منابع ………………………………………………………………………………………………………………………….. 159
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار چارچوب نظری تحقیق…………………………………………………………………………………………… 50
فصل اول
کلیات تحقیق
الف- بیان مساله
آن چیزی که در بدو پیدایش حرکت انقلاب اسلامی در نگاه بنیانگذار و حامیان آن وجود داشت آن بود که انقلاب اسلامی ادامه مسیر صدر اسلام و گفتمان عاشوراست که در جهت تمدن سازی اسلامی و جهانی شدن و صدور دین مبین اسلام پیش خواهد رفت. واضح است که وقتی صحبت از تمدن به میان می آید پای قدمت و تاریخ و نیز گستردگی در همه شئون یک جامعه نیز به بحث باز می شود. ویل دورانت در تعریف این مفهوم می نویسد: «تمدن را می‌توان به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند» (دورانت ،5:1378).
در تعریف دیگری که آقای روح الامینی از هرسکویتس در کتاب خود درباره تمدن ارائه می کند:
تمدن عبارت است از مجموعه ی دانشها، هنرها، فنون، آداب و رسوم، تاسیسات نهادهای اجتماعی که در پرتو ابداعات و اختراعات و فعالیتهای افراد و گروههای انسانی طی قرون و اعصار گذشته توسعه و تکامل یافته و در تمام قسمتهای یک جامعه و یا چند جامعه که با هم ارتباط دارند رایج است. مثل تمدن مصر، تمدن بونان، تمدن ایران و… که هر کدام دارای ویژگیهایی است که به عوامل جغرافیایی، تاریخی و تکنیکی خاص بستگی دارند (روح الامینی،49:1377).
هر دوره تاریخی به دو مرحله فرهنگ و تمدن تقسیم می‌شود که اولی را مقدمه دومی می دانند و برای به وجود آمدن تمدن، شکل گیری فرهنگی متناسب با آن ضرورت دارد. رضا داوری اردکانی در باب ارتباط فرهنگ و تمدن می گوید:
تمدن صورت خاص زندگی مردم بر مبنای فرهنگ و تفکر است.به عبارت دیگر تمدن مجموعه ی آداب و رسوم و سنن و رفتار و کردار و فنون و صنایعی است که با تعلق به اصول و مبانی است، نه آنکه بسط و تحول تمدن به خودی خود بتواند موجب تفکر تازه باشد (داوری،64:1380).
لذا همان طور که تمدن غرب بر پایه فرهنگ و تفکر خاصی بنا شده و اکنون در همه شئون اجتماعی نفوذ کرده است، برای برپا کردن تمدنی متفاوت در مقابل این تمدن نسبتا فراگیر امروز، می بایست فرهنگی متفاوت و تفکری متزاحم با فرهنگ و تفکر مدرنیته بنا کرد. اکنون ارائه تعریفی از فرهنگ نیز می تواند زوایایی از بحث را روشن تر نماید. مفهوم فرهنگ از آن دسته از مفاهیم و واژه هاست که تعاریف بسیار متعدد و متنوعی از آن ارائه گردیده است و شاید ارائه یک تعریف فراگیر و مورد اتفاق همه اندیشمندان از این واژه و مفهوم امکان پذیر نباشد. اما معروف ترین و پر استفاده ترین تعریف برای مفهوم فرهنگ، تعریفی است که «ای.بی.تایلور » مردم شناس انگلیسی از این مفهوم ارائه داده است. این مردم شناس در تعریف فرهنگ می گوید: «فرهنگ آن کل پیچیده ای است که دانش ها، عقاید، هنرها، اخلاقیات، قوانین، آداب و رسوم و قابلیت ها و عاداتی را که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب می کند در بر می گیرد» (ترنر ،89:1371). فرهنگ فارسی معین نیز در یک تعریف دیگری فرهنگ را «مرکب از دو واژه فر و هنگ به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم» تعریف کرده‌ است (معین،345:1381).
حال با این تعریف از فرهنگ می توان به این نکته پی برد که یکی از محورهای ایجاد و تمایز یک فرهنگ از دیگری، به سبک های مختلف زندگی افراد و نظام های رفتاری آنان برمی گردد. شیوه های رفتاری و سبک های زندگی مردم یک جامعه در طول سالها و قرن ها به شکل گیری تمدن های کهن می انجامد. لذا برای بازیابی و تمایز یک فرهنگ خاص از دیگری، یکی از راهکارهای آن مراجعه به شیوه های رفتاری و سبک های زندگی مردم آن جامعه است.
امروزه گسترش تعاملات جهانی و برخوردهای فرهنگ ها و سبک های زندگی با یکدیگر از یک سو، و تمرکز قدرت های رسانه ای و تبلیغاتی در دست متولیان و حامیان فرهنگ و تمدن غرب از سوی دیگر، باعث شده است که سبک زندگی دنیای مدرن به فرهنگ غالب دنیا تبدیل شود. فرهنگی که پایه های اصلی آن بر تفکر اومانیستی و لیبرالیستی انسان مدرن بنا شده است و شاید ضرورتا سنخیتی با زمینه های اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف از جمله جامعه ما نداشته باشد (زرشناس،76:1381). امروزه دیگر این بشر نیست که فکر می‌کند چگونه بپوشد، چگونه بخوابد و چگونه زندگی کند؛ بلکه این رسانه‌های جهانی هستند که این برنامه‌ریزی‌ها را به عهده گرفته‌اند و هر روز با دستور کمپانی‌های اقتصادی و سرمایه‌داری نظام سلطه به تغییر ذائقه‌های مخاطبان خود می‌پردازند (بودریار ،127:1389).
از این منظر چیزی که در نگاه یک اندیشمند اجتماعی بدیهی می نماید آن است که برای رسیدن به تمدن دینی که مولفه های اساسی آن بر مبنای خدامحوری و دین محوری پایه ریزی می شود، راهی جز گذر از فرهنگ و تمدن انسان محور و سکولاریستی دنیای متجدد وجود ندارد و برای درانداختن طرح تمدنی جدید و متناسب با مولفه های دنیای دینی، نیازمند تبیین و ارائه مدل های دینی از شیوه ها و سبک های زندگی و نظام های رفتاری و احساسی و هنجاری در جامعه خودمان می باشیم. از منظر دیگر مقوله تفاوت های جنسیتی در یک جامعه از بدیهیات است و به نظر می رسد برای تبیین مدل های رفتاری و فرهنگی متناسب با هر جامعه اهتمام به تفاوت های جنسیتی مورد نیاز است.
باید در
نظر داشت که مسئله زنان در دنیا هر چه که باشد موضوع سخن در اینجا زن ایرانی است. زن ایرانی و مسئله آن، با زنان دیگر سرزمین ها تفاوت عمیقی دارد گو اینکه دغدغه ها و اصول مشترکی نیز میان زنان وجود دارد. زن ایرانی و مسئله آن ریشه در فرهنگ و رسوم سرزمینی با تاریخ چند هزار ساله دارد و قریب 14 قرن است که دارائی های تمدنی زن ایرانی با یکی از فربه ترین ادیان جهان آمیزش یافته و در بروز خارجی آن با موجودی مواجه هستیم به نام ” زن ایرانی مسلمان” که برای تبیین نظام رفتاری و سبک زندگی آن باید به هر سه جزء این عنوان توجه کرد و غفلت یا تغافل از یکی از این سه جزء و یا فروکاستن هر کدام به دیگری به حل مسئله زنان چندان کمکی نمی کند (کرمی،23:1385).
امروزه به دلیل غلبه فرهنگ و سبک زندگی مدرن بر نظام رفتاری افراد جامعه ما، تفاوت های معناداری میان الگوی سبک زندگی زنان نسل حاضر جامعه با الگوی اسلامی نظام رفتاری زن مسلمان ایرانی مشاهده می گردد که نیازمند آسیب شناسی و ارائه راهکار به منظور حل این مساله است. لذا این تحقیق بر آن است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد:
الگوی سبک زندگی زن مسلمان ایرانی پس از انقلاب اسلامی دارای چه مولفه ها و ویژگیهایی بوده و راهکار تقویت آن در جامعه چگونه خواهد بود؟
ب- اهمیت و ضرورت تحقیق
1- فواید نظری