پروانه کسب از گرفتن وام و تسهیلات مربوط به اشتغال نیز بیبهرهاند.
فصل ششم
نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات
مقدمه
در این فصل ضمن ارایه نتایج تحقیق و اثبات فرضیه، سعی گردیده است راهبردها و سیاستهای مناسب جهت ساماندهی محدوده با تأکید بر راهبرد توانمندسازی تدوین شود. این راهبردها و سیاستها با توجه به مسائل و مشکلات موجود در محدوده، پیشنهاد و ارائه خواهد شد.
6-1- نتایج تحقیق:
نتایج تحقیق در دو بخش نتایج تئوریک و نتایج تجربی ارائه میگردد.
6-1-1- نتایج تئوریک
در چارچوب نظری تحقیق، با اشاره به مفهوم و تعاریف اسکان غیررسمی از دیدگاه متفکرین مختلف، مشخص گردید که اسکانهای غیر رسمی در پاسخگویی فقرا به نیاز سکونتشان در مدت زمان بسیار کوتاه شکل میگیرند. این نواحی را میتوان در شهرها جزئی از فرایند عدم تعادل شهری/ منطقهای و سازگاری دوگانه اقتصادی در جامعه تلقی کرد که منجر به تغییر مکانی جمعیت از نواحی فقیر و توسعه نیافته روستایی به سمت و سوی نواحی برتر شهری میگردد. در این جریان انتقال جمعیتی، به دلیل عدم پاسخگویی بازار رسمی، نواحی بیدفاع و فاقد نظارت شهری، عرصه اسکان این گروههای تازهوارد، که توان رقابت در بازار رسمی زمین و مسکن را ندارند، شده و با سرعت مهارنشدنی اشغال میگردند. از سوی دیگر چنین نتیجهگیری شد که اسکانهای غیر رسمی عامل برجسته و غالب در شهرنشینی و تهیه مسکن برای فقرای شهری میباشد که نباید به مانند بخشی از بحران کشوری مسکن، بلکه به عنوان سهم فقرا، برای حل مسئله خودشان نگریسته شود. در ادامه، به وضعیت اسکانهای غیر رسمی در سطح دنیا (کشورهای جنوب و شمال) اشاره شد و مشخص گردید که در کشورهای جنوب، شهرنشینی و رشد سریع آن تحت تاثیر مسایل اقتصادی- سیاسی و اکولوژی انسانی آنها قرار دارد و بارزترین مشکلی که اوضاع نابسامان اقتصادی و توسعه برونزا در شهرهای کشورهای جنوب به نمایش میگذارد؛ ایجاد حاشیهنشینی و اسکان های غیررسمی میباشد. در کشورهای شمال نیز پدیده اسکان غیررسمی از بدو پیدایش، حاصل ذات نظام سرمایهداری، اهداف سود طلبانه آن و آنچه که در جوامع امروزی به آن “پیشرفت” اطلاق میگردد، بوده است. ویژگیهای اسکان غیر رسمی در ادامه مورد بحث قرار گرفت و مشخص گردید که این سکونتگاهها درون یا مجاور شهرها، با بافت کالبدی نابسامان و عمدتاً خودرو شکل میگیرند و دارای مصالح نامرغوب و فاقد مالکیت رسمی هستند وبه دلیل اشتغال در بازار غیر رسمی درآمد کمی را دارا میباشند. همچنین به علل پیدایش اسکانهای غیر رسمی اشاره و بحث شد که علل پیدایش این سکونتگاهها را باید در عوامل ساختاری جامعه، علل سازمانی، فقدان سیستم های حمایتی و مشارکتی و … جستجو کرد.
از موضوعات دیگر مورد بحث، رویکردها و رهیافت های مداخله در اسکان های غیررسمی است که از دیدگاههای متفاوت و در مقاطع زمانی مختلف مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس مشخص گردید که مناسبترین رویکرد در نحوه برخورد با اسکانهای غیر رسمی، دیدگاه اصلاح طلبانه میباشد که در چارچوب آن راهبرد توانمندسازی مناسب ترین راهحل برای چارهجویی مشکل سکونتگاههای غیررسمی به شمار میرود. بر اساس دورههای زمانی نیز، از دههی 1960 تا اواخر دههی 1970 طرح های مختلفی از جمله؛ طرح خانه سازی دولتی(دههی 1960)، طرح اراضی و خدمات (دههی 1970)، طرح ارتقاء سکونت (دههی 1970) و … برای برخورد و مقابله با اسکانهای غیررسمی به اجرا گذاشته میشود که هر یک به طور موقتی مشکل را حل کرده، ولی در دراز مدت کارایی نداشتهاند. از دههی 1980 به بعد و به دنبال عدم توفیق طرحهای مذکور، راهبرد توانمندسازی پیشنهاد میشود که به همراه سیاستهای ارتقاء و بهسازی محیط، به دنبال یک تغییرات اصولی در فرایند اسکان گروههای کم درآمد شهری بود.
در ادامه به فرآیند توانمندسازی پرداخته شده و این فرآیند در یک مجموعه چهار شناختی که انعکاس دهنده نگرش افراد در مورد نقشهای کاری آنهاست مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و نتیجه اینکه؛ ارتقاء فرآیندهای توانمندسازی میباید در حوزههای فردی،گروهی، محدودهای و نهایتاً فرامحلی(شهری/ منطقه ای) پیگیری شود. به دنبال آن، رویکردها و ابعاد توانمندسازی مورد بحث قرار میگیرد که بر این اساس، توانمندسازی افراد به عنوان محور حرکت توسعهای است تا مقولات بعدی نظیر؛ توانمندسازی گروههای محلی و محلات نیز حاصل شود. در ادامه عواملی که میتوانند به توانمندسازی افراد و فرایند آن کمک کنند به صورت نمودارهایی بیان میشود که بر آن اساس، تفویض اختیار، رضایت مبتنی بر عملکرد، غنی سازی کارکرد اجتماعی، مدیریت مشارکتی و مشارکت در هدفگذاری میتوانند به توانمندسازی افراد و فرایند آن کمک کنند.
موضوع بسیار مهمی که در انتهای فصل چارچوب نظری تحقیق مورد بحث قرار میگیرد، ارائه یک الگوی کلی از راهبرد توانمندسازی بر محور انسان و مشارکت گروه های اجتماعی میباشد که در آن سه محور؛ افراد ساکن، ساختار مدیریتی و ارتقاء محلات رئوس اساسی حرکت را تشکیل میدهند.در نهایت، پس از بحث و بررسی در خصوص وضعیت اسکان های غیررسمی و شناخت این پدیده و همچنین رویکردهای مداخله در اینگونه بافتها از دههی 1960 تا کنون، راهبرد توانمندسازی با توجه به تجارب موفق آن در بهبود وضعیت سکونتگاههای غیر رسمی و اتفاق نظر جهانی در خصوص آن، به عنوان رویکرد نظری تحقیق، برای ساماندهی و بهسازی و بهبود کیفیت زیست در محدوده در نظر گرفته شده است.
6-1-2- نتایج تجربی
با توجه به یافتههای پرسشنامه و نتایج حاصل از انجام آزمون همبستگی پیرسون میتوان پیرامون روابط بین متغیرهای مختلف به تحلیل نشست و فرضیات تحقیق به قرار زیر رد یا مورد پذیرش قرارداد:
فرضیه اول: بنظر میرسد مهاجرتهای شهری و روستایی یکی از دلایل شکل گیری وگسترش اسکان غیررسمی در محدوده مورد مطالعه میباشد.
نتایج بررسیهای انجام شده بر روی سه مولفه درصد مهاجران وارد شده به محدوده، مبدا مهاجرت ساکنین به محدوده، دلیل مهاجرت ساکنین به محدوده نشان داد که مهاجرت های روستا- شهری نقش مهمی در شکل گیری و گسترش اسکان غیررسمی داشته است و فرضیه اول تحقیق به استناد به آمارهای موجود مورد تائید است. در توضیح علت شکلگیری اسکان غیر رسمی میتوان گفت این پدیده معلول سیاستهای ناموزون ملی و منطقه ای بوده و هر روز نیز با فاصله گرفتن مرکز از پیرامون رو به گسترش بوده است و لازم است تصمیمسازان، سیاستگذران ملی و منطقه ای با برقراری تعادل سرزمینی از وقوع این پدیده جلوگیری نمایند.
فرضیه دوم: به نظر میرسد تقویت سرمایه اجتماعی میتواند نقش موثری در توانمندسازی سکونتگاههای غیر رسمی داشته باشد.
برای بررسی سرمایه اجتماعی در محدوده از شاخصهایی نظیر شبکه اجتماعی، تعامل اجتماعی، مشارکت اجتماعی، پیوندهای همسایگی و اعتماد اجتماعی استفاده شد. به منظور بررسی سرمایه اجتماعی در محدوده دولتخواه و اسماعیلآباد از آزمون t بهره گرفته شد. بررسی شاخصهای موجود حاکی از این بود که وضعیت سرمایه اجتماعی در محدوده در وضعیت مناسبی قرار دارد و تنها در شاخص اعتماد اجتماعی سطح معناداری کمتر از حد ارزیابی شده است.
فرضیه سوم: بنظر میرسد برنامهریزی جهت ساماندهی و توانمندسازی با استفاده از مشارکتهای مردمی بهترین راهحل برای حل مسئله اسکان غیررسمی در محدوده میباشد.
بررسی رابطه بین این دو متغیر نشان داد که بالا یا پایین بودن میزان مشارکت ساکنین بر ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی محدوده تاثیر مثبتی داشته است. به عبارت دیگر چنانچه ساکنین سکونتگاههای غیر رسمی در طرح های ساماندهی و توانمندسازی این گونه محدودهها مشارکت داده شوند و یا خود در برنامه هایی چون تشکیل سازمانها و تشکلهای مردم نهاد شرکت کنند روند ساماندهی و بهبود وضعیت این سکونتگاهها تسریع خواهد شد. با توجه به ادبیات تئوریک در باب توانمندسازی که بر روی موضوعات مشارکت اجتماعی و استفاده از ظرفیتهای درونی اجتماعات محلی تأکید شده است و با توجه به تمامی آنچه که در خصوص ویژگیهای محدوده و اهالی ساکن در آن ذکر شد؛ اجرای راهبردهای توانمندسازی که بر مشارکت اهالی ساکن در محلات و ظرفیتهای بالقوه آنها تکیه دارد از یک سو و تمایل به مشارکت و ظرفیتهای مناسب اجتماعی در محدوده از سوی دیگر، میتواند موجبات بهبود کیفیت زندگی در اسکان غیررسمی محدوده را فراهم آورد.
6-1-3- ارزیابی مسائل و مشکلات
اساس هر برنامهریزی و تعیین اهداف و راهبردهای آن، شناخت و ارزیابی مسائل و مشکلات میباشد. در این بخش نیز به منظور برنامه ریزی و تعیین راهبردها و سیاستهای مداخله در محدوده مورد مطالعه، مسائل و مشکلات موجود از دو منظر اهالی ساکن در محل(اطلاعات حاصل از پرسشنامه) و کارشناسان مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد.
6-1-3-1- مسائل و مشکلات از دید اهالی ساکن در محل
یافته های حاصل از پرسشنامه نشان میدهد که اهالی ساکن در محدوده مورد مطالعه با مسائل و مشکلات زیادی رو در رو هستند. در سؤال آخر پرسشنامه از پاسخگویان خواسته شده بود تا بر اساس اولویت، دو مشکل عمده محله خود را ذکر کنند. با توجه به این که مشکلات عنوان شده، زیاد و در موضوعات مختلفی بود. لذا اقدام به دستهبندی مسائل بر اساس مشکلات موجود در بخش خدمات شهری، مدیریت شهری، امنیت اجتماعی و … گردید. بر پایه این دسته بندی، بیشترین مسائل و مشکلات مطرح شده در اولویت اول از سوی پاسخگویان، مربوط به بخش خدمات شهری با 3/78 درصد میباشد. مشکلات مربوط به خدمات شهری در اولویت دوم نیز بیشترین میزان را با 38 درصد به خود اختصاص داده است. جدول شماره 30 مشکلات مطرح شده از سوی پاسخگویان را در دو اولویت اول و دوم نشان میدهد.
جدول شماره 6-1: مشکلات مطرح شده از سوی پاسخگویان بر اساس اولویت اول و دوم
مشکلات
اولویت اول
اولویت دوم
تعداد
درصد
تعداد
درصد
ضعف خدمات شهری
94
3/78
57
38
ضعف مدیریت شهری
14
7/11
41
3/27
ضعف فرهنگی و امنیت اجتماعی
12
10
11
3/7
فقر و بیکاری
–
–
10
7/6
جمع پاسخگویان
120
100
119
100
با توجه به جدول فوق، مشکل فقر و بیکاری، در اولویت اول مطرح نبوده، ودر اولویت دوم نیز کمترین میزان را از نظر پاسخگویان با 7/6 درصد به خود اختصاص داده است. این در حالی است که فقر و بیکاری از مهمترین و اساسیترین مسائل گریبانگیر سکونتگاههای غیر رسمی میباشد. دلیل این امر شاید به خاطر تأکید سؤال بر مشکلات موجود در محله و نه مشکلات شخصی میباشد. لذا مشکلات عنوان شده بیشتر معطوف به محله بوده است.
6-1-3-2-مسائل و مشکلات و امکانات از دید کارشناسان
به منظور شناخت درست مسائل و مشکلات و میزان وزن و اهمیت آنها در محدوده مورد مطالعه، مشکلات استخراج شده از پرسشنامه و بازدیدهای میدانی در حوزههای مختلف گردآوری شده و از طریق تکنیک دلفی مورد ارزیابی قرار گرفت. دلفی روشی است برای بهرهگیری از نظرات جمعی کارشناسان مطلع و دستاندرکار در تعیین امتیاز عوامل. به این ترتیب که، ابتدا عوامل اعم از مشکلات یا امکانات از سطح محدوده مورد مطالعه، استخراج میشود و در اختیار حداقل 5 کارشناس قرار میگیرد تا با توجه به شناخت خود، به هرکدام از عوامل امتیاز دهند. این امتیازها جمعآوری میشود و میانگین آنها به دست میآید. میانگین امتیازات به همراه امتیاز اولیه داده شده بوسیله هرکارشناس در اختیار وی قرار میگیرد تا امتیاز اولیه خود را با توجه به میانگین تصحیح کند؛ مجدداً امتیازات
