ایرادها و نواقص آشکار ضریب تأثیر، پژوهشگران حوزهی علمسنجی را بر آن داشت تا برای رفع این نواقص و شیوههای محاسبه ضریب تأثیر تلاش کنند یا نرمالسازی، تعدیل و روشهای محاسباتی مکملی برای آن پیشنهاد کنند یا به طور کلی و فارغ از سنجه ضریب تأثیر، روشهای محاسباتی دیگر را توسعه دهند. سه محدودیت عمده ضریب تأثیر مجلات عبارتنداز:
برخلاف اندازه مجله که در تعداد انتشارات منعکس شده است، میانگین طول مقالات منفرد که در مجله وجود دارند، تصحیح نشده است. بنابراین مجلاتی که مقالات طولانی تری را منتشر می کنند یعنی مجلات مروری متمایلند ضریب تأثیر بیشتری دریافت کنند. درحقیقت نه عدد از بیشترین عامل تأثیری که توسط گارفیلد محاسبه شده بود برای مجلات مروری بود. بنابراین این معیار اندازه گیری نمیتواند تعیین کننده اعتبار مجله مورد استفاده قرار گیرد.
محدودیت دوم این است که استنادات وزندهی نشدهاند، همه استنادات بدون در نظر گرفتن مجله استنادکننده با وزن یکسان شمارش شدهاند. این منطقیتر است که برای یک استناد از مجله معتبرتر وزن بیشتری نسبت به یک استناد از مجله جنبی بدهیم. این نظریه که شمارش منابع از مجله معتبرتر پروزنتر باشد توسط کوهن هم پیشنهاد شده است.
سومین محدودیت این است که هیچ نرمالسازی برای ویژگیهای مختلف منابع بخشهای مختلف متون وجود ندارد. مثلا استناد دریافت شده به وسیله یک مجله بیوشیمی در یک زمینه برجسته به خاطر تعداد زیاد ارجاعاتش و زمان کوتاه استناد، شاید کاملاً در ارزش از یک استناد در علم نجوم که تراکم استنادات خیلی کمتر است و تأخیر زمان استناد خیلی طولانی است، متفاوت باشد.(پینسکی و نارین، 1976، نقل در نارین، 1976، ص. 183-184)
پینسکی و نارین در سال1976یک روششناسی مهم به منظور تعیین سنجههای اثرگذاری(نفوذ) واحدهایی خاص مثلاً مجلات و رشتههای فرعی علمی بر مبنای استناد ایجاد نمودند. آنها سنجهای را ایجاد کردند که به وزن نفوذ مجله معروف شد و عبارت بود از محاسبه تعداد استنادهای وزندهی شده که مجلهای از دیگر مجلات دریافت میدارد و مستقل از اندازه بوده و بر اساس ارجاعات آن به دیگر مجلات بهنجار میشود.
یکی از عناصر اساسی این روششناسی آن است که به استنادات دریافت شده از مجلات معتبر نسبت به استنادات دریافت شده از کم اعتبار یا جنبی وزن بیشتری اختصاص میدهد. طبق نظرات آن دو، یک سنجه استنادی رخدادشمار، هیچ استنادی را بدون دلیل «یک» مورد تلقی نمی کند، بلکه بر اساس تعداد دفعاتی که خود مدرک استناد کننده مورد استناد قرار گرفته، وزنی برای آن استناد در نظر میگیرد. چنین دیدگاهی به رتبهبندی صفحات در موتور جستجوی گوگل نیز اشاره دارد. «ارزش» هر صفحه وب بر حسب تعداد پیوندهای دیگر صفحات وب به آن تعیین می شود؛ منتهی در این ارزش سنجی، وزن پیوندها از صفحاتی که به آنها مرتباً پیوند داده می شود، بیشتر از وزن پیوندها از صفحاتی است که فقط تعداد معدودی از صفحات به آنها پیوند دادهاند. این دو نویسنده نشان دادند که چگونه این مفهوم می تواند در «شبکه ای از روابط مستقل و خودمختار» تنیده شده و در آن، هر واحدی در وزندهی به دیگر واحدها نقش داشته باشد.(موئد، 1387، 157)
2-6-1-2. ایجاد طرح وزندهی کردن
طرح وزندهی کردن با دو کار بیان ماتریس استنادی و سنج ه نفوذ آغاز شد.
ماتریس استنادی برای توصیف تعامل بین اعضای مجوعه انتشارات یک موجودیت مورد استفاده قرار میگیرد. این موجودیت میتواند مجله، سازمان، شخص، زمینههای پژوهش، تقسیمات جغرافیایی و یا روششناسی سطوح پژوهش باشند. ماتریس استنادی، یک موجودیت بنیادی است که شامل اطلاعاتی برای توصیف جریان اثرگذاری در بین واحدهاست. در یک ماتریس n*n استناد، به طور مثال درایه بیانگرتعداد ارجاعاتی است که واحد i به واحدj می دهد و تعداد استناداتی که واحد j از واحد i دریافت میکند.
نارین برای هر نشریه برحسب تعداد ارجاعات آن نشریه وبا کمک یک روش تکرار و تأکید، اندازه مشخصی از وزن نفوذ را تعیین میکند.
سه سنجه اثرگذاری مجله که هرکدام یک جنبه از نفوذ مجله را ارائه میکنند عبارتنداز:
وزن اثرگذاری مجله
وزن اثرگذاری مجله برابر است با نسبت “تعداد کل استنادات به یک مجله خاص از مجلات دیگر” بر “تعداد کل ارجاعات از همان مجله به مجلات دیگر”
فرمول 2-3
اثرگذاری برای هر انتشارات مجلات
تعداد استنادات وزن دهی شده هر مقاله، یادداشت یا مرور در یک مجله که از دیگر مجلات دریافت میکند و از حاصلضرب وزن اثرگذاری در نسبت منابع به انتشارات بدست میآید. یعنی از نسبت بین نفوذ و انتشارات میزان نفوذ هر انتشارات محاسبه میشود.
فرمول 2-4
اثرگذاری کلی مجله
نفوذ کلی مجلات از حاصلضرب نفوذ برای هر انتشارات در تعداد انتشارات بدست میآید.(نارین، 1976، 186- 190)

یکی دیگر از مطالب سایت :
مواد قانون مدنی در ارتباط با مهریه، قانون مدنی ایران

2-6-1-3. کاربرد عملی نفوذ مجلات نارین و ضریب تأثیر گارفیلد در علمسنجی
بااطمینان زیاد میتوان گفت که این روش شناسی، یک رویکرد و ابزار پیچیدهتری از محاسبه صرف ارجاعات ارائه می دهد، با این حال به دلایل زیر درحال حاضر این روش طرفداران فراوانی ندارد: