6- وابستگی ـ بیکفایتی
افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسوولیتهای روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی میکنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس درماندگی یا منفعل بودن خود را نشان میدهد.
7- آسیبپذیری نسبت به صدمه یا بیماری
محتوای این طرحواره حاوی ترس اغراقآمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است که سه قسمت می باشد:
فاجعهآمیز کردن طبی
فاجعهآمیز کردن هیجانی
فاجعهآمیز کردن بیرونی
8- گرفتار ـ خودتحول نایافته
این طرحواره غالب اوقات شامل درگیر شدن هیجانی افراطی و نزدیکی بیش از حد فرد با دیگران است. این افراد باور دارند که فردیت بهم ریختهای دارند و در نتیجه، بدون حمایت مستمر دیگران قادر نخواهند بود که عملکرد مناسبی داشته باشند و به زندگی خود ادامه دهند. همچنین، احساس همجوشی مستمر با دیگران و هویت فردی بیکفایت از دیگر مشکلاتی است که این افراد دارند. در نتیجه، احساس پوچی مزمن، بیهدفی و پوچگرایی میکنند.
9 – شکست
در این طرحواره، باور بر این است که فرد به طور غیرقابل اجتنابی در زمینههای مختلف شکست خواهد خورد و نمیتواند به سبک با کفایتی به حد همتایان خود برسد.
حیطهی سه: حد و مرزهای مختل ( محدودیت های مختل)
نقص در حد و مرزهای درونی، بیمسوولیتی در قبال دیگران و یا فقدان هدف گزینی طولانی مدت از مشخصههای این حیطه است. این مشکلات منجر به عدم رعایت حقوق دیگران، عدم همکاری با دیگران، اقدام به کارهای غیرقانونی و عدم برنامهریزی شخصی واقعگرایانه میشود. خانوادههای این افراد، اغلب خانوادههای بسیار دخالت کننده و سهلگیر هستند که حس برتر بودن را در فرد القا می کنند. در برخی موارد، کودک ممکن است به دلیل عدم رعایت قانون مورد تنبیه قرار نگیرد و یا مراقبت، راهنمایی و هدایت کافی را دریافت نکند.
طرحوارههای این حیطه عبارتند از:
10- استحقاق ـ بزرگ منشی
در این طرحواره ، فرد معتقد است که از دیگران بالاتر و ارجحتر است و بنابراین، مستحق دریافت حقوق ویژه میباشد. احترام به قانون و حقوق دیگران در این افراد مشاهده نمیشود. معمولا این افراد هر کاری را در هر زمانی که دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعیتهای موجود و ضرر به دیگران، انجام می دهند و به منظور کسب قدرت یا کنترل، تأکید اغراقآمیزی بر برتر بودن خود دارند. سعی بسیاری میکنند که بر دیگران غالب شوند، نقطهنظرهای خود را به دیگران تحمیل میکنند و رفتارهای دیگران را در جهتی که تمایل دارند، هدایت میکنند، بدون این که با آنها همدلی داشته باشند و یا احساسات آنها را در نظر بگیرند.
11- خودکنترلی بیکفایت ـ خود قانونمندی ناکارآمد (خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی)
افراد دارای این طرحواره نمیتوانند به طور کارآمدی خود را کنترل کنند، تحمل ناکامی در کسب اهداف فردی در آنها بسیار ناکارآمد و مختل است و در صورت ناکامی، به صورت بسیار افراطی هیجانهای خود را بیان میکنند و تکانشی رفتار میکنند.
حیطهی چهار: هدایت شدن توسط دیگران ( دیگر جهت مندی)
افرادی که در این حیطه قرار میگیرند تأکید زیادی بر ارضای نیازهای دیگران در مقایسه با نیازهای خودشان دارند و این کار را برای کسب تأیید، حفظ ارتباط عاطفی و اجتناب از تنبیه انجام میدهند. خانوادهای که این افراد در آن رشد یافتهاند، خانوادههایی هستند که پذیرش شرطی را برای کودک فراهم کرده بودند. به این معنا که کودک باید جنبههای مهمی از خودش را سرکوب کند تا بتواند عشق، توجه و تأیید کسب کند. در چنین محیطی، نیازها و خواستههای گروه به نیازها و احساسهای کودک ارجح است.
12- اطاعت
در این طرحواره، فرد خود را در کنترل اغراقآمیز از جانب دیگران احساس میکند که به دو شکل ظاهر میشود:
اطاعت از نیازها
اطاعت از هیجانها
این افراد بر این باورند که آرزوها، نقطهنظرات و احساسهای آنها بیارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی هستند و نسبت به عدم ارضای نیازها و هیجانهای خود بسیار حساس هستند. معمولاً این وضعیت منجر به خشم، که خود را با علایم غیرانطباقی مثل رفتارهای پرخاشگر ـ منفعل یا برونریز نشان میدهد، میگردد.
13- ایثار