
فزار انبک این مزیت را دارا است که میتوان از آن در بهبود حافظه فعال کودکان نارساخوان و در نتیجه در حل مشکلات تحصیلی آنها بهره گرفت.
کلمات کلیدی: آموزش نرمافزار انبک، حافطه فعال، دانش آموزان نارساخوان
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
فصل اول
کلیات پژوهش
فصل اول
کلیات پژوهش
پیشدرآمد
در این فصل به کلیات پژوهش پرداخته میشود؛ بنابراین به ترتیب موضوعاتی مانند مقدمه، بیان مساله، اهمیت و ضرورت پژوهش، هدفهای پژوهش و تعریفهای مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش به تفصیل بررسی میشود.
مقدمه
ناتوانی یادگیری از جمله مسایلی است که در دهههای اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری با وجود داشتن محیط آموزشی مناسب و هوش طبیعی و نداشتن ضایعات مغزی و بیولوژیکی و مشکلات روانی-اجتماعی توانایی یادگیری در زمینههای خاص را ندارند (والاس و لافلین، 1979؛ ترجمه منشی طوسی، 1376). تا اواسط سال 1960 میلادی ناتواناییهای یادگیری در زمره ناتواناییهای خاص به شمار نمیآمدند (شکوهی و پرند، 1385). حداقل 5 درصد کودکان سنین مدرسه درگیر اختلالات یادگیری میباشند و در ایالات متحده آمریکا این میزان حدود نیمی از کل کودکان مدارس عمومی را شامل میشود که خدمات آموزشی استثنایی دریافت میکنند. قانون آموزش افراد با ناتوانی در سال 1975 ایالتهای آمریکا را به فراهم نمودن خدمات آموزشی رایگان و مناسب برای تمامی کودکان ملزم نموده است. اختلالات یادگیری به میزانی بیش از حد متوسط با خطر انواع اختلالات همزمان از جمله اختلال نارسایی توجه/فزونکنشی، اختلالات ارتباطی، سلوک و افسردگی همراهند (کاپلان و سادوک، 2007).
طبق تعریف دولت فدرال امریکا ناتوانی یادگیری این گونه تعریف شده است: “ناتوانی یادگیری خاص عبارت است از وجود اختلال در یک یا بیش از یک فرایند روانشناختی پایه که در فرایند درک یا کاربرد زبان شفاهی یا نوشتاری نقش دارد. این اختلال موجب بروز نقص در توانایی افراد در گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجیکردن یا محاسبات ریاضی میگردد. این اصطلاح شرایطی چون معلولیتهای ادراکی، آسیب مغزی، اختلال جزئی در کارکرد مغز، نارساخوانی و زبانپریشی تحولی را شامل میشود. این اصطلاح در مورد کودکانی که مشکلات یادگیری آنها از تواناییهای حرکتی، بینایی یا شنوایی، عقبماندگی ذهنی، آشفتگیهای هیجانی، فقر محیطی، فرهنگی یا اقتصادی ناشی میشود، به کار برده نمیشود” (به نقل از شکوهی و پرند، 1385).
یادگیری فرایندی پیچیده و مستلزم برخورداری از تواناییهای گوناگون، امکانات و شرایط متعدد است. به عبارت دیگر برای آنکه انسان بیاموزد و از آموختههای خویش در حکم تجربهای برای کنترل محیط خود استفاده کند باید مجموعهای از عوامل در کنار هم قرار گیرند و در تعامل با یکدیگر باشند (ریاحی، ۱۳۸۷). ناتواناییهای یادگیری یک اختلال عصبشناختی است که بر توانایی مغز در دریافت، پردازش، ذخیرهسازی و پاسخدهی به اطلاعات تاثیر میگذارد. این وضعیت یک اختلال مجزا و منفرد نیست بلکه به گروهی از اختلالهای متفاوت و گوناگون اشاره میکند؛ در این حالت، فرد در فراگیری مهارتهای بنیادین تحصیلی با مشکلات اساسی مواجه است که این مهارتها که برای کسب موفقیت در تحصیل و اشتغال ضروری است (بهاری و سیف نراقی،۱۳۸۷).
از اوایل دهه سال ۱۹۶۰ مطالعه درباره کودکانی شروع شده که علیرغم داشتن هوش عادی قادر به تحصیل و ادامه آن بدون بهرهگیری از آموزشهای ویژه نبودند و یا در برخی دروس نمرات قابل قبول و خوب داشته و در برخی مردود میشدند (میلانیفر، ۱۳۸۴). برآوردهای خوشبینانه نشان میدهند که کمینه ۲۰ درصد از دانش آموزان در یادگیری و تحصیل مشکل دارند که از این تعداد درصد قابل توجهی دارای اختلال یا ناتوانی یادگیری هستند. در چند دهه اخیر نیز به تعداد این دانش آموزان افزوده شده است (علیزاده، ۱۳۹۰). در ادبیات مربوط به این دانش آموزان، به ترتیبی که طرفداران مدل شناختی یادگیری بر فرایندهای تفکر مثل حافظه اصرار میورزند از اصطلاحات گوناگونی همچون اختلال جزیی در کنشهای مغز و اختلال در ادراک و پردازش اطلاعات و نظایر آن استفاده میشود (افروز، ۱۳۸۵).
متن تجدید نظر شده چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، در فصل اختلالات یادگیری چهار طبقه تشخیصی اختلال خواندن، اختلال ریاضیات، اختلال بیان نوشتاری و اختلال یادگیری نامعین را گنجانده است (کاپلان و سادوک، 2007). ناتوانی در خواندن، شاید بیش از دیگر اختلالات اختصاصی یادگیری در حوزههای گوناگون مانع پیشرفت تحصیلی میگردد زیرا خواندن راه دستیابی به دامنه گستردهای از اطلاعات است (داکرال و مک شین، 1993، ترجمه احدی و اسدی، 1376). در حدود 90 درصد دانش آموزان با ناتوانی یادگیری، در خواندن مشکل دارند (شکوهی و پرند، 1385). یکی از اختلالات بسیار رایج یادگیری، اختلال خواندن است. اختلال خواندن در واقع مهمترین اختلال یادگیری است زیرا خواندن پایه انواع یادگیری است (کریمی، 1387).
خواندن اساسیترین ابزار یادگیری دانش آموزان است و نارساخوانی بیشترین درصد دانش آموزان ناتوان یادگیری را به خود اختصاص میدهد که با عدم موفقیت در زمینه مهارتهای زبانی مثل خواندن، نوشتن و هجیکردن تعریف میشود. ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺑﻪ وﻳﮋه حافظه فعال نیز یکی از عوامل مهم در امر یادگیری است که این دانش آموزان در آن ضعف شدید دارند(حسینخانزاده، 1392). نارساخوانی به عنوان اختلالی در کودکان تعریف میشود که با وجود برخورداری از آموزشهای مناسب با سطح هوشیشان در زمینه مهارتهای زبانی مثل خواندن، نوشتن و هجیکردن ناموفق هستند (رودریک و رود، 2008).
در حوزه فعالیتهای تحصیلی، خواندن از اهمیت زیادی برخوردار است. در واقع خواندن شایعترین مساله دانش آموزان مبتلا به ناتواناییهای یادگیری را تشکیل میدهد (کراتوچویل و موریس، ۱۹98). توانایی خواندن یکی از تواناییهای اساسی زندگی روزمره ماست. در جامعهای که روان خواندن ارزش و جایگاه بالایی دارد، کسانی که مبتلا به نارساخوانی (دشواری در رمزگشایی، خواندن و درک متن) هستند، به شدت از این مساله آسیب دیده و ناراحتند (بنسایچ و توماس، ۲۰۰۳؛ ترجمه خرازی و حجازی، ۱۳۹۲). خواندن مهارتی است که حداقل شامل زبان، حافظه، تفکر، هوش و ادراک است (گارود و دینمن، ۲۰۰۳؛ ترجمه خرازی و حجازی، ۱۳۹۲). گفته میشود افراد نارساخوان از تمرین و مرور ذهنی و دستهبندی لغاتی که با یکدیگر ارتباط دارند، استفاده نمیکنند و در نتیجه دچار نارسایی حافظه و محرکهای شنوایی و بینایی میشوند. آزمایش پس از مرگ مبتلایان به نارساخوانی، آسیبهای عضوی در لوب تامپورال (مرکز گفتار، حافظه، لغت و خواندن) و لوب پاری ایتال نیمکره غالب مغز در منطقه (فضایی، بینایی و ادراکی) را نشان داده است (میلانیفر، ۱۳۸۴). از سویی با توجه به علاقهمندی روز افزون پژوهشگران به مباحث حافظه، به طور خاص حافظه فعال که همانطور که گفته شد به تبیین مدل شناختی نارساخوانی میپردازد و همچنین ارتباطی که میان میزان ضعف حافظه دیداری و شنیداری با میزان نارساخوانی هست (علیزاده، ۱۳۸۱)، وضوح هر چه بیشتر این تأثیرپذیری و اهمیت پیگیری این ارتباط و آگاهی هر چه بیشتر از این مهم بتواند سهم چشمگیری در ارتقای میزان حافظه فعال این دانش آموزان و در نهایت بهبود مشکلات تحصیلی آنها داشته باشد.
بیان مساله
در توصیف ویژگیهای شناختی و ادراکی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری و شاخصهای مشکلات خواندن در افراد نارساخوان، ضعف حافظه بخش مهمی را به خود اختصاص میدهد. در دانش آموزان با اختلال یادگیری شواهدی از نقص حافظه فعال در انتقال و انطباق ناحیه کاری حافظه دیداری-فضایی نشان دادهاند و این نقص در بروز اختلال در خواندن، ضعف در حافظه کوتاهمدت کلامی و سرعت پردازش بروز میکند (جنکس و لیشات، ۲۰۰۹). پژوهشها حاکی از وجود رابطه بین حافظه و مشکلات خواندن، زبان و هجیکردن میباشند. این افراد دارای مشکلاتی نظیر مشکل در ﺣﻔﻆ ﺗﻮﺟﻪ، ﺑﺎزداری ﺗﻜﺎﻧﻪﻫﺎ، ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻰ ﺣﺮﻛﺘﻰ، ادراک و ﺗﻤﻴﺰ ﺷﻨﻴﺪارى و دﻳﺪارى، ﺿﻌﻒ اﻧﮕﻴﺰش، ﺿﻌﻒ در ﺗﻌﻤﻴﻢ و ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻰ، ﺿﻌﻒ در ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻓﻌﺎل، ﺣﻮاسﭘﺮﺗﻰ، ﺿﻌﻒ در ادراک ﻧﻘﺶ از زﻣﻴﻨﻪ، ﭘﺮدازش اﻃلاﻋﺎت، ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻰ دﻳﺪارى ﺣﺮﻛﺘﻰ، ﺳﺒﻚ ﻳﺎدﮔﻴﺮى و ﺑﻲﻗﺮارى و فزونکنشی ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ (لرنر، ۲۰۰۳؛ تارویان، نیکلسن و فاوست، ۲۰۰۷). دانش آموزان نارساخوان در به خاطر سپردن مواد درسی، به ویژه متون خواندنی مشکلات بسیاری دارند، و این امر خود منجر به مشکلات تحصیلی بیشتری میشود. حافظه شامل حافظه کوتاهمدت، بلندمدت و حافظه فعال است. حافظه فعال در مقایسه با حافظه کوتاهمدت تاثیر بیشتری بر مهارتهای خواندن دارد. علاوه براین، این دانش آموزان هم در حافظه دیداری و هم در حافظه شنیداری که از مولفههای حافظه فعال میباشند، ضعف دارند (به نقل از شکوهی و پرند، 1385).
حافظه فعال عبارت از اطلاعات فعلی موجود در حافظه است که برای حل مساله به کار برده میشود. حافظه فعال اطلاعات موجود حایل حسی، مدارهای مرور ذهنی و نیز آن چیزهایی را شامل میشود که در حافظه دایمی وجود دارد. در واقع حافظه فعال شامل اطلاعات ثبت شده در حافظه دایمی است که در حال حاضر در وضعیت به طور کامل فعال قرار گرفتهاند؛ نمیتوان گفت که کدام اطلاعات جزو حافظه فعال هستند زیرا هر گونه اطلاعاتی که برای تحلیل بیشتر فعال گردد در همان لحظه جزء حافظه فعال محسوب میگردد؛ پس میتوان گفت که حافظه فعال بر تمامی اطلاعات موقتی دلالت دارد که فرد در هر لحظه مورد نظر به آنها دسترسی دارد (آندرسون، ۱۹۹۵). بدلی و هیچ (1974) حافظه فعال را روشی معرفی کردند که اطلاعات در حال کار و توجه روی آنها ذخیره میگردند (کالات 2007). حافظه فعال یکی از فرایندهای شناختی مهم است که زیربنای تفکر و یادگیری میباشد. این حافظه نقشی حساس در یادگیری خواندن و حسابکردن کودکان دارد، بدین ترتیب حافظه فعال نقش عمدهای را در ناتواناییهای یادگیری کودک ایفا میکند (دن، 2008).
همان طور که در تعاریف ناتواناییهای یادگیری آمده است، این داﻧﺶآﻣﻮزان دارای ﺗﻮزﻳﻊ ﻫﻮش ﺑﻬﻨﺠﺎر ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ و در ﻫﺠﻲ ﻛﺮدن، ﺣﺴﺎب و ﺧﻮاﻧﺪن دارای ﻣﺸﻜلاﺗﻲ هستند (هیمیان و برگر ۲۰۰۷). ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲﻫﺎی ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺸﻜﻞ ﻋﺼﺐﺷﻨﺎﺧﺘﻲ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﻜلات ﺟﺪید در ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺧﻮاﻧﺪن، رﻳﺎﺿﻴﺎت و ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻫﻤﺮاه ﺑﻮده و ﺑﺎ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ذﻫﻨﻲ ﻣﻮرد اﻧﺘﻈﺎر از ﻓﺮد ﻫﻤﺨﻮاﻧﻲ ﻧﺪارد (سیلور و همکاران، ۱۹۹۱). اختلال در زمینههای شناختی، پردازش اطلاعات و فکر کردن از ویژگیهای عام کودکان ناتوان در یادگیری است. این ناتواناییهای شناختی شامل اختلال در حافظه، توجه و تفکر راهبردی است. تحقیقات انجام شده (هالاهان و کافمن، ۱۹۸۵) نشان میدهند که بیشتر کودکان ناتوان یادگیری با اختلال جدی در حافظه مواجه هستند اما علت اصلی اختلال حافظه در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری به ناتوانی آنان در چگونگی به خاطر سپردن اطلاعات است نه ضعف در توان هوشی ایشان (به نقل از افروز، ۱۳۸۵).
در مورد هوش این کودکان میتوان گفت که بیشتر پژوهشهای روانشناختی و آموزشی و تعاریف ناتواناییهای یادگیری بر دیدگاه سنتی تاکید دارند و تفاوت بین هوشبهر و پیشرفت تحصیلی را به عنوان ملاک تشخیص مطرح میکنند که در این تعاریف وجود متوسط تا بالای متوسط ذکر شده است (مرسر، 1977). به طور معمول دانش آموزان با ناتوانی یادگیری از هوش متوسط یا بالاتر برخوردارند ولی در شرایط به تقریب یکسان آموزشی نسبت به دانش آموزان دیگر عملکرد تحصیلی ضعیفتری نشان میدهند و علیرغم قرار داشتن در محیط آموزشی مناسب و نیز فقدان ضایعات بیولوژیکی بارز و عدم مشکلات اجتماعی و روانی حاد، با داشتن هوش متوسط قادر به یادگیری در زمینههای خاصی (خواندن، نوشتن و محاسبه) نمیباشند (کاراند، ماهاجان و کالکارنی، ۲۰۰۹). ﺗﻮﺟﻪ ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﻋﺎﻟﻲ ذﻫﻦ اﺳﺖ و ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻳﻜﻲ از ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻫﻮش، ﺣﺎﻓﻈﻪ و ادراک ﻧﻴﺰ ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﻲ دارد. ﻧﺎرﺳﺎﻳﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﻳﻜﻲ از ﻫﺴﺘﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲﻫﺎی یادگیری اﺳﺖ (سوانسون و ژرمن ۲۰۰۶).
ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺑﻪ وﻳﮋه حافظه فعال نیز به عنوان یکی از عوامل مهم در امر یادگیری اﺳﺖ (ماسورا، ۲۰۰۶). به طوری که اختلال در کارکردهای حافظه، (برای مثال نقص در حافظه کوتاهمدت، حافظه کاری و نقص خفیف در رمزگردانی و راهبردهای شناختی و فراشناختی) از دیگر ویژگیهای مهم دیگر کودکان دارای ناتوانی یادگیری است (تارویان، نیکلسن و فاوست، ۲۰۰۷). دو حوزه حافظه کاری به این صورت تعریف میشوند: اندوزش توانایی نگهداری اطلاعات در ذهن حین انجام تکالف پیچیده و پردازش توانایی نظارت بر عملکرد و ارزیابی پردازشهای شناختی (علیزاده، ۱۳۸۵). معلمان و والدین به خوبی آگاه هستند که دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری مشکلاتی را در به خاطرآوری تکالیف دارند. مشکلات واقعی در حافظه در این دانش آموزان در یافتههای پژوهشی متعدد نیز تایید شده است. این دانش آموزان حداقل در دو نوع حافظه یعنی حافظه کوتاه مدت و حافظه کاری با مشکلاتی مواجه هستند (سوانسون و ساچز-لی، 2001). مشکلات در حافظه کوتاه مدت شامل مشکلات در به خاطرآوری اطلاعات در مدت کوتاه بعد از دیدن یا شنیدن نمیباشد. به عنوان مثال افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری در تکرار فهرستی از کلماتی که به صورت دیداری یا شفاهی ارائه میگردد، با مشکلاتی مواجه هستند. مشکلات در حافظه کاری بر توانایی شخص برای حفظ یا نگهداری اطلاعات در ذهن در حین انجام خودانگیخته یک تکلیف شناختی دیگر تاثیر میگذارد. تلاش برای به خاطر آوردن یک آدرس در حین گوش دادن به دستورات در زمینه چگونگی رسیدن به آن یک نمونه از حافظه کاری است (حسینخانزاده، 1392). مشکلات ادراکی و شناختی از دستگاههای بینایی، شنوایی و لامسه ناشی میشود. وجود مشکل در ادراک بینایی رابطه نزدیکی با ناتوانی یادگیری دارند. این افراد در حوزه ادراک شنیداری، ترکیب شنیداری، حافظه شنیداری و تداعی شنیداری مشکل دارند (مرسر، ۱۹۷۷).
از جمله عوامل بیان شده در سببشناسی اختلال خواندن این است که کودکانی که مشکلات خواندن دارند، دارای نقایصی در مهارتهای پردازش نظامآوایی هستند. نقص اصلی کودکان دچار اختلالات خواندن در حوزه کاربرد زبان است. ویژگیهای تشخیصی این اختلال عبارتند از: مشکلاتی در فراخوانی و به خاطر آوردن و ردیف کردن حروف و کلمات چاپی، پردازش ترکیبهای پیچیده دستوری و استنباط (کاپلان و سادوک، 2007). ﺣﺎﻓﻈﻪ و ﺧﻮاﻧﺪن در ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻧﺰدﻳﻚ با ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻇﺮﻓﻴﺖ ﻧﺎﻛﺎﻓﻲ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻓﻌﺎل ﻳﺎ ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺿﻌﻴﻒ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺸﻜلات ﺧﻮاﻧﺪن ﻳﺎ درک ﻣﻄﻠﺐ خواندن را اﻳﺠﺎد کند. ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻓﻌﺎل ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺣﻔﻆ اﻃلاﻋﺎت در ذﻫﻦ در ﻳﻚ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﻌﻴﻦ را ﺗﺤﺖ ﺗاﺛﻴﺮ ﻗﺮار میدﻫﺪ و ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت را در ﻃﻮل ﺧﻮاﻧﺪن ﻓﻌﺎل ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻣﺸﻜلات ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻓﻌﺎل ﺑﻪوﻳﮋه ﻣﺎﻧﻊ ﭘﺮدازش ﺳﺎﺧﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻃﻮلاﻧﻲ و درک آن میشود (نومینن، ۲۰۰۲).
امروزه پذیرفتهترین دیدگاه این است که نارساخوانی میتواند بخشی از پیوستار اختلالات زبان بشمار آید. در واقع شواهد همگرا در حمایت از نظریههای خاصتر وجود دارد مبنی بر این که نارساخوانان نقص پردازش گفتاری دارند (هلم و اسنولینگ، 1992). با توجه به مشکلات و ویژگیهای کودکان و دانش آموزان نارساخوان که در بالا آمده است، این طور به نظر میرسد که این کودکان در کارکردهای اجرایی و حافظه فعال خویش مشکل دارند. وجود حافظه فعال برای فرایندهای زبانی نظیر درک گفتگو و خواندن متن ضروری است. وقتی متنی برای درک کردن خوانده میشود، بیشتر بایستی مطالب تازه به برخی مطالب پیشین در آن به طور آگاهانه مرتبط گردد. به نظر میرسد این ربط دادن مطالب تازه به مطالب پیشین در حافظه فعال صورت میگیرد زیرا کسانی که گنجایش حافظه فعال آنها بیشتر است در آزمونهای خواندن برای درک مطلب، نمرات بهتری کسب میکنند (دانمن و کارپنتر، 1980، جاست و کارپنتر، 1992، به
