی دانش بودهاست و نشان میدهد که اسطوره و دانش در نزد بشر عهد باستان یکی بودهاند.
واژهی اسطوره هم خانواده با واژهی فارسی’ نوید’ به معنی بشارت است و نیز واژههای عربی وَعد،وَعید و وَعده را باید از همین خانواده و به احتمال زیاد باید مأخوذ از واژهی فارسی باستانvaedya دانست.بر این اساس در بن اساطیر،گونهای از آیندهنگری و ابدیت نهفتهاست و همین بخش از گوهر اساطیر است که اسطورهی فرجام را و بویژه اسطورهی موعودان را پدید میآورد،به همان سان که کهنْبودگی نهفته در اساطیر،مایهی پیدایی اسطورهی آغاز میشود.
معادل واژهی اسطوره در زبان انگلیسی واژهی myth است.این واژه میباید از ریشهی هندواروپایی mud- به معنی اندیشیدن باشد.بهار نیز بر همین عقیدهاست و میافزاید که واژهی myth همخانواده با واژهی فارسی ‘ مُست’به معنی فکر است(بهار،پژوهشی در اساطیر ایران،344).از این جهت نیز اساطیر را باید گزارش شناخت بشر اعصار باستان از هستی دانست.
تعریف اسطوره و ویژگیهای آن
اسطوره روایتی است که دارای خوشهای از ویژگیها باشد و هر چند که این ویژگیها برحسب موارد و مصادیق اساطیر، بسیارند و متفاوت، اما برخی را میتوان به سان مهمترین ویژگیها دانست و برشمرد:
1- دلالت روایت به گذشته یا آینده ای بیرون از دسترس؛
2- فقدان دقت در ابعاد زمان، مکان، توانایی و … ؛
3- تمایل به ارائه دادن نمونههای مطلق، به گونهای که هرچه اجزای سازندهی روایت، مطلقتر باشند، احساس اساطیری بودن روایت، بیشتر میشود و هرچه از این اطلاق کاسته شود، احساس اساطیری بودن روایت نیز کاهش مییابد.
هر چند ویژگیهای دیگری را نیز میتوان بر این تعداد افزود، اما این سهویژگی یاد شده، اهمیت بیشتری دارند و حتی میتوان هر سه را پیوسته به هم و خوشهای واحد دانست.برای نمونه مطلق سازی شخصیتهای بد و خوب،زادهی به هم خوردن دقت ابعاداست و هرگاه،شخصیتی مطلق شود،خارج از دسترس قرار میگیرد و بودن او به گذشته یا آیندهای خارج از دسترس احاله میشود، زیرا در هستی اطرافمان، نه موجودات مطلق، بلکه تنها موجودات جزئی و معین و محدود را مییابیم.
واژهی اسطوره و جمع آن یعنی اساطیر هم با استناد به نحوهی کاربرد این واژه در تداول عامه و نیز تداول اهل فن و هم بر اساس آنچه تا اینجا ریشهیابی شد،نه قهرمانی منفرد بلکه روایتی است متشکل از قهرمان-یا قهرمانان-به علاوهی شبکهای از حوادث واین روایت باید دارای ویژگیهایی باشد که از آنها سخن گفتیم.تکیه بر روایت بودن اسطوره تا بدانحد است که برخی اسطورهپژوهان، صرف تصویرسازی وتوصیف قهرمانانی چون میترا(مهر) را مشمول عنوان اسطوره نمیدانند:…”اما با وجود این تصویرپردازی،هیچ افسانه واسطورهای دربارهی آنان ذکر نشده و تصویرپردازی فقط برای ترسیم خصوصیت این دو شخصیت بهکار رفتهاست”(هینلز،119)( این دو شخصیت،میترا ایزد پیمان و وَرونَه ایزد سخن راست اند).با اینحال واژهی اسطوره در کاربردهای غیر فنی و اغلب ژورنالیستی،گاه در معنایی متفاوت با صورت جمع خود،یعنی اساطیر بهکار میرود. در چنین کاربردی، اسطوره نه معادل یک روایت،بلکه معادل قهرمانان بسیار بزرگ ونزدیک به مطلق و خارج از دسترس به کار میرود و به صورت اسطورهها-و نه به صورت اساطیر- جمع بسته میشود.32
1-3- گونه های اسطوره
اسطوره را گونه های متفاوتی است که هر کدام به صورتی خاص نمود می یابند و هنوز هم در بسیاری از جوامع کارکرد خود را دارند ان گونه ها عبارتند از : 1- اسطوره آیینی 2- اسطوره خاستگاهی 3- اسطوره کیش 4- اسطوره اعتبار و شخصیت 5- اسطوره فرجام33
1- اسطوره آیینی (Ritual Myth)
این گونه از اسطوره ها که غالباً از کاخ ها و معابد شهرهای کهن گرفته شده، گویای راه و آیینی است که کاهنان معابد کارگزار آن بودند و کارهای آیینی که توسط این کاهنان انجام می گرفت با کلام و اوراد همراه بوده است.
2- اسطوره های خاستگاهی (Original Myth)
اسطوره های خاستگاهی یا علت شناختی از شکل های دیگر اسطوره است و کارکرد آن، بیان خاستگاه یا علت هر چیزی است.
3- اسطوره کیش (Cult Myth)
اسطوره کیش غالباً توصیف کننده شرایط و حالات ویژه ای است و کارکرد آن در جهت تداوم آن شرایط و حالات قرار می گیرد. مثلاً در دوره تک خدایی ، سه جشنواره عید سبت، عید فصح و عید فوریم که دو عید اول از آغاز امکان بحرانیان و عید سوم پس از اسارت در بابل رواج یافت. هر یک از این اعیاد نمودهایی از کارکرد اسطوره کیش هستند.
4- اسطوره اعتبار شخصیت (Prestige Myth)
کارکرد اینگونه از اسطوره ها، ایجاد اعتبار و شخصیت برای قهرمانان و مکان هاست چون تولد رمولوس و رموس، رستم، گیل گمش، هراکلس.
5- اسطوره فرجام (Eschatological Myth)
این گونه از اسطوره، روایت های اوضاع و احوال جهان پس از مرگ و فرجام و رستاخیز جهان را بازگو می کنند
الیاده، گونه های اسطوره را در جوامع مختلف به ترتیب زیر بیان می کند:34
1- اسطوره آفرینش کیهانی
2- اسطوره های آفرینش و نقش آن در درمان بیماریها
3- تجدید و دوباره زایی جهان
4- بازگشت به اصل
1-4 اسطوره و روایت
از قدیمی ترین و کهن ترین اساطیر معاصر و امروزی که همگی ثبت و ضبط شده اند، تماماً حکایت و روایت هستند. لوی – استروس تأکید دارد که هر اسطوره، داستانی را نقل می کند و Greimas اسطوره ها را روایت های کوتاه و بلند می خواند. ” از لحاظ زبان شناسی، هر اسطوره ، پایگاه کلام یا گفتار (Parole) را دارد. به معنایی که دوسوسور (F.de Saussure) مراد می کرد. پس از این ملاحظه، واضح است که گفتار یا کلام اسطوره، مانند هر منطوق زبانی، قابل ترجمانی و گزارش به رمزگان یا مجموعه علائمی ما (code) دیگر است. مثلاً اسطوره ای که حکایتی را نقل می کند ، ممکن است به نوعی درام ترجمانی شود و یادآور می شویم که یونانیان مایه و مضمون تراژدی را اسطوره می نامیدند.
اسطوره ای که راوی حکایت و داستان است، ممکن است به زبان نوعی از انواع ادب غنایی یا به زبان هنر پیکرتراشی و نقاشی گزارش شود. در این صورت آن هنرها، همه، نشانه های روایت و حکایت (اسطوره) ، نشانه های مبنا و مرجع (آن هنرها) محسوب می شوند.”35
در این خصوص لازم بذکر است برای پی بردن به ریشه اسطوره های ایرانی با نظر ژاله آموزگار آشنا شویم.
ژاله آموزگار نیز درجایی دیگر از کتاب “تاریخ اساطیری ایران” دسته بندی ای از اساطیر ایران را معرفی کرده است اما متذکر شده است “برای دست یابی به اسطوره های ایران، نخست باید منابع مورد استفاده را معرفی کرد . این منابع را می توان به صورت زیر دسته بندی کرد”:
الف- منابع هندی : بدلیل فرهنگ مشترکی که از دوران مهاجرت آریاییان به بعد میان هند و ایران وجود داشته است آثار هندی باستان در بسیاری از موارد منبع مناسبی برای اساطیر ایران به شمار می رود.
1. وداها: قدیمی ترین اثر هندی به زبان سانسکریت است و خود، چهار کتاب را شامل می شود. ریگ ودا قدیمی ترین بخش وداهاست که آن را هم ردیف گاهان یا گات های اوستا دانسته اند. این کتاب مجموعه ای افزون بر هزار سرود است که سالیان متمادی به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده است. سرودها و نیایش های آن مربوط به دوران کهن آریایی است. یاجور ودا ، بیشتر کلام منثور است و دعاهایی را که در ریگ ودا آمده تکمیل می کند. سام ودا، سرودهایی است که برهمنان موقع قربانی و نیایش می خوانند. اثروه ودا، مشتمل بر افسون ها و وردهای سحر و جادوگری دوران باستان هند است که از ترس و غضب و شهوت و نفرت و همچنین از دردهای جسمانی سخن می گوید و برای شفاهای بیماری ها دعاهای فراوان دارد.
2. اوپانیشاتها: مجموعه جدیدتر ادبیات ودایی و شامل دعاهاست.
3. مهابهاراتها: این کتاب مرتبط با خدایان دوره های متاخرتر است.
4. پورانا :این کتاب داستان های باستانی را دربردارد.
ب- منابع اوستایی
کتاب اوستا که زبان آن جزء زبانهای باستانی ایران است و مدتهاست سینه به سینه نقل می شده در دوره ساسانی با تکیه بر آگاهی های همه موبدان و با خطی که در دوره ساسانی بر مبنای خط پهلوی اختراع شده بود تدوین یافته است. اوستای ساسانی شامل 21 کتاب بوده است که خود مختصرتر از اوستای دوره باستانی است. اوستای موجود در حدود یک چهارم اوستای دوره ساسانی و شامل 5 کتاب است که عبارتند از:
یسنها: مشتمل بر سرودها و دعاهای دینی است . گاهان باستانی ترین بخش اوستاست و آن را سروده های خود زرتشت می دانند.
ویسپرد: مجموعه ای ازملحقات یسنهاست.
یشتها: مشتمل بر سرودهایی خطاب به خدایان باستانی است.
وندیداد یا ویدیوداد: در اصل کتابی است مربوط به آیین های عملی زندگی در کیش زرتشتی ولی مطالب اساطیری نیز در جای جای آن دیده می شود.
خرده اوستا: خلاصه ای از اوستای دوره ساسانی و مجموعه ای از دعاها و نیایش هاست.
ج- منابع مانوی
منابع مانوی شامل نوشته های مانی و پیروان اوست. کهن ترین آثار مانوی در سده 3 و 4 میلادی تدوین یافته است و آثار متاخر آن به قرن 7 و 8 میلادی تعلق دارد. این اسطوره ها در مواردی به شناخت اساطیر ایرانی کمک می کند.
د- منابع پهلوی
این آثار متعلق به دوره ساسانی است و حتی آثار و روایت های بسیار قدیمی تری را بازگو می کند که عبارتند از:
1- دینکرد
2- بُندَهشن
3- گزیده های زادِسپَرم
4- روایت پهلوی
ه- منابع عربی و فارسی
منابع عربی و تاریخ های نوشته شده به زبان عربی در سده های نخستین پس از اسلام ئ همچنین نوشته هایی که از این دوران به زبان فارسی موجود است و همگی بر اساس خداینامه یا روایتهای کتبی و شفاهی تدوین یافته است؛ مطالب با ارزش و قابل استفاده ای درباره روایتها و سنتهای باستانی بخصوص در دوره ساسانی به دست می دهند.
شاهنامه : شاهنامه منبع اصلی روایتهای اساطیری و حماسی ایران به زبان فارسی به شمار می آید که بر اساس خداینامه سروده شده است و همچنین می توان در شاهنامه روایت های سینه به سینه حفظ شده و سنت های شفاهی را که از قول “دهقان” نقل می شود ملاحظه کرد. ویژگی شاهنامه این است که روایت های گوناگون را با هم تلفیق می کند و قهرمانانی در آن دیده می شوند که در اوستا و منابع پهلوی ناشناخته اند. به عبارت دیگر روایت های ملی ایران