نرخ بازده دارایی ها(ROA)
این معیار در نظامی به نام نظام دوپونت ظهور کرد و بهعنوان مبنایی برای ارزیابی عملکرد شرکتها مورد توجه قرار گرفت.
در گذشته مدیران به حاشیه سود تحصیل شده اهمیت داده و دفعات گردش را نادیده میرگفتند، در حالیکه یکی از وظایف مهم مدیران، نظارت دارائیهای عملیاتی است. اگر دارائیهای اضافی در عملیات بهکار گرفته شوند مانند این است که هزینههای عملیاتی را افزایش دادهایم. یکی از مزایای مهم فرمول نرخ بازده دارائیها (ROA) این است که مدیران را به کنترل دارائیهای عملیاتی وادار میسازد و همواره با کنترل هزینهها، نرخ سود خالص و حجم فروش، به کنترل دارائیهای عملیاتی نیز میپردازند. امروز فرمول نرخ بازده دارائیها (ROA) یکی از مهمترین معیارها برای سنجش کارائی مدیران بهخصوص برای نظارت بر مراکز سرمایهگذاری است. مسئولیتهی مدیران در زمینههای مختلف در فرمول نرخ بازده دارائیها (ROA) ادغام گردیده و بهصورت یک رقم ارائه میگردد که برای سنجش کارائی مدیران در مراکز سرمایهگذاری، معیار مناسبی برای تخصیص وجوه سرمایهگذاری است.
از همان آغاز یک سری موارد برای ارزیابی عملکرد مدیران مورد استفاده قرار گرفت تا اینکه نسبت های مالی برای این امر مورد استفاده قرار گرفتند.
یکی از نسبتهائی که در سیستم دوپونت مورد استفاده قرار گرفت نسبت نرخ بازده دارائیها (ROA) بود. این نسبت و همچنین نسبت دیگری به نام نرخ بازده سرمایه (ROE) جزء نسبتهای سودآوری به حساب میآیند. بهتر است بگوئیم هر گاه از سود خالص دوره برای ارزیابی عملکرد در یک فرمول استفاده میشود منظور بررسی نسبت سودآوری آن ارگان است. (تقوی، 1381).
محاسبه نرخ بازده دارائیها (ROA)
دارائیها/ سود خالص = دارائیها/ فروش * فروش/ سود خالص = نرخ بازده دارائیها (ROA)
ـ فروش
شامل کلیه فروشهای عملیاتی شرکت پس از کسر تحقیقات غیرتجاری مانند برگشت از فروش تحقیقات و تخفیفات نقدی فروش است، بهعبارت دیگر منظور از این فروش، همان فروش خالص است.
ـ دارائیها
منظور از دارائیها کلیه دارائیهای شرکت که در فرآیند عملیاتی مورد استفاده قرار میگیرند است البته یک دیدگاه دیگر بیان میدارد که باید کلیه دارائیها یعنی جمع کل دارائیها را در این فرمول استفاده کرد لذا به لحاظ وجود مفهوم قابلیت مقایسه ما در این فرمول از کل دارائیهای شرکت استفاده میکنیم.
ـ سود خالص
آنچه که در این مبحث باید کاملاً مورد توجه قرار گیرد بحث سود خالص است. در نگاه اول بهنظر میرسد منظور سود خالص بعد از کسر مالیات است. ولی باید اذعان داشت منظور از این سود که اشتباها سود خالص بیان شده سود قبل از کسر مالیات و قبل از محاسبه اقلا غیرعادی و غیرمستمر است، بهعبارت دیگر این سود همان سودی است که ناشی از عمل مدیریت است یعنی بدون تحریف و دستکاری میباشد و لذا عدم دخالت اقلام غیرعادی و غیرمستمر باعث معنادار شدن بحث ارزیابی عملکرد مدیران میشود. (تقوی، 1381)
ایرادات وارد بر نرخ بازده دارائیها (ROA)
1) محدود کردن دیدگاه آتینگر و عدم بررسی عواقب و اثرات آتی تصمیمات مدیریت
2) علیرغم کاهش کوتاه مدت در این نرخ ممکن است منجر به اثرات مطلوب بلند مدت برای، با این وجود ممکن است به دیدگاه ضعف در مدیریت بیانجامد.
3) اثر عوامل خارجی غیرقابل کنترل مدیریت مانند شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … که با نرخ بازده دارائیها اثر میگذارد یکی دیگر از عیوب نرخ بازده دارائیها است.
4) عدم لحاظ دیدگاه مخاطرهای مدیریت در این نرخ ممکن است در آینده لطماتی به شرکت وارد کند.
5) یکی دیگر از نواقص نرخ بازده دارائیها یا در کل نظام دوپونت همان ایراد وارد بر حسابداری است. یعنی بهرهگیری از اصل بهاء تمامشده تاریخی که مربوط بودن اطلاعات را نقض میکند.
6) نرخ بازده دارائیها بیشتر بر عملکرد کوتاهمدت مدیران تکیه دارد.
7) نسبت بازده دارائیها با صورت گردش وجوه نقد که برای تجزیه و تحلیل هزینههای سرمایهای بهکار میرود، مطابقت ندارد.
8) تخصیص هزینهها از نوع تسهیم که خارج از کنترل مدیران بخشها است باعث عدم کارائی کامل و اثربخشی ROA میشود. (ملکیان و اصغری، 1385)
2-3) بخش دوم: اعتماد سرمایه گذاران
2-3-1) تعاریف و مفاهیم
اعتماد در محیط های کاری به عنوان عامل اصلی بالقوه ای است که منجر به بهبود عملکرد سازمانی میشود و میتواند یکی از منابع مزیت رقابتی در بلند مدت باشد. ایجاد محیطی که دارای اعتماد سازمانی است، تأثیرات مثبت ز ی ادی بر ای سازما ن ها دارد؛ برعکس، هزینه های بی اعتمادی به علت عدم تمایل کارکنان به همکاری و مشارکت، خطر پذیری به خاطر رفتارهای نامناسب، کیفیت پایین کار و نیاز به کنترل، می تواند سنگین باشد(پسوتیت و لامسا،2008).
تقویت اعتماد ، عملکرد و کارایی سازمان ها را ارتقا بخشیده و بقای بلندمدت آن ها را تضمین می کند. بنابراین، شناخت اثرات انواع مختلف اعتماد سازمانی ، برای بسیاری از مدیرانی که در جستجوی افزایش اثربخشی هستند، مفید بوده است. یکی از مبانی اصلی اقدامات مدیریتی در عصر حاضر ، ایجاد اعتماد میان کارکنان و مدیران بوده و یکی از گام های مهم حرکت به سوی شکل دهی این رفتار ، ایجاد اعتماد است . کرکر معتقد است که مراودات قانونمند میان کارکنان و مدیران باعث ایجاد رابطه مبتنی بر اعتماد میان آنها شده که به تبع آن ، انسجام ایجاد می شود که ا
ین امرتعاملات مثبت آتی را تضمین می کند. جنبه هایی از رفتار مدیریتی که موجب ایجاد اعتماد می شود عبارتند از: ثبات، انسجام، تسهیم و تفویض کنترل، ارتباطات و داشتن ملاحظات و توجهات ویژه البته به منظور عملیاتی نمودن مفهوم شهروندمداری در سازمان، حوزه های دیگری نیز باید مورد توجه قرار گیرند که در ادامه ارائه می شوند. (شیرازی و همکاران،1391).