1-او اولین کسی است که به حرمت نماز جمعه در زمان غیبت کبری فتوا داده است.اما با مراجعه به کتاب المراسم در بخش نماز جمعه این فصل را نیافتیم، شاید در کتابهای مفصل دیگر این فتوا را داده باشد.
2-از جمله فتاوای خاص سلّار در کتاب المراسم آن است که او معتقد است که زکات در انعام ذکور وجود ندارد.
3-از فتواهای خاص سلّار که شهید ثانی در مسالک الافهام و سید محمد عاملی در مدارک الاحکام به او نسبت داده اند، ثبوت هلال با یک نفر است.
4-او قائل به وجوب تکبیرات در رکوع و سجود و قیام و قعود و جلوس در دو تشهد است.
ابن براج: عبدالعزیز بن نحریر بن عبدالعزیز بن البراج(481 ه.ق)، مکنی به ابوالقاسم. ابن براج علاوه بر سید نزد شیخ طوسی نیز تلمذ کرده و از نزدیکان وی بوده است و در حضور ایشان روایت قرائت کرده است.
-فتواهای خاص ابن برّاج
فتواهای ابن برّاج از همان آغاز برای علما و فقها جالب توجه بوده است. در اینجا به چند فتوای خاص او اشاره میشود:
1-ابن برّاج بیشتر از چهار زوجۀ منقطع را جایز نمیداند، همانطور که در نکاح دائم اینگونه است و فرقی بین نکاح دائم و موقت نیست.
2-یکی دیگر از فتواهای خاص او شرطیت ایمان در ذبح است. این فتوا که باید ذابح شیعه باشد، در بین فقهای اسلام نادر است. ابن ادریس نیز با ابن برّاج هم عقیده است،امام خمینی نیز در قربانی منی شیعه بودن را شرط دانسته است.
3-مهر با انجام ازدواج باطل میشود.
4-ماهی جرّی نیز در نطر او مکروه است.
2-2-5- دورۀ پنجم: عصر تقلید
پس از دورۀ سابق، حدود متجاوز از یک قرن دانشمندان غالباً در احکام اسلامینظری از خود ابراز نمیداشتند و این شاید به علت درک عظمت علمیشیخ طوسی و اعتماد به آراء وی بوده است و شاید به علت احساس عجز در مقابل استحکام مبانی شیخ طوسی و قوت استنباط او و یا به علت تلقی اهانت به مقام والای شیخ طوسی بوده است.
در این دوره چندان کتابی تألیف نشده است و چه بسا – چنانکه اشاره شد – دانشمندان این عصر فتوا دادن و شاید تألیف کتاب فقهی را اهانت و جسارتی بر شیخ طوسی میدانستند. در هر حال – چنانکه در دورۀ بعد خواهیم دید – اولین کسی که مجدداً باب اجتهاد را گشود ابن ادریس حلی بود. او دانشمندان این عصر را مقلده مینامید.
دانشمندان پس از ابن ادریس، مانند محقق و علامه که از طرفی عظمت علمیشیخ طوسی را دریافته بودند و از طرف دیگر در مسأله تردّد یا نظر مخالف شیخ داشتند، نظر او را بدون ذکر نام، ذکر میکردند و چون اظهار تردد یا مخالفت میکردند این طور تصور میشد که در صدر و ذیل سخن ایشان تنافی و تناقض است.
مدت امتداد این دوره حدود متجاوز از یک قرن بود، یعنی از زمان شیخ طوسی(460 ه.ق) تا عصر ابن ادریس حلی (598 ه.ق). در عین حال در این دوره نیز دانشمندانی به ظهور پیوستند و از خود آثاری نیز به یادگار گذاشتند؛ از جمله:شیخ سدیدالدین محمود بن علی حمصی رازی و ابوالمکارم حمزه بن علی بن زهرۀ علوی (585 ه.ق).
2-2-5-1- امتیازات و ویژگیهای دورۀ پنجم
جریان اخباری گری گری سسستی ها و پیچیدگی هایی را در حوزۀ فقهی ایجاد کرد که منجر به نقصان نشاط اجتهادی و افزایش نشاط اخباری گری در احادیث شد.در کنار این آثار سلبی، آثار ایجابی نیز یافت میشود که همۀ مشخصات و ویژگیهای دو رۀ پنجم را تشکیل میدهند. ویژگیهای مهم این دوره عبارتند از:
1-پراکندگی در صفوف فقها: نشاط فقهی با افزایش مستمر به سوی جلو گام بر میداشت که ناگاه از ناحیۀ جریان اخباری گری مورد هجوم قرار گرفت؛ در حالی که نخست از واقعیت این حرکت و سابقه و زمینۀ آن هیچ اطلاعی نداشت. اخباری ها برای اصولیان هیچ اعتباری قائل نبودند. و اصولیان هم اخباری ها را متهم به جمود و رکود میکردند و این تشتّت فکری میان عالمان ادامه داشت، تا آنکه محقق بهبهانی(1118-1206ه.ق) با دلیل قاطع و برهان روشن به مقابلۀ علمیبا اخباری ها قیام کرد و پس از وی گروه بزرگی از فقیهان مطابق با مسلک استاد خود، بهبهانی در دفع ادلۀ آن جریان مخالف کوشیدند، تا آنکه بسیاری از مخالفان به صف اجتهاد بازگشتند.