دلیل اصلی ظهور این معیار تأکید بر هزینه های سرمایه ای سنگین است که معمولاً شرکت ها متحمل می شوند و مدیران توجه خاصی به آنها ندارند، لذا برای تأکید بیشتر بر این گونه هزینه ها شکل گرفت.شایان ذکر است در اغلب مطالب مدیریت مالی، دو معیار ارزش افزوده اقتصادی و سود باقی مانده معادل هم به کار میروند. ولی با تمام تفاسیر فوق تفاوتهایی میان این دو معیار وجود دارد. باید اذعان کرد معیار ارزش افزوده اقتصادی که توسط استوارت مطرح شد با ایجاد تغییرات و ارتقاء مفهوم سود باقی مانده همراه بود.
2-6-3-1- دلایل مطرح شدن ارزش افزوده اقتصادی
سهامداران برای رسیدن و دریافت اطلاعات صحیح، مفید و قابل اعتماد با دو مشکل زیر روبرو هستند:
الـف) معیاری که بتواند عملکرد مدیر را به طور واقعی بسنجد. که در بالا نیز به این مساله اشاره شد.
ب) تفکیک مالکیت از مدیریت و کنترل سرمایه توسط مدیران، منجر به تضاد منافع میشود. مدیرانی که شرکت را هدایت میکنند الزاماً انگیزهای برای افزایش ثروت مالکان (سهامداران) ندارند.
تنها عاملی که دو مشکل فوق را حل میکند، معیاری به نام ارزش افزوده اقتصادی ((EVA است، مدیریت شرکتها بر اساس ارزش افزوده اقتصادی ((EVA، ثروت سهامداران را حداکثر خواهد کرد. برای رسیدن به این هدف (حداکثر کردن ثروت سهامداران) باید بر اساس افزایشی که در ارزش افزوده اقتصادی ((EVA ایجاد شده به مدیران پاداش دهند.
ارزش افزوده اقتصادی مدیران را نه تنها نسبت به نتایج حاصله، بلکه نسبت به منابعی که برای رسیدن به آن نتایج به کار گرفته شده است، قادر به پاسخگویی مینماید. اهداف مدیریتی مبتنی بر افزایش سود یا سهم بازار، افزایش بازده دارائیها یا حقوق صاحبان سهام یا سایر معیارهای تجاری، میتواند انگیزههائی ایجاد نماید که با حداکثر کردن ثروت سهامداران ناسازگار باشد و مضافاً اینکه حداکثر کردن ارزش افزوده اقتصادی همواره انگیزهائی در جهت حداکثرسازی ثروت سهامداران ایجاد میکند.
2-6-3-2- دلایل اهمیت ارزش افزوده اقتصادی
– ارزش افزوده اقتصادی با ارزش فعلی خالص رابطه نزدیکی دارد.
– با این تئوری که ارزش شرکت تنها با انتخاب پروژه هایی با خالص ارزش فعلی مثبت افزایش می یابد سازگار است.
– مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیارهایی که بیشتر تحت کنترل آنهاست (نظیرنرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه)، نه معیارهای غیر قابل کنترل (نظیر ارزش بازار سهام) پاسخگو مینماید.
– متأثر از کلیه تصمیمات شرکت نظیر تصمیمات سرمایهگذاری، تقسیم سود، نرخ بازده سرمایه، تصمیمات مربوط به تأمین مالی و نرخ هزینه سرمایه است.
– به عنوان معیاری داخلی، سنجش عملکرد موفقیت شرکت در افزودن ارزش سرمایهگذاری سهامداران را به بهترین نحو میسر مینماید.
– ارزش افزوده اقتصادی نشان می دهد که ارزش شرکت مستقیماً به عملکرد مدیریت بستگی دارد.
– با ارزش بازار شرکت در ارتباط است چرا که ارزش سهام تابعی از ارزشهای افزوده اقتصادی آتی پیش بینی شده میباشد.
– معیاری است که نشان میدهد عملکرد واقعی نسبت به عملکرد پیش بینی شدهاش کاهش یا افزایش داشته است.
– ارزش افزوده اقتصادی مثبت به این معنی است که ارزش شرکت با در نظر گرفتن هزینه سرمایه به کار گرفته شده افزایش یافته است.
– ارزش افزوده اقـتصادی روش مناسـبی برای تعیـین اهـداف انـدازه عـملـکرد ، ارزیـابـی استراتژیها، تخصیص سرمایهها، طراحی سیستمهای پاداش، افزایش سرمایه و قیمت گذاری است.
– به عنوان معیار ارزیابی عملکرد اقتصادی و پیش بینی، با معیارهای دیگری نظیر ارزش افزوده نقدی، ارزش افزوده سهامداران و بازده جریان نقدی روی سرمایهگذاریها سازگار میباشند.
– در نهایت اینکه ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیار اندازه گیری عملکرد، کمتر در معرض تحریفهای حسابداری قرار دارد(گروه تحلیلی بورس نگر، 1386).
2-6-3-3- ارزش افزوده اقتصادی از دیدگاه حسابداری
در حسابداری برای محاسبه و تهیه صورت ارزش افزوده اقتصادی بیشتر به مقالات و کتاب تئوری حسابداری بلکویی استناد میشود. به نظر بلکویی، صورت ارزش افزوده اقتصادی را میتوان به عنوان یک ویرایش تعدیل شده و شکل جدیدی از صورت سود و زیان دانست. همانند صورت سود وزیان صورت ارزش افزوده اقتصادی، عملیات یک شرکت را در یک دوره زمانی مفروض گزارش میکند؛ و برای این منظور هم رویه تعهدی و هم رویه تطابق مورد استفاده قرار میگیرد. اما بر خلاف صورت سود و زیان، صورت ارزش افزوده اقتصادی صرفا به عنوان یک بازده به سهامداران تفسیر نمیشود بلکه به عنوان بازده به گروهی گسترده و فراگیری از فراهم کنندگان سرمایه و نیروی کار مورد تفسیر قرار میگیرد(مشایخ، 1383).