در انتخاب مدل مناسب برای سنجش دلبستگی به خدا،  تاکید بر شناسایی مدل های  موجود اندازه گیری دلبستگی به خدا و انتخاب یک مدل مناسب برای این امر  ضروری به نظر می رسد.  چنین مدلی می بایست: (1) به لحاظ روش شناسی دقیق باشد (2) دارای مبنای مفهومی محکم و مبتنی بر ایده های کلیدی دلبستگی  باشد.  (3) فراتر از تمرکز بر جنبه های صرفا رفتاری ارزیابی دلبستگی حرکت کند،  با نظر به اینکه نمی توان خدا را مستقیما مشاهده کرد (4) و سرانجام یک مدل از ارزیابی که سازگار با دیدگاه رشدی دلبستگی باشد و روی استخراج مولفه های عاطفی،  رابطه ای و کمترخودآگاه تجارب دلبستگی افراد تاکید کند،  ضمن اینکه مسائل فرهنگی نیز می بایست لحاظ گردد(سیم و لوه،2003).

اغلب پژوهشهای مربوط به دلبستگی به خدا در چارچوب دیدگاه شناختی- اجتماعی و بافت و فرهنگ مسیحیت انجام شده اند و پژوهشگران این حوزه عموما از مقیاس های پیوسته،  قیاسی و اصلاح شده موجود برای سنجش دلبستگی انسانی در حیطه بزرگسالان و کودکانبرای دلبستگی بهخدا استفاده کرده اند.  برای مثال،  کیرکپاتریک،  پژوهشگر برتر در حوزه پژوهش روی دلبستگی به خدا،  برای اولین باراز مقیاس های قیاسی،  نظیر اقتباس مقیاس سه طبقه ایِ هازان و شیور درمورد دلبستگی بزرگسالان استفاده کرد.   در مطالعات بعدی کیرکپاتریک و همکاران مدل 4 طبقه ایِ بارتولمیو و گریفین و بارتولمیو در مورد دلبستگی بزرگسالان که دارای 4 طبقه اصلی از دلبستگی به خدا بود را اقتباس کردند.  همچنین مقیاس دلبستگی به خدا  پراکتور، (1998)،  اقتباسی از مقیاس دلبستگی بزرگسالانِ کالینز و ریداز این نوع هستند. رووات و کیرکپاتریک (2002)، نیزمقیاسی پیوسته و چندبعدی ساختند وپس از ساخت این مقیاس،  به منظور یافتن متغیرهای مخل،  رابطه بین دلبستگی به خدا و مقیاس های شخصیت و احساسات را مورد بررسی قرار دادند.  در مقایسه با مقیاس های طبقه بندی شده اولیه،  این مقیاس را می توان به عنوان پیشرفتی چشمگیر در اندازه گیریهای این چنینی در نظر گرفت.  به خصوص در مورد اینکه این مقیاس تمایز بین سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن را  در دلبستگی به خدا تشخیص می دهد. سایر مقیاس های موجود شامل: پرسشنامه دلبستگی به خدا،  بک و مک دونالد(2004) مقیاس دلبستگی به خدا سیم و لوه، (2003) می باشد.

یکی دیگر از مطالب سایت :
راهبردهای سازمانی، شیوه های مقابله

تمامی این مقیاسها به منظور سنجش دلبستگی به خدا در فرهنگ مسیحیت ساخته شده اند.  از معدود مقیاس ها که با هدف سنجش دلبستگی به خدا  در بافت و فرهنگ اسلامی ساخته و هنجاریابی گردیده است،  پرسشنامه دلبستگی به خدا،  غباری و حدادی(1391)،  می باشد.  این پرسشنامه 37 سئوالی دارای چهار عامل یا مولفه اساسی  می باشد، که عبارتند از “پایگاه ایمن”،  “پناهگاه مطمئن” بودن موضوع دلبستگی،  “جوارجویی” به موضوع دلبستگی در مواقع استرسو “اعتراض به جدایی” موضوع دلبستگی.  این چهار عامل عملکرد سیستم دلبستگی در زیر دو الگوی درون کاری یعنی الگوی درون کاری از خود  و دیگری (خدا) جا می گیرند. در مجموع می توان این آزمون را از لحاظ روایی و پایایی یک آزمون نسبتا کارآمد تلقی کرد،  به ویژه اینکه در فرهنگ اسلامی  ساخت و هنجار یابی شده است. در پژوهش حاضر نیز از این پرسشنامه استفاده شده است.

 

 

2-8- تاب آوری

زندگی تمام انسان ها با فشار روانی و مواجه شدن با شرایط ناگوار همراه است.   این فشارها و استرس ها از منابع متعدد و گوناگونی سلامت فرد را تهدید می کنند.  با وجود این،   می توان در مقابل این فشارها تاب آورد و به زندگی ادامه داد.  تاب آوری نوعی قابلیت و فرایند مواجه شدن با شرایط پرفشار است که به فرد کمک می کند تا خود را در شرایط عادی نگه دارد.

تاب آوری به مفهوم انعطاف پذیری،  بهبود و بازگشت به حالت اولیه پس از رویارویی با شرایط ناگوار است.  این مفهوم معمولا سه پدیده را توصیف می کند؛ پیامد های رشدی خوب،   با وجود وضعیت مخاطره آمیز که فرد با آن مواجه است( مانند وضعیت اجتماعی اقتصادی پایین،  تحصیلات پایین و فقر)،  حفظ شایستگی و صلاحیت در شرایط تهدید آمیز و استرس زا( مانند طلاق و بیماری) و برگشت به حالت اولیه پس از تجربه ضربه روانی( گیلسپی، 2007).

یکی دیگر از مطالب سایت :
نظريه يادگيري//پایان نامه درمورد اعتیاد به اینترنت