ابراهیمی مقدم (1386) در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود رابطه‌ی شخصیت و اخلاق و رفتار معلم با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را با توجه به تیپ‌شناسی A و B مدنظر قرارداد. فرضیات این تحقیق مبنی بر وجود رابطه معنادار میان تیپ شخصیتی A و B با میانگین پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رد شد. تنها در درس تربیت‌بدنی میان معلمان دارای تیپ شخصیتی A و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه معناداری وجود داشت. همچنین در این تحقیق سابقه خدمت و مدرک تحصیلی معلمان در کاهش یا افزایش میانگین نمرات دانش‌آموزان سال اول متوسطه بی‌تأثیر گزارش شد. اما این تحقیق از نمرات پیشرفت تحصیلی کلاس هر معلم به‌عنوان ملاک قضاوت پیشرفت دانش‌آموزان آن معلم استفاده کرده که ممکن است نتایج پژوهش را تحت تأثیر منفی قرار دهد، زیرا این نمرات استاندارد نبوده و مورد انتقادهایی از قبیل سوگیری معلم در طرح سؤال یا نمره دهی قرار دارند.
فاطمه معاونیان تربتی (1384) تحقیقی تحت عنوان «بررسی تأثیر جو عاطفی کلاس درس و مدرسه بر موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان پایه پنجم مدارس ابتدایی» انجام دادند. این پژوهش به بررسی نظرات دانش‌آموزان دختر و پسر در مورد تأثیر جو عاطفی کلاس در میزان موفقیت دانش‌آموزان پنجم مدارس ابتدایی شهر تربت‌حیدریه در سال تحصیلی 84-83 می‌پردازد. در این تحقیق با توجه به نتایج به‌دست‌آمده برقراری ارتباط عاطفی و صمیمی موجب پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان می‌شود.
سلیمی (1382) در تحقیقی تحت عنوان «مطالعه‌ی تأثیر رفتار معلم بر نظم‌پذیری دانش‌آموزان در مدرسه» به این نتیجه رسید که رابطه‌ی دوستانه و صمیمی معلمان بادانش‌آموزان، نمونه‌ی برتر بودن معلمان برای دانش‌آموزان، تلاش درخور معلمان به‌منظور تفهیم مطالب آموزشی، احترام گذاشتن به دانش‌آموزان و نیز موقعیت خانوادگی دانش‌آموزان موجب افزایش نظم‌پذیری آنان می‌گردد.
شاهسونی (1379) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی علل کاهش انگیزه به تحصیل در دانش‌آموزان متوسطه نظری شهر اصفهان» به این نتیجه رسید که روابط عاطفی درون مدرسه نیز می‌تواند با انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه داشته باشد. به نظر می‌رسد که هر چه بادانش‌آموزان دبیرستانی محترمانه و صمیمانه برخورد شود، میزان انگیزش پیشرفت تحصیلی آن‌ها افزایش می‌یابد.
حداد زاده (1378) در پژوهشی تحت عنوان «عوامل مؤثر در ایجاد و افزایش اضطراب امتحان در دانش‌آموزان» به این نتایج دست‌یافت: شکل ظاهری سؤالات؛ شامل بدخط بودن سؤالات امتحان، مبهم بودن، عدم رعایت ترتیب سؤالات امتحان از آسان به مشکل، چند صفحه بودن برگه امتحان، باعث ایجاد اضطراب در دانش‌آموزان و کاهش موفقیت آن‌ها در نتایج امتحان می‌شود، همچنین عدم اعتمادبه‌نفس عامل دیگری بود که باعث ایجاد اضطراب امتحان شده بود. در قسمت دیگری از نتایج، ذهنیت دانش‌آموزان از معلم (ازنظر اخلاقی، محبت و مهربانی، سخت‌گیر بودن و …) در روحیه و عملکرد دانش‌آموزان بسیار مؤثر تشخیص داده‌شده، این امر باعث آرامش خاطر و ارتقاء کیفیت ارزشیابی و عملکرد بهتر دانش‌آموزان در امتحان می‌رود.
حیدری (1376) در قسمتی از نتایج پژوهش خود بیان داشت، تأثیر ارزیابی دانش‌آموز از عوامل آموزشی نظیر معلم، مدیر، مشاور، آموزشگاه و محیط آموزشی بر عملکرد تحصیلی او تأثیر می‌گذارد. اگر دانش‌آموز برخورد معلم را در ارتباط با خود و دیگر دانش‌آموزان صمیمانه و مطلوب ارزیابی کند، این امر می‌تواند باعث پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز شود.
ب) تحقیقات خارجی:
گارسیا و همکاران (2012) در تحقیقی تحت عنوان «تأثیر سبک‌های شخصیتی معلم بربرتری تحصیلی دانش‌آموزان کلاس‌های دهم و یازدهم» به مقایسه نمرات حاصل از دو سال تحصیلی 2009-2008 و 2010-2009 دانش‌آموزان بر اساس ویژگی‌های شخصیتی معلمان آن‌ها می‌پردازند. نتایج تحقیق حاکی از این است که تفاوت معناداری در میان نمرات ارزشیابی دانش و مهارت (Taks) دانش‌آموزان بر اساس شخصیت معلمان آن‌ها وجود دارد. البته عوامل مختلف دیگری مانند استاندارد و یکسان نبودن سؤالات امتحانی می‌تواند نتایج را تحت تأثیر منفی قرار دهند که در این تحقیق مدنظر و تحت کنترل قرار نگرفتند.
لوبرز (2006) در پژوهشی با مطالعه 1835 دانش‌آموز نشان دادند که اگر نظام ارزشیابی حاکم بر کلاس به‌گونه‌ای باشد که باعث ایجاد جوی عاطفی و با روابط اجتماعی بالا باشد، دانش‌آموزان پیشرفت تحصیلی بالاتری خواهند داشت. همچنین دانش‌آموزانی که از طرف معلم و دیگر دانش‌آموزان و همکلاسی‌های خود موردپذیرش، تشویق و تأیید واقع‌شده بودند کم‌تر با افت تحصیلی مواجه شدند و در امتحانات و ارزیابی آموزشی از بقیه موفق‌تر بودند. همچنین تحقیقات نشان داد که دختران سطوح بالاتری از حمایت از طرف معلمان و دیگر اولیای مدرسه را گزارش کرده‌اند، ضمن اینکه دانش‌آموزان مقاطع پایین مانند ابتدایی، سطوح بالاتری از حمایت اجتماعی در کلاس را گزارش کرده‌اند.
در پژوهش انجام‌شده توسط مواموندا و مواموندا (1989) که هدف آن بررسی رابطه‌ی ویژگی‌های یک معلم از قبیل شخصیت، اخلاق و رفتار، جنس، تجربه معلم و… با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بود، از نمونه‌ای شامل 2559 دانش‌آموز (1517 دختر و 1042 پسر) و 662 معلم (587 زن و 84 مرد) از 51 مدرسه انتخاب‌شده در سطح کشور یوتسوانا استفاده شد. در این تحقیق برای اندازه‌گیری ویژگی‌های معلمان از پرسش‌نامه استفاده شد و عملکرد د
انش‌آموزان بر اساس عملکردشان در امتحانات نهایی لحاظ شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ویژگی‌های معلم و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.
ریان، دسی و نیومن (2002) ضمن پژوهش‌های خود دریافته‌اند که دانش‌آموزانی که احساس می‌کنند معلمان حامی علاقه‌مندی دارند و رفتار و اخلاق آن‌ها مناسب است، در مقایسه بادانش‌آموزانی که معلمان غیر حامی و غیر علاقه‌مند و خوش برخوردی ندارند، برای پرداختن به کار تحصیلی بیشتر برانگیخته می‌شوند (به نقل از بیابان گرد،1384).
کراولی (1993) نشان داد که دانش‌آموزان هنگامی‌که معلمان را در مقام یاور و همراه خود می‌پذیرند که جنبه‌های خاصی از روابط معلم-شاگردی رعایت شود، رفتاری منعطف داشته باشند و از روش‌های خشک و غیرقابل انعطاف پرهیز کنند.
کوگان (1958) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که معلمان صمیمی و خون گرم و باملاحظه، موجبات پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در دروس مختلف می‌شوند (به نقل از نادری،1376).
ج) جمع‌بندی نهایی و مرور سوابق نظری پژوهش
در این پژوهش با توجه به موضوع فصل دوم به سه بخش اصلی تقسیم‌شده است، در بخش اول مباحثی مربوط به ارزشیابی شامل تاریخچه، تعاریف، اهداف ارزشیابی، ضرورت و اهمیت ارزشیابی، انواع ارزشیابی، الگوهای ارزشیابی و…بیان‌شده است. و اما در بخش دوم به بحث معلم پرداخته‌شده است و در این راستا صلاحیت‌ها، وظایف و مسئولیت‌ها، نقش‌ها، خصوصیات ذاتی معلم و…بیان‌شده است. در بخش سوم و نهایی این فصل نیز به تحقیقات داخلی و خارجی در رابطه با موضوع پرداخته‌شده است و تعدادی از تقی‌ات داخلی و خارجی در این بخش آمده است.
ازنظر تماس با افراد جامعه، نظام آموزشی از بالاترین میزان تماس و ارتباط برخوردار است. به‌طوری‌که نظام آموزش‌وپرورش ازنظر نیروی انسانی بالاترین تعداد افراد شاغل را در میان دستگاه‌های دولتی در بردارد. علاوه بر آن تعداد قابل‌توجهی از افراد کشور به‌عنوان یادگیرنده (دانش‌آموز و دانشجو)، یاد دهنده (معلم و مربی) و فراهم‌کننده خدمات پشتیبانی نظام آموزشی (سیاست‌گذار، مدیر، کارشناس،…) به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به نحوی با فعالیت‌های یاددهی-یادگیری سروکار دارند. با توجه به گستردگی و پوشش وسیع فعالیت‌های نظام آموزشی، ارزشیابی سازمان‌های آموزشی، ارزشیابی برنامه‌ها، ارزشیابی یادگیرندگان و کارکنان و ارزشیابی خدمات آن‌ها می‌تواند نقش مؤثری در فراهم آوردن کیفیت آموزشی داشته باشد.
زمانی نه‌چندان دور دغدغه‌های سیاست‌گذاران نظام آموزشی کشورمان عمدتاً گسترش کمی آموزش‌وپرورش بود و تلاش می‌شد تا آنجا که امکان دارد به تقاضای گسترده و رو به رشد خانواده‌ها برای آموزش‌وپرورش فرزندان پاسخ گفته شود و حداقلی از آموزش برای تمامی کودکان فراهم آید. به سخن دیگر دغدغه‌های مسئولین در این مرحله دو مفهوم مهم و اساسی بود. نخست افزایش دسترسی به آموزش در تمامی نقاط کشور و دیگر دسترسی برابر به آموزش. در سال‌های اخیر، این دغدغه‌ها اندک از رشد کمی دسترسی به آموزش، به موضوع اساسی‌تر «بهبود کیفیت» رخ برگردانده است. و توجه به کیفیت از مسائل موردتوجه سیاست‌گذاران شده است.
بنابراین یکی از عوامل مهم در بهبود یادگیری در کلاس درس و شاید یکی از عوامل نتیجه‌بخش تمامی اصلاحاتی که باهدف بهبود یادگیری و رسیدن به نتیجه بهتر و کیفیت بهتر صورت می‌گیرد، ارزشیابی تحصیلی کلاسی است که توسط معلمان انجام می‌شود و معلمان در آن نقشی بسیار اساسی دارند.
حال دراین‌بین یکی از مؤلفه‌های اساسی مرتبط با نقش معلم، تأثیر ویژگی‌های شخصیتی-اخلاقی اوست. از ویژگی‌های شخصیتی-اخلاقی معلم می‌توان به برون‌گرایی، صمیمی بودن، جرئت و جسارت، مسئولیت‌پذیری، انتقادپذیری، انعطاف‌پذیری، انصاف، عدالت و پرهیز از تبعیض در بین دانش‌آموزان، نشاط و سرزندگی است. باوجوداینکه پژوهشگران مختلفی بر تأثیر این عامل اذعان نموده و حتی بر این باورند که دانش‌آموزان هنگام ارزیابی فرآیندها و فعالیت‌های آموزشی، به‌جای قضاوت درباره‌ی ویژگی‌های درس و توانایی‌های تدریس معلم، برداشت‌های کلی خود از استاد که عمدتاً تحت تأثیر ویژگی‌های شخصیتی-اخلاقی او هست، بیان می‌کنند؛ اما در ارزشیابی کیفیت تدریس کمتر موردتوجه قرارگرفته است. بی‌توجهی به این عامل را شاید همان‌گونه که دانیکی و همکاران (2004) اظهار داشته‌اند، ناشی از دشواری سنجش ویژگی‌های شخصیتی و نحوه‌ی رفتار و عملکرد تلقی کرد.
بنابراین بدیهی است که توجه به‌نظام ارزشیابی یکی از مهم‌ترین مسائلی است که باید در سیستم آموزشی موردتوجه قرار گیرد و آن مؤلفه‌ها و متغیرهایی که می‌توانند بر نتایج ارزشیابی دانش‌آموزان تأثیر منفی یا مثبت بگذارند شناسایی شوند و بعد از شناسایی، در صورت داشتن تأثیر منفی آن‌ها را کاهش داد و در صورت داشتن تأثیر مثبت به تقویت آن‌ها پرداخت. حال دراین‌بین یکی از این عوامل رفتار و نحوه‌ی برخورد معلم بادانش‌آموزان در هنگام برگزاری امتحانات است که باید به آن توجه ویژه شود.
درهرصورت در این پژوهش سعی داریم که به بررسی تأثیر رفتار معلم را بر نتایج ارزشیابی از دانش‌آموزان بپردازیم.
شکل (1-2): چارچوب مفهومی پژوهش