بنابراین، روحانیت از یکسو، از راه بیان احکام و دستورات اسلامی در قالب مرجعیت دینی و مذهبی با مردم در ارتباط بوده و سعی در جامعهپذیری سیاسی مردم داشته است و از سوی دیگر، مردم نیز برای تنظیم زندگی و روابط فردی و اجتماعی خویش به آنان مراجعه کرده، خواستار بیان احکام اسلامی بودهاند و پیوندی میان آنان برای همیشه برقرار شده است.
در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی ایران مرجعیت دینی وجههای کاملا سیاسی به خود میگیرد تبلور این امر را میتوان به روشنی در مورد امام خمینی(ره) مشاهده کرد مرجعیت سیاسی شیعه در این سالها با استفاده از ظرفیت مکتب تشیع به بازتولید مفاهیم دینی انقلابی میپردازد و با برداشتن مرزهای تصنعی میان دین و سیاست مردم را به عنوان کنشگرانی فعال وارد عرصه سیاست میکند.
در سالهای بین انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی و در نبود نهادهای واسط بین حکومت و مردم و نهادهای آموزشی منسجم و یا احزابی که بتوانند آموزشهای لازم را به مردم ارائه دهند نهاد مرجعیت به عنوان نهادی جامعهپذیر کننده نقش آموزش سیاسی و بسیج مردم برای مشارکت در صحنههای سیاسی را بر عهده داشت.
باورهای حاصل از جامعه پذیری نهاد مرجعیت به علت تفکیک ساختاری روحانیت از نهاد سیاست، با باورهای سیاسی هیات حاکم تعارض پیدا نموده و هر گاه مساله خاصی حادث میشد این تعارض علنی میگشت . نقش این تعارض در شکل گیری انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی قابل بررسی است، زیرا نتیجه آن بحران مشروعیت سیاسی و بروز انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بود .
نهاد مرجعیت برای جامعهپذیری سیاسی مردم به اقتضای شرایط سیاسی و اجتماعی از ابزارهای گوناگونی بهره میبرده است؛ خطابه، فتوا، بیانیه، تجمعات سیاسی، شاگردپروری، کتاب، مهاجرت و نظریهپردازی ابزارهایی هستند که مرجعیت در طول تاریخ از آنها برای جامعهپذیری سیاسی مردم بهره برده است.
الف- جامعهپذیری سیاسی مردم از طریق خطابه
وعظ و بیان و خطابه و سخنوری، ازکارآمدترین مقولههایی است که از دیر زمان، عرصه بحث و گفت و گو بوده و هست؛ اندیشمندان معاصر، آن را از دیدگاههای مختلف مورد بحث و بررسی قرار میدهند؛ گاهی از نظر ادبی و سخنشناسی، بافت ساختاری و ترکیب تکوینی، گاهی از نظر روانشناسی و مقدار و کیفیت تأثیر گذاری و ایجاد انفعال در مخاطب، به کرسی گفت و گو مینشانند گاهی از نظر اصول آموزش و تعامل تعلیمی و گاهی دیگر از نظر محاوره و گفت و شنود متقابل به بحث میکشند.
در اسلام خطابه و سخنوری یکی از راههای تبلیغ دین قلمداد میشود و به اندازهای حایز اهمیت است که در یکی از مهمترین شعایر مذهبی ما یعنی در نماز جمعه گنجانده میشود.اهمیت خطابه به قدری است که کسی که به صحبتهای دینی و موعظههای سیاسی امام جمعه گوش فراداده باشد نماز خود را دو رکعت میخواند به عبارتی تشریح وقایع سیاسی، اجتماعی و دینی جز یکی از مهمترین ارکان دین اسلام که نماز است در نظر گرفته میشود.
شیعه به خطابه و سخنوری کارکردی سیاسی میبخشد و خطبهها و سخنرانیهایی را که در مناسبتهای مذهبی ایراد میشود را به سلاح سیاسی برای مبارزه با ظلم تبدیل میکند این سلاح در سالهای نزدیک انقلاب اسلامی ایران و در سخنرانیهای آتشین امام خمینی(ره) و آیت الله فلسفی سیاقی کاملا سیاسی پیدا میکند و تبدیل به عامل هدایت و جهت دهی به مبارزات سیاسی مردم میشود.
نقش و مفهوم خطابه و منبر
مفهوم خطابه را باید در کنار منبر مورد بررسی قرار داد؛ خطابه و منبر به عنوان یک رسانه قدیمی مهمترین ابزار ارتباطی ادیان محسوب می شد. رسانهای که هم اکنون نیز میتواند منشاء تحولات عظیم در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جوامع باشد.
خطابه با معادلهای دیگری مانند وعظ و موعظه، پند و اندرز و نصیحت و تذکار گفتاری حکیمانه است که به معنای بیان کردن روایات و احکام شرعی بالای منبر و ذکر آنچه دیگران را به توبه و تزکیه نفس وادارد، است(دهخدا، 1336).
اما بر اساس علم منطق خطابه عبارت از سخنی است که در برابر جمع برای اقناع و بر انگیختن آنها ایراد میشود و فن خطابه صناعتی است که آیین و روش توفیق در اقناع را میآموزد. به کمک خطابه میتوان شنونده را منفعل نمود و سخن را در دل او نشاند. نمونه بارز این نوع خطابهها در صدر اسلام خطبه همام است که بعد از شنیدن صد صفت از اوصاف متقین در کنار حضرت علی (ع) خشکید و به زمین افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد(شهیدی، 1375: خطبه 186).
خطابهها در سالهای بین انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی به موضوعاتی از قبیل مصائب و سختیهای ائمه، جنایات و ظلم یزید و یارانش، از خود گذشتگی و ایثار اهل بیت و اصحاب، از خود گذشتگی و ایثار امام حسین (ع)، مصداقهای ظلم در دنیای کنونی، راه مبارزه با ظلم، انجام تکالیف دینی، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، احکام و مسائل سیاسی از دیدگاه اسلام، مسائل سیاسی روز مسلمین و … میپرداختهاند.
این خطابهها در بسترهای مذهبی به مردم عرضه میشده است به خصوص در مورد انقلاب اسلامی میتوان گفت خطابهها با برپایی شعایر مذهبی در هم تنید شده بودند یعنی خطیب در مناسبتی مذهبی مثلا برای عزاداری امام حسین(ع) خطبهای میخواند و در انتهای سخنان خود با گریز به مباحث روز جامعه به شبیه سازی حادثه کربلا میپرداخت و به مردم گوش زد میکرد که باید حسین و یزید زمان خود را بشناسند و با تاسی ب
ه حسین زمان خود در مقابل یزید قیام کنند و به مقابله با ظلم بپردازند.
منبر به عنوان وسیله ارتباط روحانیت با مردم از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. اهمیت رسانه منبر به حدی است که پیامبر 1400 سال پیش فقط با استفاده از کلام و پیام دعوت خود را جهانی کرد. اولین منبری که در اسلام ساخته شد منبری بود که زنی از انصار وقتی مشاهده کرد پیغمبر به تنه درخت تکیه میدهد و برای مردم صحبت میکند با اجازه پیغمبر دستور ساخت آن را به غلامش داد و او هم منبری ساخت و به عنوان هدیه به ایشان تقدیم کرد. از آن پس پیامبر اکرم (ص) بر فراز منبر مینشست و به ابلاغ وحی میپرداخت. در واقع منبر به عنوان رسمیترین؛ اصیلترین نهاد و مبلغ پیامهای آسمانی آیین اسلام در طول تاریخ مطرح بوده است.
روحانیون برای نیل به آرمانهای عرفانی و دینی و سیاسی، نظامی، اجتماعی ، ادبی و هنری از وعظ و خطابه و منبر نهایت استفاده را میکردند و تودههای مردم نیز با ارشاد خطبای مومن و مجاهد مسیر خود را از کوره راههای پر پیچ و خم زندگی بر میگزیدند. از نظر سیاسی نیز نقش وعظ در نهضتها و انقلابهای مردمی همچون قیام ابومسلم، فاطمیون، سربداران، رسمی شدن مذهب شیعه در عصر صفوی ، پیروزی انقلاب مشروطیت و بالاخره انقلاب اسلامی قابل انکار نیست.
پس از مشروطیت بود که منبر سیاسی شده و خطبای مشروطه برای پیشبرد مقاصد سیاسی به نفع مشروطیت و علیه استبداد از این نهاد دینی استفاده کردند. اما هرچه از مشروطیت میگذرد منبر به طور فزایندهای ضد دولتی میشود. در عصر پهلوی اول از یک سو سانسور منبر شدت گرفت و ممنوعالمنبر شدن، تبعید و حبس و شکنجه واعظان افزایش یافت.
از سوی دیگر دولت با تاسیس موسسه وعظ و خطابه به زعم خود دست به اصلاحات در برنامه منبر زد. در عصر پهلوی دوم نیز دولت با هزینه سازمان اوقاف اقدام به تاسیس موسسه دارالتبلیغ نمود تا از طریق برگزاری مجالس و نشر کتابها و مجلات وعظ و خطابه را به سود خود هدایت کند.
2- نمونههایی از خطابههایی تاثیرگذار
2-1- سخنرانی امام در روز عاشورا
یکی از تاثیرگذارترین خطابهها سخنرانی امام خمینی(ره) در روز عاشورا و قبل از واقعه 15 خرداد است امام در این سخنرانی آتشین در ابتدا با بیان حوادث عاشورا سخنان خود را آغاز میکند و سپس با گریز به وقایع جامعه به دستگاه حاکمه حمله میکند و با ارائه نصیحتهایی به شاه مطالبی که او درباره روحانیت گفته بود را رد میکند.بعد از این سخنرانی امام دستگیر و تبعید میشود و قیام 15 خرداد بعد از این سخنرانی واقع میشود.
به بخشی از سخنرانی امام خمینی(ره) در این روز اشاره میشود:
« امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را بردهاند در سازمان امنیت و گفتهاند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چه میخواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید، یکی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چه میخواهید بگویید. خوب اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟! ما هر چه گرفتاری داریم ازاین سه تاست.
آقا ، اینها خودشان میگویند، من که نمیگویم، به هر که مراجعه میکنی، میگوید: شاه گفته؛ شاه گفته مدرسه فیضیه را خراب کنید ؛ شاه گفته اینها را بکشید… آن مرد که آمد در مدرسه فیضیه – حالا اسمش را نمیبرم، آن وقت که دستور دادم گوشهایش را ببرند، آن وقت اسمش را میبرم[ ابراز احساسات حضار] آمد در مدرسه فیضیه فرمان داد، سوت کشید؛ تمام مستقر شدند در یک گوشهای. گفت: منتظر چه هستید، بریزید تمام حجرهها را غارت کنید، تمام را از بین ببرید.گفت: حمله کن، حمله کردند. ازایشان بپرسی آقا چرا این کار را کردید؟ میگوید: اعلیحضرت فرموده. اینها دشمن اعلیحضرتند. اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟ اسرائیل مملکت را به باد میبرد، اسرائیل سلطنت را میبرد، [ با کمک] عمال اسرائیل». (خمینی،1361 ، ج 1: 57)
2-2- سخنرانیهای آیتالله فلسفی به نمایندگی از آیتالله بروجردی