دیگر عامل تقویت انگیزه این است که کارمند احساس کند مورد احترام دوستان و همکارانش واقع شده. عامل دیگر این خواهد بود که کارمند حس کند در محل کار خود نقش مفید و مهمی را ایفا می کند.
باتوجه به اوضاعی که کارمندان ممکن است در محل کارخود پیدا کنند، بهتر است مدیران به طور مداوم اطلاعات لازم را در اختیار کارکنان بگذارند و به آنان اجازه دهند که بدانند چه کاری در سازمان و محل کار وی انجام می شود، تا بتوانند راه درست را بپیمایند. ممکن است قوانین و ضوابط زیاد سازمان محل کار وی، هوش و حواس معمول وی را مختل کرده و در این هنگام تنها حسی که به او دست می دهد نا امیدی است و موجب سلب انگیزه کاری از وی می شود.
عامل دیگر این که کارمندان به صورت غیر ضروری، مدام تحت کنترل از سوی رده های بالاتر قرار دارند.
این امرسازمان را به سوی تنزل مدیریت پیش برده و موجب سلب انگیزه خواهد شد.
ابتدا از کارمند بخواهید تا کار رابه نحو احسن انجام دهد، اگردر شناخت عوامل تحریک کارمندان تردید دارید بهتر است جلسه هایی را تشکیل دهید و از آن ها بخواهید به صورت گروهی یا فردی شرکت کرده و عوامل تحریک انگیزه آنان شناخته شود.
برای زمانی که کارمندان روحیه و انگیزه کاری ندارند روشی سراغ داریم مبنی بر این که موضوع را با مدیر مربوط در میان گذاشته و عنوان کنند من امروز قادر به انجام کار بیشتر نیستم کمی فرصت داده شود تا به روحیه و تعادل کاری خود برگردم تا به این طریق خستگی رفع شده و آماده کار شود. کارمندان در محل کار نباید از سوی همکاران یا مدیریت، با هم مقایسه شوند در غیر این صورت به روحیه کارکنان آسیب وارد می شود.
یکی از نارضایتی ها و رغبت نداشتن به کار در سازمان ها به فرم ارزشیابی باز می گردد. سعی شود به کارکنان در مورد فرم ارزشیابی آشنایی لازم داده شود به این صورت فرم ارزشیابی در صورتی ثمربخش خواهد بود که مدیریت و کارکنان در تنظیم آن با هم همکاری داشته، و با یکدیگر پیش روند. باتوجه به تعریف سطح مهارت، حتی انجام آسان ترین وظایف، نیاز به مهارت دارد تفاوت مهارت با استعداد در این است که در مهارت تاجایی که فرد استعداد دارد می توان به او آموزش داد و برای پی بردن به این که نقص عملکردشان از نبود مهارت است یا نه ؟
باید پرسید اگر زندگی این فرد وابسته به این کار باشد آیا خواهد توانست آن را انجام دهد؟ چنانچه پاسخ منفی است مشکل می تواند ناشی از نداشتن مهارت باشد.
بی انگیزگی ای که موجب کاهش مهارت و توانایی فرد در سازمان است گاهی اوقات از کنترل شخص خارج بوده، می تواند عملکرد وی را کاهش دهد.
در هنگام طراحی چارت سازمانی، طراحی ادارات یا واحد ها باید به شکلی صورت گیرد که همه کارکنان شرح وظایف مشخص داشته و فشار کار برروی عده ای نباشد و دیگران از مسئولیت و درگیری کار ر ها باشند. چنانچه این ظرافت و لزوم دقت در طراحی لحاظ نشود، فرسودگی شغلی بر کارکنان اجتناب ناپذیر است.
از این دیدگاه، راه حل مشکل اصلی مدیریت آن است که کارکرد ها وظایف لازم برای تحقق هدفهای سازمانی را تشخیص داده، آن ها را به صورتی گروه بندی کند تا حداکثر کارایی و تولید با کمترین هزینه، حاصل شود.
زمانی گانت و پژوهشگران دیگری همچون گلیدبرک و دنیسون همگی مسیر پژوهشی در زمینه های فکری خودرا می پیمودند و فقط به شناخت انگیزه ها و نیازهای محرک درونی انسان ها مشغول بودند. دانشمندان دیگری برآن شدند تا یک دوره فشرده تحقیقی را در این باره شروع کنند در این میان صاحبنظرانی که نسبت به دیدگاه یک سو نگر نظریه های کلاسیک واکنش نشان دادند، شاید خانم ماری پارکر فالت را بتوان مفسر دوره گذار از دوره های کلاسیک به نظریه های رفتاری دانست. او معتقد بود که مسأله اصلی در هر کار جمعی یا سازمانی ایجاد و نگهداری روابط انسانی و در عین حال هما هنگ است. اساس اندیشه ها ی فالت، فکر مشارکت در انجام کار و تأکید بر این عقیده است که در جامعه آزادمنش، وظیفه مدیریت فراهم کردن موقعیتی است که در آن افراد، داوطلبانه آماده همکاری شوند.
از آنجا که اساس فلسفه روابط انسانی بر این اندیشه استوار است که شأن انسان در سازمان در خور توجه است و نمی توان آن را کنار گذاشت.
بزرگترین سرمایه انسانی سازمان های موفق در آینده سرمایه انسانی است. بدون در نظر گرفتن نیازهای نیروی انسانی، نمی توان انرژی و منابع سازمان را در جهتی هدایت کرد که مورد نظر است.
استرس های شغلی زمانی اتفاق می افتد که نیازهای شغلی با توانایی ها یا نیازهای کارکنان مطابق نباشد. استرس شغلی می تواند حتی به بیماری های فردی منجر شود در بیشتر موارد استرس شغلی با چالش شغلی اشتباه می شود.
نمونه ای دیگر از کاهش استروسورهای شغلی در محیط کارکه مورد توجه قرار داردو صاحب نظران بر آن تأکید دارند عبارت اند از
۱) کارمندان یا کارکنان آن دارای وظایف مشخص باشند.
۲) مدیر به علوم مرتبط با مدیریت آشنایی کافی داشته، دارای تجربه کافی در امر مدیریت باشد.
۳) شرایط فیزیکی محیط برای انجام کار مساعد باشد.