1.2.4.2. کارکردهای رسانه
برای رسانهها کارکردهای متفاوت و گوناگونی بیان شده است که به اختصار به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
1.2.4.2.1. کارکرد نظارتی
یکی از مهمترین کارکردهای رسانه خبری، نظارت بر محیط است. کارکرد نظارت و حراست از محیط، شامل رساندن اخبار توسط رسانهها میشود؛ که برای اقتصاد و جامعه ضروری است. مانند گزارش اوضاع سهام، ترافیک
و شرایط آب و هوایی.
1.2.4.2.2. کارکرد آموزشی یا انتقال فرهنگ
آموزش براساس تعریفی که سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) بیان داشته، عبارت است از: «تمام کنشها و اثرات، راهها و روشهایی که برای رشد و تکامل توانایی مغزی و معرفتی و هم چنین مهارتها، نگرشها و رفتار انسان به کار میروند. البته به طریقی که شخصیت انسان را تا ممکنترین حد آن، تعالی بخشند.» در این میان رسانههای ارتباطی خواه برای این کار برنامهریزی شده باشند و خواه نشده باشند، آموزش دهندهاند. رسانهها فراهم آورنده دانش و شکل دهنده ارزشهایند و مردم همواره از آنها تأثیر میپذیرند و میآموزند. اهمیت وظیفه آموزشی وسایل ارتباطی در جوامع معاصر، به حدی است که بعضی از جامعه شناسان برای مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما نقش «آموزش موازی» یا «آموزش دائمی» قائل هستند. جامعه شناسان معتقدند که وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید، به موازات کوشش معلمان و اساتید، وظیفه آموزشی انجام داده و دانستنیهای علمی، فرهنگی و اجتماعی دانشآموزان و دانشجویان را تکمیل میکنند.
3.2.4.2.1. کارکرد سرگرم سازی و پر کردن اوقات فراغت
وسایل ارتباط جمعی به عنوان مهمترین ابزار تفریحی و سرگرمی افراد به شمار میروند؛ که با پخش و انتشار برنامههای سرگرم کننده بر الگوی رفتار اوقات فراغت انسانی اثراتی تعیین کننده دارند و از این طریق است که فرد از تنهایی و زندگی سخت روزمرهاش رهایی مییابد و با محیط بیرونی تماس برقرار میکند.
4.2.4.2.1. کارکرد همگن سازی
وسایل ارتباط جمعی، موجب نزدیکی سلیقهها، خواستها و انتظارات تمامی ساکنان یک جامعه شده و جوامع را از عصر محدودههای جدا خارج میگردانند. ورود وسایل ارتباط جمعی به جامعه، خرده فرهنگها و فرهنگهای خاص و مجزا را ناپدید کرده و به نوعی تشابه میان تمامی ساکنان یک جامعه به وجود میآورد و مردم آن جامعه، از سبک زندگی و علایق و خواستههایی که رسانههای جمعی ارائه میدهند، پیروی میکنند. بر اساس جامعه شناسی ارتباطات، مخاطبان، تودههای عظیمی از انسانهای پراکنده با ویژگیهای ناشناخته هستند؛ که هیچگونه پیوندی باهم نداشته و وجه مشترک آنها همان اثری است که از رسانه میگیرند. در واقع این رسانهها هستند که عامل پیوند دهنده انسانها با یکدیگر بوده و به آنها هویت جمعی میبخشند. بر این مبنا، کارکرد اصلی وسایل ارتباط جمعی، همان مخاطب قراردادن تودهها و نه گروههای خاص است. به بیان «ژان کازنو» رسانهها به تودهسازی میپردازند.
5.2.4.2.1. کارکرد راهنمایی و رهبری
نقش رهبری کننده وسایل ارتباطی و اثر آنها در بیداری و ارشاد افکار عمومی، امری واضح بوده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده میشود، در نظامهای دموکراسی، وسایل ارتباط جمعی میتوانند در راه گسترش ارتباط میان رهبری کنندگان و رهبری شوندگان، خدمات مهمی را انجام داده و به عنوان آیینه تمام نمای افکار عمومی در جلب همکاری مردم و شرکت دادن آنها در امور اجتماعی، تأثیر فراوانی به جای بگذارند. البته رسانههای گروهی با انگیزهسازی در مخاطب، میتوانند ایجاد مشارکت اجتماعی که از عمدهترین نقشهای رسانههاست، را به دنبال داشته باشند. این مهم، یعنی انگیزهسازی برای مشارکت، نیازمند شناخت درست از نیازهای مخاطبان است. توجه به فرهنگهای محلی مناطق گوناگون یک کشور نیز در انگیزه سازی حائز اهمیت است.
6.2.4.2.1. کارکرد بحران زدایی
رسانههای گروهی میتوانند در عرصه مقابله با بحرانهای اجتماعی، به ایفای نقش بپردازند و در کاهش بحرانهای مختلفی مانند بحران هویت یا حوادث تهدید کننده ثبات اجتماعی، کارکرد مؤثری داشته باشند.
5.2.1. ترکیب «حقوق مخاطب»
«حقوق مخاطب» یکی از مفاهیم شگرفی است که همراه با موج سوم، یعنی انقلاب اطلاعات (انقلاب صنعتی دوم) در دنیای ارتباطات ظاهر و به عنوان نوع جدیدی از حقوق عمومی شهروندان شکوفا شد. این پدیده در آغاز به صورت کاملاً ساده، با شکل گیری رسانههای مختلف و با انتقال متن پیامها بین افراد (البته در ابتدای راه فقط در میان نخبگان) آغاز شد. اما گسترش تکنولوژیهای نوین ارتباطی همراه با متنوعتر و بهینهتر شدن رسانهها و همچنین استفاده طیف وسیع از افراد جامعه یا بهتر بگوییم همه افراد از رسانهها شکل پیچیدهتری به خود گرفته است، حتی در جوامعی که به مرتبه عالی تحقق «دولت مبتنی بر حقوق» رسیدهاند، همیشه بیم آن وجود دارد که آزادیها مورد بیتوجهی یا تجاوز واقع شود.
اگر با رویکرد تقابل «حق» و «تکلیف» و یا «حقوق» و «مسئولیتها» به ترکیب مفهومی «حقوق مخاطب» نگاه شود، «حقوق مخاطب» روی دیگر سکه «تکلیف ( مسئولیت) رسانهها» خواهد شد. طبیعتاً میتوان این نسبت را معکوس هم دید؛ یعنی گفت که: بدون مسئولیت، هیچ مخاطبی نمیتواند مدعی حق شود. در چنین رویکردی، مخاطب در برابر رسانه، نه تنها «منفعل» نیست، بلکه «مسؤول» است و نمیتواند از زیر ب
ار مسئولیت خود شانه خالی کند. در این رویکرد است که تقسیمبندی متداول مخاطب به فعال و غیرفعال و یا مخاطب اکتیو و مخاطب منفعل، نمیتواند مدعی حقی در برابر رسانه باشد و قهراً «حقوق مخاطب» در مورد او، اساساً با خلاء و اشکال مواجه خواهد شد. در این تقابل، همان گونه که رسانه مکلف به انجام وظایفی در برابر مخاطب خود است، مخاطب نیز موظف به ادای تکالیفی از جمله نظارت بر رسانه، نقد ساختار و برنامهها، نشان دادن عکسالعمل و باز خورد نسبت به محصولات رسانهای، شکایت و تقاضای احقاق حقوق، پیگیری جرایم رسانهای و …. خواهد بود. حال میتوان گفت، منظور از حقوق مخاطب امتیازهایی است که قانون برای مخاطب در نظر میگیرد و بر اساس آن، تکالیف و مسؤولیتهایی بر رسانهها و اصحاب آن بار میشود.
6.2.1. حقوق انواع مخاطب
1.6.2.1. مخاطبان عام
اگر در سادهترین شکل تقسیمبندی، مخاطب را به عام و خاص قسمت کنیم، آنگاه حقوق مخاطبان عام یا «عموم مخاطبان» در فقه و حقوق در فصل دوم و سوم به ترتیب، به تفصیل، بررسی خواهد شد و در اینجا فقط به ذکر این دستهبندی میپردازیم.
2.6.2.1. مخاطبان خاص