3-3 شیوهی تحلیل اطلاعات
پس از انجام هر مصاحبه، اطلاعات گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل مضمونِ ولکات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بُژه در کتاب تحلیل «روایت و پیشاروایت»، از تحلیل مضمون بهعنوان یک روش تحلیل کیفی معتبر و تثبیتشده برای دادههای مبتنی بر روایت نام میبرد (بژه، 1388: 286). ولکات طرح مضمونی سادهای ارائه داده است که در آن، فرآیند تحلیل دادهها در سه مرحلهی عمومی توصیف، تحلیل و تفسیر انجام میشود (محمدپور، 1390: 69-68). در مرحلهی توصیف، «دادهها در یک نظم و پیوستار زمانی قرار میگیرند» (همان: 68). نظم مذکور میتواند بر اساس نظر محقق در مورد خط کلی روایت یا نظر فرد مشارکتکننده در مورد روایت زندهگی و یا تلفیقی از این دو باشد. در مرحلهی تحلیل، دادهها سازماندهی، تنظیم و مقولهبندی میشوند. وی این مرحله از تحلیل را «بعد کمی تحلیل کیفی» مینامد. در مرحلهی تفسیر نیز تفسیرهای اصلی صورت میگیرند. این تفسیرها عمدتن با رویکرد مقایسهای انجام میشوند (همان: 69-68).
3-4 میدان مطالعه
در این پژوهش، دانشگاه خوارزمی بهعنوان میدان مطالعه انتخاب شده و شماری از دانشجویان این دانشگاه برای مشارکت در پژوهش انتخاب شدند . اما بهجهت رصد کردن متغیرها و عوامل مؤثر بر تحول در پایبندی دینی مشارکتکنندهگان، میبایست یکسری متغیرهای زمینهای که احتمالن بر دینداری افراد أثرگذاراَند را کنترل کرده و یا آنها را در تحلیل گنجاند. به جهت حجم اندک مشارکتکنندهگان در پژوهشهای کیفی، نمیتوان افرادی با زمینههای گوناگون را انتخاب و از وضعیت تحول دینی آنها تحلیل و مقایسهی معناداری را به دست داد. لذا بهجز متغیر جنسیت، سایر متغیرهایی که در ادامه میآیند در فرآیند جذب مشارکتکنندهگان ، کنترل شدند:
متخصص نبودن در علوم دینی و امور معنوی: برای گریز از خلط دلایل و استدلالهای کلامی و الاهیاتی که افراد متخصص برای تحول دینیشان اقامه میکنند با عوامل فردی – اجتماعی که زمینهساز و موجب چنین تحولی هستند، با افراد غیرمتخصص که در حوزهی علوم دینی مطالعات خاص ندارند، مصاحبه انجام شد. چنین افرادی ممکن است ناخواسته متغیرها و عوامل اجتماعی مؤثر در تحول دینیشان را در پس استدلالهای کلامی و الاهیاتی پنهان کنند .
سطح تحصیلات. در بسیاری از پژوهشها نشان داده شده است که بین سطح تحصیلات و میزان دینداری رابطهی معناداری وجود دارد (جلالی 1377، زارع 1384، غیاثوند 1380، مرشدی 1384، میرسندسی 1383). در ابن پژوهش، مشارکتکنندهگان از میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی انتخاب شدند، چرا که با توجه به تجربهی حضور طولانیتر آنان در دانشگاه و فاصلهای که از سالهای آغازین ورود به دانشگاه گرفتهاند، احتمالن تغییرات بیشتری را در دینداریشان در مواجه با محیط دانشگاه پشت سر گذاشتهاند و بهتر میتوانند این تجربیات را گزارش کنند.
کنترل نسل (سن). چرا که بین دینداری نسلهای گوناگون تفاوتهایی وجود دارد، مگر اینکه هدف، انجام مطالعهی نسلی باشد که اساسن هدف این پژوهش چنین نیست. میتوان گفت اگر مشارکتکنندهگان از میان دنشجویان تحصیلات تکمیلی انتخاب شوند تقریبن عامل نسل نیز کنترل میشود. در این پژوهش، بازهی سنی دانشجویان تحصیلات تکمیلیای که مورد مصاحبه قرار گرفتند بین 24 تا 34 سال است.
خاستگاه شهری یا روستایی داشتن. مناسبات اجتماعی شهری و مناسبات اجتماعی روستایی دو گونه دینداری متفاوت را موجب میشوند. این تفاوت در نتایج پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان معنادار گزارش شده است. در این پژوهش، انتخاب دانشجویانی با خاستگاه شهری بر دانشجویان ِ دارای خاستگاه روستایی ترجیح داده شد چرا که بر حسب تصادف، کلیهی افراد مورد مصاحبه خاستگاهی شهری داشتهاند و اگر با هدف جذب مشارکتکنندهگانی با خاستگاه روستایی اقدام به انجام مصاحبه میشد میبایست خاستگاه جغرافیایی افراد زیادی را مورد پرسش قرار داده و از میان آنها دانشجویان مورد نظر انتخاب میشد و این کار موجب بروز خلل در شیوهی جذب مشارکتکنندهگان (روش خوشهایِ زنجیرهای) میشد. همچنین، به دلیل «در دسترس بودن» دانشجویان با خاستگاه شهری، دانشجویانی که خاستگاه روستایی دارند از فرآیند تحلیل کنار گذاشته شد.
تهرانیبودن. در پیمایش مزبور نشان داده شده است که بین دینداری تهرانیها و غیرتهرانیها تفاوت معناداری وجود دارد. لذا کلیه مشارکتکنندهگان از میان غیرتهرانیها انتخاب شدند چرا که به نظر میرسد دانشجوهای غیرتهرانیای که وارد محیط تهران شدهاند بیشتر از دانشجویان تهرانی تعارضها و کشمکشهای مربوط به تفاوت میان محیطهای سنتی و مدرن را از سر گذراندهاند. گمان میرود این دسته از دانشجویان سرریزی از تفکرات و اَشکال زندهگی مدرن و نیز آثاری از زندهگی و تفکر دینی سنتی را به وضوح دیده و نیز اینکه تعامل (یا کشمکش) این دو نیرو در ذهن آنان بیشتر جاری است.
از آنجا که جذب مشارکتکنندهگان با توجه به حساسیتهای پیرامون تحول در مسائل اعتقادی در سطح جامعه چندان ساده نیست، ناگزیر هستیم مشارکتکنندهگان را از طریق اعتمادسازی و معرفی (نمونهگیری زنجیرهای ) مورد مطالعه قرار دهیم. این روش، در مطالعهی گروههای خاص و موضوعات حساس بیشترین کاربرد را دارد. اما با جذب مشارکتکنندهگان به روش زنج
یرهای، احتمال همگن شدن بافت مشارکتکنندهگان بسیار بیشتر میشود. لذا در این پژوهش با تلفیق دو روش زنجیرهای و روش در دسترسِ خوشهای تلاش شده است تا از همگن شدن بافت نمونه جلوگیری شود. بدینصورت که هر دانشکده بهعنوان یک خوشه در نظر گرفته شده و زنجیرهای از مشارکتکنندهگان از درون دانشجویان هر کدام از این دانشکدهها بر اساس روش زنجیرهای انتخاب شد. از اینرو، ابتدا از هر دانشکده (دانشکدههای ادبیات و علوم انسانی، روانشناسی و علوم تربیتی، ریاضی و علوم کامپیوتر و دانشکدهی علوم پایه) یک دانشجو انتخاب شده (جمعن 4 دانشجو) و قبل از انجام مصاحبه ، از هرکدام از آنها خواسته شد تا مشارکتکنندهی بعدی را پیشنهاد دهند. فنی که در متون مربوط به روشهای کیفی به نمونهگیری هدفمند ترکیبی موسهوم است. در این میان، فرآیند نمونهگیری تا هنگام حصول اشباع نظری (جمعن 15 مشارکتکننده) ادامه یافت. ذکر این توضیح لازم است که قرار دادن هر خوشه در درون دانشکدههای مختلف بههیچوجه با نیت تعمیمدهی صورت نگرفته است. در واقع، هر گونه ادعای تعمیم با یک چنین تعداد اندکی از مشارکتکنندهگان ناروا است. این انقسام صرفن به دلیل دفع خطر همگن شدن بافت نمونه بر أثر معرفی مشارکتکنندهها و نیز تصادفیتر شدن جذب آنان انجام شده و هدف دیگری در پس این راهبرد دنبال نمیشود.
بررسی فرآیند «تحول» در پایبندی دینی نیازمند رجوع به افرادی است که این تحول را از سر گذراندهاند. یک روش این است که مشارکتکنندهگان را بهصورت هدفمند جذب کرده و از این میان دانشجویانی انتخاب شوند که در دینداریشان تحولی رخ داده باشد. اما در این پژوهش، اگر چه هدف مطالعه بر روی دانشجویانی است که در دینداریشان تغییری رخ داده است اما این افراد بهطور مستقیم انتخاب نشدند. بدین معنی که بدون شناخت قبلی ابتدا 4 دانشجو از هر دانشکده انتخاب شده و مشاهده شد که هر چهار مشارکتکننده تحولی را در دینداری خود تجربه کردهاند. بدین طریق، سطحی از اطمینان حاصل شد که دینداری مشارکتکنندهگان بعدی نیز دچار تحول شده باشد. سپس از طریق روش زنجیرهای، سایر مشارکتکنندهگان بدون شناخت قبلی از دینداریشان انتخاب شدند. در واقع، پژوهشگر از قبل افراد خاصی را که مصداقی از تحول در دینداری بودهاند و مؤید مدعای پژوهش بودهاند، انتخاب نکرده و لذا نسبت به واقعیت موجود گزینشی عمل ننموده بلکه ابتدای هر زنجیره را بهطور تصادفی انتخاب است. در آخر، آنچه پیشبینی شده بود تحقق یافت. بدین معنی که از میان 17 مصاحبهشونده، 15 نفر از آنان در مصاحبههای خود تحولاتی را در پایبندی دینی در طول زندهگی خود گزارش دادند. از آن پس، کار تحلیل بر روی 15 دانشجویی که دینداریشان دستخوش تغییر شده بود، آغاز گردید.
3-5 شیوههای ارزیابی کیفیت و اعتباریابی پژوهش
به منظور ارزیابی و تضمین کیفیت در این پژوهش از «اعتباربخشی توسط کارشناسان » و «اعتباربخشی توسط مشارکتکنندگان» – که هر دو گونهای از «اعتباربخشی دادوستدی » هستند، استفاده شده است. جهت انجام اعتباربخشی توسط کارشناسان، علاوهبر استفاده از نظرات اساتید راهنما و مشاور، نتایج پژوهش به دو تن دیگر از کارشناسان و افراد ذیصلاح ارائه شد و «همگرایی مبتنی بر نظر کارشناسان و یافتههای پژوهش» Whittmore, 2001: 532-533)) گواه بر اعتبار پژوهش بود. در اعتباربخشی توسط مشارکتکنندگان، نتایج هر کدام از مصاحبهها به خود افراد برگردانده شد تا در مورد کفایت آن داوری نمایند. یک مطالعه زمانی از اعتباربخشی مشارکتکنندهگان برخوردار میشود که «افراد مورد مطالعه، توصیف محقق را آنطور که جهان اجتماعی درونی آنها را منعکس میسازد، بازشناسی کرده و بفهماَند» (محمدپور، 1392: 197). این امر البته نسبی است. بدین معنا که پژوهشگر توصیف و ارزیابی خود را از جهان اجتماعی افراد و تجربههایشان به آنان ارائه میکند تا در صورتی که خطای فاحشی در تفسیر او از جهان اجتماعی افراد روی داده باشد، آن را به کمک آنان کشف و اصلاح کند اما این بدان معنا نیست که هر چه فرد در باب تجربههای خود و زیست جهان اجتماعی میاندیشد لزومن با صحت همراه است؛ زیرا تحلیل فرد از آنچه بر او و در او گذشته است، لزومن مطابق با واقع نیست و وابسته است به میزان دانش و میزان خودفهمی او. خودفهمی نیز در میان همهی افراد یکسان نیست و این نیز وابسته است به میزان خوداندیشی آنان و افراد گوناگون، به یک اندازه خوداندیش نیستاَند. از طرفی، جامعهشناسی معرفتی درجهی دوم است که تفاسیر کنشگران از تجربیاتشان را لزومن راهی بدان نیست اما در هر حال، کاربست این فنون، علاوهبر معیاری که جهت ارزیابی کیفیت پژوهش بهدست میدهند، به «ارتقا» کیفیت پژوهش نیز کمک میکند.
فصل چهارم: یافتههای پژوهش
مقدمه
در این فصل، پس از ارائهی تصویری از ویژهگیهای مشارکتکنندهگان، ابتدا بر اساس یک توالی زمانی تلاش میشود شرحی از وضعیت دینداری مشارکتکنندهگان در هر یک از چهار بعد باور دینی، مناسک دینی، ایمان دینی، اخلاق دینی و سایر مباحث و جریانهای مربوط به زندهگی دینی آنان در زندهگی اولیهشان ارائه شود و سپس آن دسته از تجربیاتی به بحث گذاشته میشوند که اسباب تحول در پایبندی دینی و نوگروی دینی افراد را فراهم آورده است. در آخر نیز به بررسی وضعیت کنونی د
ینداری افراد و ارزشها و الزامات فعلی آنان خواهیم پرداخت تا بتوان در یک پیوستار زمانی، تصویری از فرآیند نوگروی دینی آنان بهدست داد. در این گزارش سعی شده است تا در کنار توصیفهایی که از زندهگی دینی افراد ارائه میشود، تغییرات دینداری آنان نیز تا حد ممکن تبیین شده و همزمان فهم دانشجویان از این تحولات نیز منعکس گردد.
همانگونه که در فصل پیش ذکر شد. کلیهی مشارکتکنندهگان از میان شهروندان غیرتهرانیای انتخاب شدهاند که خاستگاه شهری داشته و در زمان انجام پژوهش در دانشگاه خوارزمی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا شاغل به تحصیل بودهاند. تعداد 9 نفر از دانشجویان مذکور در مقطع کارشناسی ارشد و 6 نفر از آنان نیز در مقطع دکترا مشغول تحصیل بودهاند. در این میان با 6 زن و 9 مرد مصاحبه به عمل آمد و تمامی مشارکتکنندهگان از 4 دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی، روانشناسی و علوم تربیتی، ریاضی و علوم کامپیوتر و دانشکدهی علوم پایه انتخاب شدند (نگاه کنید به صفحهی 88 أثر حاضر). توضیح اینکه دست پژوهشگر در معین کردن ترکیب سنی، جنسی و تحصیلی مشارکتکنندهگان باز نبود چرا که از طریق روش خوشهای ـ زنجیرهای نمیتوان چندان در ترکیب سنی و جنسی و مقطع تحصیلی مشارکتکنندهگان دخالت کرد. لذا بهلحاظ متغیرهای مزبور، جذب مشارکتکنندهگان در این پژوهش چندان تابع منطق خاصی نبوده و اساسن تدقیق در چنین امری با توجه به اهداف پژوهش چندان ضروری نیست.
در باب وضعیت تأهل مصاحبهشوندهگان باید گفت که پس از انجام مصاحبهها مشخص شد که تمامی آنها مجرد هستند. همچنین کلیهی این افراد در خوابگاههای دانشجویی در شهر تهران ساکن هستند و مدت زمان اسکان آنها در شهر تهران از 2 تا 11 سال متغیر است. مبدأ ورود تمامی مشارکتکنندهگان به شهر تهران نیز همزمان با قبولی آنان در یکی از دانشگاههای تهران بوده است. در این میان، 8 نفر از آنان تحصیلات دورهی کارشناسی را نیز در یکی از دانشگاههای تهران گذرانده و مابقی افراد در دورههای کارشناسی ارشد یا دکترا وارد محیط تهران شدهاند.
4-1 توصیفی از زندهگی دینی اولیه
4-1-1 باورهای دینی
بسیاری از مشارکتکنندهگان سطح بالایی از پایبندی دینی را در میان اعضای خانوادهشان گزارش دادهاند و محیط اجتماعی و خانوادهگی دوران کودکی و نوجوانی خود را محیطی کاملن دینی توصیف کردهاند. در این دوره، پایبندی اعتقادی نسبتن کاملی نسبت به مجموعه باورهای دینی، از سوی افراد مشاهده میشود. دینداری آنان در این دوره قوین رنگوبویی تعبدی، شریعتمدارانه و مناسکمحور دارد. هرچند آنان برخی تحولات جزئی را در دینداریشان گزارش دادهاند، اما بهطورکلی روال افت و خیز دینداری آنها در هر یک از جنبههای دینداری، روالی تقریبن یکنواخت بوده است.
نتایج نشان میدهد که دانشجویان تحت تأثیر زمینهی دینی خانواده و بافت دینی محیط، مسیرهای متعارف و غالبِ جامعهپذیری دینی را در دوران کودکی و نوجوانی از سر گذراندهاند. بدینصورت که در زندهگی اولیهی بسیاری از مشارکتکنندهگان (13 نفر از 15 نفر) غلبهی تفاسیر دینی بر بسیاری از وجوه اعتقادی و رفتاری آنان دیده میشود. در این میان، خانوادهی خاستگاهی به زعم خود آنان برای حفظ پایبندی دینیشان همچنان مهم بوده و در حکم مهمترین مجرا برای جامعهپذیری دینی افراد عمل میکرده است، حتی اگر تحرک اجتماعی و جغرافیایی بخواهد این نفوذ را تضعیف کند. میتوان ادعا کرد که برای آنان، والدین و خواهر و برادرها الگوهای نقش دینی بودهاند. یکی از مشارکتکنندهگان این الگوبرداری را چنین وصف میکند: