پژوهشگران واژه‌ی متفاوتی را برای توصیف استقلال به کار برده‌اند، برای مثال یک حس نیرومند عدم وابستگی، کانون درونی، و احساس نیرومند بودن (گارمزی، 1987)، اعتماد به نفس و کفایت خود و خود نظم دهی و کنترل تکانه. به طور کلی گفتار پژوهشگران حوزه عوامل محافظتی چنین است که استقلال، حس هویت خود است و نشان دهنده توانایی برای عمل مستقلانه و اعمال کنترل برمحیط خود می‌باشد.
پژوهشگران بسیار، توانایی جدا کردن خود از محیط خانوادگی ناکارآمد (کناره گیری روانشناختی از والد بیمار) را به عنوان ویژگی اصلی کودکان تاب آوربر می‌شمرند که در خانواده‌های دچار مشکل الکلیسم و بیماری روانی زندگی می‌کنند (آنتونی ، 1388).
در این زمینه بردزلی و پودورفسکی (1988) دریافته‌اند که کودکان تاب آور تحت مطالعه آنها می‌توانستند به صورتی واضح بین خود، تجربیاتشان و بیماری والدینشان تفکیک قائل شده، و متعاقباً دریابند که آنها عامل بیماری والدین نبوده و آینده‌ای متفاوت خواهند داشت.
والرشتاین (1983) طی مطالعه‌ای بر روی کودکانی که به صورتی موفقیت آمیز از عهده تعارض‌های والدین و طلاق آن‌ها برآمده‌اند، عنوان می‌کند که وظیفه« فاصله گیری سازگارانه » دو چالش است.
1-رهایی از تمایل به گریز از مرکز تعارضات والدین و کسب و رضایت مندی در دنیای خارج (همسالان، مدرسه، جامعه).
2-کنار گذاردن بحران خانوادگی از موقعیت مسلطش در دنیای درونی فرد.
در همین ارتباط هس (1999) بر این باور است که چنین فاصله گیری، محافظتی را فراهم می‌کند که برای رشد اعتماد به نفس و توانایی کسب اهداف سازنده ضروری به نظر می‌رسند.
2-1-2-6-4- حس هدفمندی
درباره‌ی حس هدفمندی چندین ویژگی شناسایی شده در ادبیات عوامل محافظتی، مطرح می‌باشند.
انتظارات سالم، جهت گیری هدفمند، جهت گیری موفق، انگیزش پیشرفت، میل به تحصیل، پشتکار، امیدواری، سرسختی ، باور به آینده روشن و حس پیش‌بینی پذیری، از این دسته‌اند.
ورنر و اسمیت (1992) نیز در مطالعه 35 ساله خود درباره تاب آوری بر نیرومندی این ویژگی تاکید می‌کنند. به نظر می‌رسد که مولفه موثر در مقابله با فشارزاهای گریز ناپذیر زندگی، احساس انسجام باشد، یعنی اطمینان از اینکه محیط درونی و بیرونی قابل پیش‌بینی است و اینکه امور به احتمال زیاد آن طور که انتظار می‌رفته، پیش می‌روند. این حس انسجام، هدفمندی، معنی داری و امیدواری در تقابل مستقیم با درماندگی آموخته شده‌ای است که بنارد (1997) بر وجود آن در افراد دچار مشکل روانی و اجتماعی تاکید کرده است. علاوه بر این کوباک و کول (1993) و همکاران (1979) تاکید می‌کنند که حس پیش‌بینی پذیری، توانایی تاثیر گذاری و در برخی موارد تعیین آینده، یکی از ویژگی‌هایی است که نه تنها برای موفقیت فردی ضروری است، بلکه برای بقای انسان در دنیایی با پیچیدگی‌های روز افزون حیاتی است.
آنچه باید به خاطر بماند این است که تعریف تاب آوری یا عوامل محافظتی در حوزه‌های پژوهشی عبارت است از مطالعه افرادکه در یک یا چند سیستم محیطی، استرس، شرایط ناگوار و خطرات عمده را تجربه کرده‌اند. بنابراین، چنانچه خطرات عمده‌ای که فرد را تهدید می‌کنند در سیستم خانواده باشد، مانند رشد کردن در خانواده‌ای با مشکل آزارگری، یا اسکیزوفرنیا، بسیاری از عواملی که به عنوان محافظتی شناسایی شده‌اند، باید از محیط مدرسه است جامعه مشتق شوند. همچنین وقتی خطر عمده از محیط جامعه نشات می‌گیرد، پژوهش در خصوص عوامل تاب آوری نقش سیستم‌های خانواده مدرسه را مورد بررسی قرار می‌دهد. از نظر ورنر (1989) بیشتر مطالعات صورت گرفته بر کودکان آسیب پذیر، عوامل خطر را در یک سیستم مورد بررسی قرار داده‌اند و تحلیل داده‌هایی که تعامل میان عوامل خطر زا و محافظتی را در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی، مورد بررسی قرار داده باشند، معدود است.
2-1-2-6-5- اعتماد به نفس
اعتماد به نفس از حس فرد نسبت به ارزشمندی و شایستگی اش ناشی می‌شود طبق نظریه راتر (1990؛ به نقل از گلیگان ، 2000) دو گروه از تجربیات بیشترین تاثیر را بر اعتماد به نفس دارند روابط عاشقانه، دوستانه، ایمن و موفقیت در انجام کارهایی که فرد به آنها علاقه مند است و انجام آنها را مد نظر دارد. حتی یک رابطه مثبت در کودکی و بزرگسالی می‌تواند آسیب ناشی ازتجربیات یا روابط منفی را کاهش دهد. همچنین موفقیت در یک کوشش می‌تواند موجب تخفیف حس شکست در سایر حوزه‌های زندگی فرد گردد. در اینجا موفقیت به معنی رقابت نیست، بلکه دستیابی فرد به استانداردهای خود است.
2-1-2-6-6- احساس کفایت
عوامل ارتقاء دهنده خود جهت مندی یا خودکارایی عبارتند از باور والدین به حس کنترل در کودک، پاسخگویی (به خاطر اینکه والدین پاسخگو به کودک نشان می‌دهند که رفتار وی اثری دارد)، پایداری، گرمی و تمجید، حمایت و ترغیب کودک به درگیر شدن در محیط خود (گلیگان، 2000).
2-1-2-6-7- احساس داشتن یک پایگاه ایمن
دلبستگی‌های ایمن برای کودک پایگاه ایمنی را فراهم می‌کند که موجب ترغیب بررسی دنیای اطراف می‌گردد (بالبی ، 1988). در همین ارتباط ورنر اسمیت (1992؛ به نقل از گلیگان، 2000) بیان می‌کنند که داستان زندگی افراد تاب آور نشان می‌دهد که شایستگی و اعتماد حتی تحت شرایط دشوار می‌توانند وجود داشته باشند، به شرط آنکه این کودکان در زندگی با افرادی مواجه شده باشند که پایگاه امنی برای ایجاد اعتماد، استقلال و ابتکار عمل فراهم کرده باشند. اکثر افراد می‌توان
ند این فرصت را داشته باشند که با یک یا هر دو والد یا با خواهران و براداران یا سایر اعضای خانواده رابطه ایمنی داشته باشند. این افراد با گذر زمان، زمان بیشتری را دور از این پایگاه ایمن سپری می‌کنند، اما در زمان بیماری، پریشانی و نیازمندی به این پایگاه مراجعت می‌کنند.
این سه منبع تاب آوری- پایگاه ایمن، اعتماد به نفس و خودکارآمدی می‌توانند به وسیله تجربیات مثبت کسب شده و در بافت زندگی روزانه افزایش یابند.
کوون و همکاران (1996) ویژگی‌های کودکان تاب آور را چنین می‌شمرد: خوی نرم، باهوش بالا، پیوند قوی بین والدین و کودک، احساس کفایت والدین، والدین دارای سلامت روان، احساس شایستگی از طرف کودک، کنترل واقعی ، همدلی، و توانایی مشکل گشایی اجتماعی.