تعریف لغوی فقه
فقه، واژه ای عربی است و برای درک مفهوم لغوی آن، باید به سراغ لغت شناسان عرب رفت. نزد لغت شناسان عرب، این واژه دارای چندین معنای مختلف و متفاوت میباشد. ما از بین انبوه معانی بیان شده به چند معنای عمده و اساسی اشاره میکنیم: اولین و گستردهترین معنای فقه، همانا «فهم» است که بیشتر لغت شناسان نیز این معنا را برای فقه بیان کرده اند. در استعمالات قرآنی فقه میفرمایند: فقه بکسر اول به معنای فهمیدن است.«قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ …» و «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها» دومین معنای فقه «علم و آگاهی» است.
البته باید توجه کرد که این دو معنا ، دو مفهوم مطلق هستند؛ یعنی بیان نمیکنند کدام فهم یا علم و آگاهی لذا به هر فهم و هر علم و آگاهی فقه گفته میشود و با ابزار و وسیله رسیدن به این علم و آگاهی و یا سطح اتقان و … آن توجه نداریم. بر همین اساس از این دو معنا به «مطلق فهم» و«مطلق علم و آگاهی» تعبیر میکنند. در این صورت، فقه دارای دو مفهوم مطلق و بی محدودیت میباشد ؛ یکی مطلق فهم و دیگری مطلق علم و آگاهی . معنا ی دوم یعنی فقه به معنای «علم و آگاهی» را نیز بیشتر لغت شناسان بیان کرده اند.
در سومین معنا، فقه به مفهوم « فهم همراه با تامل و دقت» میباشد . طبق این تعبیر فقه به معنای آگاهی به مفاد و مفهوم و مقتضای کلام است که با تامل در متن و کلام به دست میاید. بالاخره چهارمین معنای بیان شده برای فقه همانا عبارت است از: «فطانت و تیز فهمی».
1-8-2- مفهوم اصطلاحی فقه
فقها همانند لغوی ها برای واژه فقه چندین معنای متفاوت اصطلاحی بیان کرده اند. از بین معانی ارائه شده، به چند معنا اشاره میکنیم:در اولین معنا، فقه به «شناخت معارف دینی» و «علم و فهم دین اسلام» معنا شده است. در این معنا ، معارف دینی یا فهم دین اسلام، مفهومیبسیار کلی است که هر یک از فقها برای آن، معنایی ارائه کرده اند: برخی، معارف دین را به « عقاید، مقررات و احکام » تفسیر و معنا میکنند. طبق این معنا، فقه یعنی شناخت عقاید و احکام و مقررات که خود مقررات هم اعم از مقررات اخلاقی و اجتماعی و … میباشد.
در برابر، برخی دیگر، دایره مفهومیمعارف دینی یا فهم دین را به بخشی خاص به نام حلال و حرام یا احکام و یا فروع دین محدود میکنند؛ لذا طبق این معنا، فقه به معنای «شناخت احکام» است.این تعاریف و معانی، از جهت دیگر نیز دچار اطلاق است سطح علم به دین و یا احکام را مطلق رها نموده اند و اعم از علم اجتهادی و تقلیدی است. بر این اساس نیز برای فقه دو تعریف دیگر میتوان ارائه کرد: فقه، به معنای آشنایی به احکام است؛ اعم از این که از طریق استنباط و اجتهاد به دست آمده باشد یا از طریق تلاش فکری . طبق این معنا، به کسی که احکام دین را از رساله عملیه فراگرفته و حفظ کرده باشد فقیه گفته میشود.
اما بر اساس حیطه علم و دانش، نظر دیگری وجود دارد که فقه را به معنای دانشی اجتهادی در نظر میگیرند که بر اساس آن، فقیه با مراجعه به ادله و منابع تفصیلی ، احکام دین را استخراج میکند. بر پایه همین تعریف، بسیاری از فقها فقه را این گونه تعریف میکنند
1-8-3- شیعه:
«شیعه» در لغت به معنی «تابع و پیرو» است. و در اصطلاح به آن دسته از مسلمانان گفته میشود که به خلافت و امامت بلافصل علی (علیه السلام) معتقدند و بر این باورند که امام و جانشین پیامبر(ص) از طریق نص شرعی تعیین میشوند و امامت حضرت علی(علیه السلام)و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده است.
اطلاق واژۀ شیعه بر پیروان و دوستان امام علی(ع) نخست از طرف پیامبر اسلام (ص) صورت گرفته است؛ یعنی حقیقت تشیع به زمان حیات پیامبر (ص) منتهی میگردد و در زمان آن حضرت پیریزی شده و تاریخ آن با تاریخ اسلام یکسان است و روایات متواتری از طریق فریقین بر این امر دلالت دارند، از جمله بسیاری از محدثان اهلسنت در تفسیر آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّه» اتفاق نظر دارند که این آیه در حق علی(ع) و پیروان او نازل شده است.
فصل دوم
بررسی ادوار فقه و آثار فقهی امامیه از قرن اول تا دوازدهم
2-1-ادوار تدوین فقه امامیه و تقسیمات آن
منابع مختلفی که در بررسی سیر تاریخی فقه امامیه نگاشته شده، هر کدام جریان فقه شیعه را به ادوار مختلفی تقسیم کرده و هر یک از این تقسیم بندی ها با معیارهای خاصی انجام گرفته است.
2-2-تقسیم بندی ادوار فقه امامیه به 9 عصر
در کتاب تاریخ فقه و فقها ادوار فقه امامیه به 9 عصر تقسیم شده است:
2-2-1- دورۀ اول: عصر تفسیر و تبیین