عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد :وضعیت تشیع در استان خوزستان در دوره آل بویه
تکه ای از متن پایان نامه :
دیگر براى ایشان نسب الهى ساختهاند. آنگونه که مولف تاریخ فخری نوشته می باشد: « نسب آل بویه از بویه بالا رفته به یکایک پادشاهان آنها اینگونه نظر میدهد: « در نسخ معتبره از کتاب التاج صابى آمده می باشد که نسب بویه به بهرام گور اتصال مىیابد و حمد اللّه مستوفى نام آباء و اجداد او را تا بهرام در قلم آورده و ابو على مسکویه در تجارب الامم مرقوم کلک صحت رقم گردانیده که ملوک دیالمه از فرزندان یزدگرد بن شهریارند و پدران ایشان در اوایل ظهور اسلام از سپاه عرب گریخته به گیلان رفتند و در آنجا ساکن شدند و بعضى دیگر از مورخان معتقدند که نسل بویه را به این دلیل از دیالمه شمردهاند که مدتى طولانی در دیلم زندگی کرده بودند.»[1]
اما بعضی از افراد در این مورد تردید کرده اند. ابوریحان بیرونى، منجم بزرگ ایران، که در قرن چهارم هجرى قمری زندگی میکرده می باشد، درمورد اصل بویهیان که نسب خود را به بهرام گور مىرسانیدند، تردید کرده و یادآور شده می باشد که برخى از اصحاب تاریخ ایشان را از نژاد عرب دانستهاند.[2] وی قدیمیترین کسی می باشد که در این مورد بحث کرده می باشد. اختصاری سخن او چنین می باشد: « دشمنان همواره کوشش میکنند تا در انساب دیگران طعنه بزنند و آبروی آنها را لکه دار کنند. همانطور که دوستان و پیروان با علاقه زیاد، زشتیها را زیبا نشان میدهند و سخنانی مبنی بر ستایش ممدوحان خود جعل میکنند و نژاد بلندی برای آنها میسازند. درمورد آل بویه هم، چنین کاری کردند. اما اگر کسی به راه افراط و تفریط نرود و جانب اعتدال را رعایت کند درمییابد که نخستین کسی که از این قبیله شناخته گردید بویه پسر فناخسرو می باشد و در میان این قبیل قبایل حفظ انساب معمول نبود و دلیلی به جاودان ساختن نسب از طرف آنها در دست نیست و قبل از انتقال سلطنت به آل بویه چنین نسبی برای ایشان شنیده نشده می باشد و زیرا زمان برای جماعتی به درازا کشید کم اتفاق می افتد که به حفظ انساب خود بپردازند. »[3]
بزرگترین علل برکنارى خلفاء این بودکه دیلمیان شیعهی علوی بودند و در تشیع افراط مىکردند. اینان از آغاز اسلامشان به این مذهب گرویدند، زیرا به دست اطروش اسلام آورده بودند. از این رو عباسیان را به چیزى نمىگرفتند و معتقد بودند که عباسیان خلافت را از مستحقین آن غصب[1]. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، چاپ چهارم، (تهران: نشر خیام،۱۳۸۰) ،ج۲، ص۴۲۱.
[2]. ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران از فردوسی تا سعدی، (مترجم غلامحسین صدری افشار، فتح الله مجتبایی) چاپ چهارم، (تهران: نشر مروارید، ۱۳۶۷)، ج۱، ص ۱۳۰.
[3]. علی اصغر فقیهی، ص۸۲ -۸۳.