آموزش عالی یکی از چند نهادی است که در کنار واحد تحقیق و توسعه بنگاههای اقتصادی و نیز نهادها و مؤسسات تحقیقاتی تلاش خود را برای توسعه دانش و فناوریهای نوین، به جهت بنگاههای به کار میگیرد. علاوه بر توسعه دانش و فناوریهای نوین، دانشگاهها توانایی کاربردی کردن و تجاری نمودن دانش جدید را نیز دارند) مارکز، 2009: 534- 542).
تجاری نمودن نتایج تحقیق، یکی از گامهای مهم نظام نوآوری است که متضمن پایداری و استمرار امر تحقیق میباشد و متناسب با آن؛ علاوه بر فراهم نمودن ارزشهای اقتصادیِ قابلتوجه برای سازمانها، موجب تسریع رشد اقتصادی دانشمحور جامعه خواهد شد. تجاری نمودن دانش عبارت است از تبدیل یافتههای جدید و ایدههای پژوهشی به محصولات وخدمات و فناوریهای قابل ارائه به بازار، به عبارت دیگر تجاری نمودن تحقیقات، مجموعه تلاشهایی است که به منظور فروش کارهای تحقیقاتی با هدف کسب سود و ارتباط هرچه بیشترآموزش و پژوهش با اهداف اقتصادی و اجتماعی صورت میپذیرد. به عبارت دیگر میتوان آن را به بازار رسانیدن یک ایده و یا یک نوآوری دانست (مولر، 2006: 1503- 1504). مهمترین عامل تجاریسازی تحقیقات دانشگاهی، مشارکت میان دانشگاه و صنعت و همچنین تأسیس شرکتهای کوچک وابسته به دانشگاه است. بسیاری از تحقیقات حاکی از آن است که بکارگیری دانش در بسیاری از حوزهها مستلزم خلق شبکههای منسجم میان دانشگاه و نهادهای صنعتی و دولتی است (شفیعزاده و محسنی، 1391: 19).
با توجه به قرار گرفتن در دوره اقتصاد مبتنی بر دانش و تأثیر توسعۀ علمی و فنآوری کشورها در پیشرفت و توسعۀ اقتصادی، نقش دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی را برجسته ساخته و ضرورت استفاده از تمام ضرفیتهای دانش تولید شده را محرز ساخته است. بدین ترتیب، مأموریت اساسی دانشگاهها در حوزۀ دانش، انجام تحقیقات، و کاربردی نمودن آن است. در واقع، گسترش حوزۀ ارتباط با صنعت از طریق ایجاد مشارکتهای تحقیقاتی و ایجاد نهادهای مختلف، بعنوان فعالیتهایی محسوب میشوند که در کاربردی نمودن دانش جدید نقش اساسی دارند و در واقع یکی از کارکردهای اصلی دانشگاهها را در عرصۀ کسب و کار پیچیدۀ کنونی تشکیل میدهند.
2-1-4 آموزش عالی و جوانان
فراگیر کردن نهضت علمی و تقویت روحیه خودباوری در نسل جوان یکی از مهمترین رسالتهای آموزشعالی به شمار میآید. جوانان با رفتن به دانشگاه به دنبال توسعۀ معرفت، شناخت، شعور، درایت و عقل و فهم خود هستند گرایش جوانان به مشارکتهای سیاسی، گسترش ارتباطات، نگرشفرهنگی اقشار مختلف جامعه، علاقهمندی آنها به کسب شغل و اعتبار و فراهم کردن موقعیت اجتماعی بهتر و همچنین دیدگاه اعضای خانواده در گرایش دانشجویان به آموزش عالی مؤثر میباشد. بنابراین آموزش عالی را میتوان هم به عنوان مصرف اقتصادی و هم به عنوان مصرف فرهنگی تحلیل کرد.
در مصرف اقتصادی، انگیزۀ جوانان در بهرهگیری از تحصیلات، تمایل به دستیابی به مطلوبیت است. در این دیدگاه تقاضای آموزش عالی از تغییرات درآمد فرد یا خانوادۀ او و قیمت خدمات آموزش عالی تبعیت می کند (قارون، 1381: 73). اما انگیزۀ جوانان در مصرف فرهنگیِ آموزش عالی دستیابی به ارزشها و نمادها، ابراز خویش و هویتیابی بوده و افراد بدون در نظر گرفتن بازده اقتصادی هزینههای ثبتنام و حتی به گونهای نامتناسب با درآمد خویش در رقابت برای ورود به دانشگاهها شرکت کرده و بار اقتصادی آن را میپذیرند. (جنکیز، 1381: 35).
جوانان با به اثبات رساندن تواناییهای خود در عرصۀ آموزش عالی و اندوختن دانش و تجارب والا در صدد احراز شغلی مناسب برای خدمت به کشور میباشند. در جامعۀ ما هماکنون مجموعۀ عظیمی از نهادها، مشاغل و فعالیتهای خصوصی و دولتی در خدمت ورود جوانان به دانشگاهها قرار گرفتهاند تا جوانان بتوانند در این عرصه تواناییهای خود را به اثبات رسانده و با بهرهگیری از موقعیت پیشآمده، در آینده چرخۀ سیاست و اقتصاد این کشور را در دست گیرند.
گردش پول سالیانه در صنعت کنکور را میتوان 10 برابر بودجه پژوهشی کشور برآورد کرد. این وضعیت در شرایطی صورت میگیرد که نقش اقتصادی دانشگاهها، از نظر تأمین مشاغل و درآمد مناسب برای دانشآموختگان، در حال کاهش است. با وجود کاهش نقش اقتصادی، اشتیاق و رقابت برای ورود به دانشگاهها، روزبهروز افزایش مییابد. این اشتیاق بیانگر اهمیت نمادین دانشگاه برای متقاضیان است. باوجود تنزل نقش اقتصادی دانشگاه، شاهد انگیزۀ اجتماعی دختران برای ورود به دانشگاه هستیم. در جامعه ایرانی خانواده ، شکلدهندۀ انگیزههای ورود دختران به دنشگاه میباشد و همین انگیزهها است که این همه اشتیاق، شوق و تلاش آنان را بر میانگیزد(قانعیراد و خسروخاور، 1385: 116).
اکثرجوانان به دنبال این هستند که به واسطه ورود به دانشگاه و اخذ مدرک دانشگاهی از نظر شغلی در جامعه جایگاه مناسبی بیابند. از سوی دیگر، تفاوت بین دستمزدها با سطوح تحصیلی افراد مرتبط است، با ورود خیل عظیم جوانان به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی باعث شده است که تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی از میزان نیروی انسانی متخصص مورد نیاز در خیلی از رشتهها یا حداقل از ظرفیت جذب بخش دولتی فراتر رود، با وجود این، ورود به آموزشعالی همچنان به عنوان مهمترین عامل در انتخاب متقاضیان اشتغال و کار و پیشرفتهای بعدی محسوب میشود، اگر چه حضور
پسران در آموزش عالی نسبت به گذشته کمرنگتر از گذشته شده است اما مزایا و منزلت اجتماعی که از عناوین و مدارک تحصیلیِ دانشگاهی عاید دختران میشود، آنها را به سوی کسب علم و دانش در آموزش عالی سوق داده است.
2-1-5 آموزش عالی و هویت یابی
پس از نهاد خانواده تأثیرگذارترین عامل در هویت یابی اشخاص، نهاد آموزشی است. نهاد آموزشی، با ارائۀ الگوهای مناسب به جوانان و رابطۀ عاطفی با آنها و همچنین پرهیز از برخوردهای خشک و مستبدانه و یا بیتفاوت، خواهند توانست با جذب آنها به فرهنگ خودی، زمینههای هویتبخشی و هویتیابی را در جوانان فراهم کنند.
جدیترین بحرانی که ممکن است در جوانان یک جامعه خود را نشان دهد بحران هویت است که از آن به عنوان آشفتگی هویت، اختلال هویت و فقدان هویت نیز نام برده میشود. شکلگیری هویت تحت تأثیر زمینههای گسترده اجتماعی، خانوادگی و تاریخی است و جوان باید پس از کشف نکتههای بسیار، هویت شخصی خود را انتخاب کند. علاوه بر این، انتخاب اهداف خاص در زندگی توسط جوان به فرصتهای قابل دسترس و ارزشمند در جامعه بستگی دارد. (کات و لوین، 1988: 84). بنا به نظر آدامز و فیتش محیطهای تحصیلی که گسترش فکر، آگاهیهای انتقادی و تحلیلی را نسبت به موضوعات اجتماعی ارتقا میدهند هویتیابی را تسهیل میکنند (آدامز و فیچ، 1983: 75).
بسیاری از بر این عقیدهاند که مهمترین وظیفۀ دانشجو، تکوین هویت است و در واقع فرایند جستجو برای یک هویت، احتمالاً از سالهای دبیرستانی آغاز میشود. به نظر ههنیر (1981) سال اول دبیرستان زمان بحرانی برای دانشآموز به شمار میآید که از درورۀ کودکی عبور کرده و به تجربههای دبیرستانی مشغول است. وی معتقد است که بسیاری از دانشآموزان نمیتوانند این تکلیف را در طی دورۀ دبیرستان تمام کنند و این فرایند در سالهای دانشگاهی ادامه پیدا میکند (حسینشاهی، 1384: 24).
هویتیابی، با سطح تحولشناختی و سبکشناختی فرد در حل مسائل هویتی (برزنسکی، 2008: 55). و از طرف دیگر، با بافتارهای خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تحصیلی (سولومنتس و هاری، 2008: 78). که موقعیت تفکر و به دست آوردن تجارب گوناگون را به فرد می دهند، ارتباط دارد. از این رو به نظر میرسد که جوانانی که به دانشگاه میروند از وضعیت مناسبتری نسبت به جوانان غیردانشگاهی برخوردار هستند. چرا که در در جۀ نخست در محیط مساعدتری قرار دارند که برای یافتن پاسخ سؤالات هویتی امکان دسترسی به افراد تحصیل کرده و شخصیتهای علمی بهعنوان دیگر افراد مهم به راحتی میسر است؛ دوم اینکه، به دلیل یادگیری نحوۀ تفکر علمی به مدد تحصیلات دانشگاهی، بهتر میتوانند از عهدۀ حل مسائل هویتی برآیند.
پیتر تیلور هویت دانشگاهی را در سه سطح از همدیگر متمایز میکند. یکی هویتی که دانشگاه به عضو دانشگاهی میدهد. وقتی فردی میگوید من استاد دانشگاه هاروارد یا دانشگاه تهران هستم در اصل دانشگاه محل خدمتش به او اعتبار و پرستیژ میدهد. دوم، مجموعۀ عناصر مربوط به «هویت رشتهای» و ویژگیهای حرفهای خاص مربوط به رشتههای مختلف (تیلور، 1999: 42-41) رشتههای مختلف فرهنگهای متفاوتی دارند و هویتهای متمایزی به وجود میآورند. تونی بچر معتقد است هر یک از رشتههای دانشگاهی متناسب اهداف، روشها، اصول و کاربردهایشان، نظامی از ارزشها، باورها و هنجارها یا «فرهنگ رشتهای» را تشکیل میدهند. (فاضلی، 1382: 101). سومین نوع هویت دانشگاهی مورد نظر تیلور، «هویت جهانی» دانشگاهیان است که بین تمام رشتهها تخصصها و گروههای دانشگاهی مشترک است. وقتی میگوییم من یک فرد دانشگاهی هستم اشاره به چنین هویت جهانی داریم. هویت جهانی دانشگاهی دارای دو عنصر یا مؤلفه اصلی است: نخست «استقلال دانشگاهی و دوم «آزادی دانشگاهی» است (تیلور، 1999: 42).
پیر بوردیو (1988) آنچه را که سازندۀ هویت دانشگاهیان است با مفهوم عادات توضیح میدهد. از دیدگاه بوردیو انسان آکادمیک یا عضو اجتماع دانشگاهی کسی است که عادات و منش و ساختمان ذهنی، ذوق، سلیقه و آن چه به عامل اجتماعی این امکان را میدهد که روح قواعد، آداب، جهتها، روندها، ارزشها و دیگر امور حوزه مناسب کنش آکادمیک و زیست دانشگاهی در درون او شکل گرفته، پذیرفته شده و منشأ اثر شود، داراست. این عادات مانند دیگر عادات اجتماعی محصول ساختار اجتماعی معینی هستند و از اینرو در جوامع مختلف عادات دانشگاهی مختلف وجود دارد (بوردیو، 1988 به نقل از فاضلی، 1382: 103).
2-1-6 آموزش عالی و تحرک اجتماعی
آموزش عالی دارای دستاوردهای زیادی است. یکی از دستاوردهای سیستمهای آموزش عالی فرصت رو به رشد برای تحرک اجتماعی است. به طور قطع، گردآوری و انباشت مدارک آموزشی یک راه اصلی برای پیشرفت تحرک اجتماعی برای بسیاری از افراد در جوامع صنعتی مدرن است منوط به اینکه فضایی اصلی در این رابطه وجود داشته باشد.
تحرک اجتماعی معمولاً ناشی از دو عامل، یکی تحرک ناشی از گردش طبقات و دیگری تحرک ساختی است. تحرک ناشی ازگردش طبقات معمولاً از طریق تغییر شغل، کسب درآمد بیشتر، برخورداری از آموزش بیشتر، مناسبات خانوادگی و روابط قومی صورت میگیرد و تحرک ساختی ناشی از تحولات اقتصادی اجتماعی جامعه و تغییر ساختارهای سکونتی و اقتصادی اجتماعی است (کاظمی پور، 1378: 179- 139).
فرزندان بسیاری از زمینداران خردهپا به سبب گرایش این طبقه به سوی سوادآموزی و اخذ مدرک تحصیلی دبیرستانی و دانشگاه
ی، به کارهای اداری روی میآورند و قشر کارمند شهری را تشکیل میدهند. افزایش تعداد دانشگاهها در سالهای اخیر نیز به دگرگونی در ترکیب ساختی طبقۀ میانه در شهر و روستا دامن زده است. طبقه دیگری هم که به عنوان طبقه میانه شناخته شده است، همان طبقه خبرگان است که شاخص طبقهای آنان بر پایه مهارتهای فنی و استعدادهای حرفهای در بازار کار مشخص میشود. وجود این طبقه مدیون گسترش مراکز علمی و تحصیلی عالی و آموزش و پرورش رسمی در ایران است (دهنوی، 1383: 98).