2-1-3 ملاکهای تشخیصی
ملاکهای تشخیصی اختلال وسواس اجبارمطابق DSM- IV- TR به شرح زیرمیباشد:
الف- وجود وسواس های فکری یا عملی:
وسواسهای فکری توسط موارد(1)، (2)، (3)، (4)تعریف میشود.
(1)افکار، تکانه هایاتصاویرذهنی، که گاهی درطی اختلال به صورت مزاحم وتکراری تجربه شده ومنجربه اضطراب وناراحتی بارزومشخص میشوند.
(2) افکار، تکانه هایاتصاویرذهنی به نگرانی ساده درموردمسائل زندگی محدود نمیشود.
(3)فردسعی میکنداین افکار، تکانه هایاتصاویررانادیده بگیردویاآنهارامتوقف سازدویاسعی درخنثیسازی آنها ازطریق افکاریااعمال دیگرمینماید.
(4)فرد به اینکه این افکار، تصاویریاتکانهها حاصل ذهن خود او هستندواقف است(واینکه مثل تزریق افکارازبیرون تحمیل نمیشوند).
وسواسهای عملی توسط موارد(1)و(2)تعریف میشود:
(1)شخص احساس میکندکه درپاسخ به فکروسواسی یا پیروی ازقواعدی خاص، ناگزیرازانجام رفتارهای تکراری (برای شستن دست ها، منظم کردن، وارسی کردن)یااعمال ذهنی(برای مثال دعا، شمارش، تکرارکلمات به آرامی)است.
(2)اعمال ذهنی یارفتاری به منظورجلوگیری ویاکاهش ناراحتی یاپیشگیری ازوقوع بعضی ازوقایع یارویدادهای ترسناک طرح ریزی شدهاند، اما این اعمال ذهنی یارفتاری ارتباط واقع گرایانهای باآنچه که به منظور جلوگیری ازآن طراحی شدهاند، نداشته ویاواکنشی آشکارا افراطی میباشند.
ب- افراطی یاغیرمنطقی بودن وسواس های فکری یا عملی راگاهی فرددرجریان اختلال تشخیص میدهد. توجه: این امر درمورد کودکان صدق نمیکند.
ج- وسواسهای فکری یا عملی منجر به بروز ناراحتی شدید میشوند، وقت گیرهستند(بیش ازیک ساعت در روز)، یابه طورمشخص درفعالیتهای روزمره، عملکردشغلی(یاتحصیلی)یافعالیتها یا ارتباطات اجتماعی فردتداخل میکنند.
د- اگراختلال دیگری درمحوریک وجود داشته باشد، محتوای وسواس هایااجبارها به آن محدود نمیشود. (برای مثال اشتغال ذهنی با غذا درخلال اختلال خوردن، کندن مودرحضور وسواس کندن مو ، نگرانی درموردظاهردراختلال بدریختی بدن ، اشتغال ذهنی با داروها در حضور اختلال مصرف مواد ، اشتغال ذهنی درمورد داشتن یک بیماری جدی درحضوربیماری خودبیمار پنداری ، اشتغال ذهنی باتمایلات یاتخیلات جنسی درحضوریک ناهنجاری جنسی ، یانشخوار ذهنی درمورداحساس گناه درحضور اختلال افسردگی عمده).
ه- اختلال به تأثیرفیزیولوژیکی یک ماده مربوط نمیشود(برای مثال داروی تجویز شده یا دارویی که مورد سوءمصرف قرارگرفته است).
تصریح شود:
بابینش ضعیف: چنانچه شخص دربخش عمدهای ازدوره اخیربه افراطی بودن یاغیرمنطقی بودن وسواسها یا اجبارها واقف نیست (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000).
مطابق ملاکهای فوق، انجمن روانپزشکی آمریکا تعریف کلی ازوسواس ارائه میدهدکه شامل وسواسهای فکری و عملی است. وسواسهای فکری و عملی ممکن است به صورت ترکیبی ویا یکی درفقدان دیگری مشاهده شود.
وسواسها محدوده وسیعی ازموضوعات نظیرآلودگی، بیماری، آسیب، موضوعات اخلاقی وغیره را دربرمیگیرد. درپاسخ به این وسواسها، اجبارهایارفتارهای خنثی سازنظیرشستشو، وارسی، آراستن وتشریفات ذهنی واجتناب ازموقعیتها مشاهده میشود. درحالی که مطابق تعریف DSM- IV- TR این اختلال گستره وسیعی ازافکاروسواسی ورفتارهای اجباری را دربرمیگیرد، امامشاهدات پژوهشگران ومتخصصین بالینی، بیانگر پاسخ درمانی متفاوت افراد دارای اختلال به درمان میباشد. براساس این پاسخهای درمانی متفاوت، متخصصین به این نتیجه رسیدهاند که بایستی انواع فرعی مهمیازاختلال وسواس فکری – عملی وجودداشته باشد(مک کی وهمکاران ، 2004).