این اصطلاح اشاره به نوع خلق فرد یا یک اختلال خلقی دارد (محسنی فر و همکاران 1382).
نجفی (1379) میگوید علائم کلیدی افسردگی عبارتند از خلق افسرده و از دست دادن علاقه یا لذت، شایع ترین علامت در افسردگی، کندی روان حرکتی است. احساس غم، یاس، پوچی، و بی ارزشی، کاهش انرژی، اختلال خواب به خصوص از نوع بی خوابی در انتهای شب دیده میشود.
همچنین بیداریهای مکرر شبانه، بی اشتهایی، کاهش وزن، اختلال قاعدگی، کاهش میل و عملکرد جنسی، اضطراب، سوء مصرف الکل، شکایات جسمی، اشکال در تمرکز و اختلال در تفکر نیز از موارد مهمیکه با افسردگی همراه هستند، ذکر شده است.
سامانی و جوکار (1386) میگویند افسردگی حالتی است که در آن فرد، احساس میکند کنترل بر محیط پیرامون خود ندارد. به عبارت دیگر افراد افسرده، احساس میکنند که پیوسته در معرض خطر و تهدید قرار دارند و امید کنترل وقایع در آنها بسیار کم است.
به نظر میرسد دو عامل در بروز میزان افسردگی در بیماران دیابتی مطرح باشد: اول درگیری با محدودیتها و فکر کردن زیاد به وضعیت سلامتی؛ در این رابطه گیلدر و همکارانش (1385) مطرح کردند: «برای شخص دیابتی مسائل روانشناختی و اجتماعی ممکن به دلیل محدودیت رژیم غذایی و فعالیت و نیاز به مراقبت دقیق از خود و احتمال عوارض جسمی جدی پیش آید. »
دوم کم بودن سطح آگاهی از اصول خود مراقبتی، شاید ترس ایجاد شده به دنبال ناآگاهی از محدودیتها و نحوه جلوگیری از عوارض در بالا بردن میزان افسردگی این بیماران نقش داشته باشد. در همین رابطه پالینکاس و همکاران (1991) مطرح کردند: «ترس از آینده، وحشت از وخیم شدن بیماری، مرگ یا ناتوانی ممکن است آنقدر شدید باشدکه سبب ساز افسردگی در بیماران دیابتی گردد. » (به نقل از، سامانی و جوکار 1386).
2-1-1-15- اهمیت کنترل دیابت
اولین هدف درمان دیابت، برقراری بهبود مجدد بدن برای استفاده از کربوهیدرات است که در نتیجه آن، چربیها و پروتئینها به نحو طبیعی مصرف شوند. امروز متخصصین معتقدند که با تنظیم دقیق قند خون، احتمال بروز عوارض شدید و ناگهانی دیابت (واکنش انسولین و کتواسیدوز) به پایین ترین حد رسیده و یا حتی به کلی برطرف میشود. اگر دیابت در طی هفتهها و ماهها درمان نشود، امکان دارد عوارض میان مدت آن ظاهر شود. جوانانی که به خوبی از دیابت شان مراقبت نمیکنند، ممکن است خوب رشد نکنند. مراقبت ناکافی از دیابت در زنان باردار میتواند باعث بروز اختلالات قبل یا هنگام تولد شود.
امروز شمار رو به افزایش تحقیقات و گزارشهای علمی نشان میدهد که تنظیم دقیق قند خون احتمال بروز عوارض بلندمدت نظیر حملات قلبی، سکته، مشکلات کلیوی و بینایی را کاهش دهد.
2-1-1-16- تأثیر اندوه و افسردگی بر دیابت
دیابت شیرین، نابسامانی متابولیسم و دستگاه عروقی است که به وسیله اختلالاتی در کنترل بدن بر گلوکز (قند)، لیپید (چربی) و پروتئین تظاهر میکند. این بیماری ناشی از ترشح یا فعالیت مختل انسولین است. این وضعیت در ضمن یک عارضه جانبی دراز مدت داروهای آنتاگونیست سروتونین دوپامین است که برای درمان روان پریشی به کار میرود. تاریخجه ارثی و خانوادگی در شروع دیابت مؤثر است. در عین حال آغاز ناگهانی آن اغلب مرتبط با استرس هیجانی است که تعادل هوموستاتیک (مربوط به خون) را در افراد آسیب پذیر به این بیماری مختل میکند. عوامل روان شناختی که به نظر مهم میرسد آنهایی است که باعث برانگیختن احساسات سرخوردگی، تنهایی و اندوه میشود. بیماران مبتلا به دیابت معمولا باید کنترل غذایی را بر دیابت خود حفظ کنند. آنان هنگامیکه افسرده و اندوهگین هستند اغلب به صورتی خود تخریبی بیش از حد می خورند یا می نوشند و سبب میشوند دیابت آنان از کنترل خارج شود. این واکنش به ویژه در بیماران با دیابت نوع یک شایع است. اصطلاحاتی همچون دهانی، وابسته، جویای توجه مادر و بیش از حد انفعالی در مورد افرادی با این وضعیت به کار برده شده است. روان درمانی حمایتی به کسب همکاری در تدبیر پزشکی این بیماری پیچیده کمک میکند، درمانگران بهتر است بیماران را به حفظ یک زندگی به هنجار تا آنجا که ممکن است تشویق کنند تا دریابند که آنان یک بیماری دیرپا اما قابل کنترل دارند. در بیمارانی با دیابت شناخته شده، کتواسیدوزیس (DKA) میتواند سبب پرخاشگری و سردرگمیشود. به میزانی شایع تر، پایین افتادن قند خون (اغلب در دیابتیهایی روی میدهد که الکل مصرف میکنند) میتواند سبب ایجاد حالات اضطرابی شدید، سردرگمی و رفتار مختل شود و البته رفتار نامتناسب ناشی از پایین افتادن قند خون را باید از آنچه ناشی از مستی معمولی است، متمایز گردد (فدایی، 1388).
2-1-2-مبانی نظری سازه تاب آوری
در اینجا به شناسایی عاملی می پردازیم که توانایی مارا در برابر استرسها و عوامل فشار زا افزایش میدهد. ریشه تاب آوری از علم فیزیک گرفته شده است و به معنی جهیدن به عقب است. در واقع افراد تاب آور قادرند به عقب بجهند. آنها توانایی زنده ماندن وظرفیت غلبه بر دشواریها، پایداری سرسختانه، بهسازی خویشتن را دارند. از نظر تاریخی، علوم رفتاری و اجتماعی برای مطالعه انسان و رشد اجتماعی، یک رویکرد مشکل نگر را دنبال کردهاند. بالطبع این الگوی پژوهشی آسیب شناختی به مطالعه مشکلات، بیماری، ناسازگاری، عدم شایستگی، انحراف پرداخته است. همچنین این رویکرد بر شناسایی عوامل خطر زا تاکید داشته است. اما مشاهده کودکانی که در شرایط ناگوار
رشد کرده و رفتار منحرف و بیمار را نشان ندادهاند، همچنین مطرح شدن مدل تبادلی اکولوژیک تحول انسان بر مبنای درگیری فعال و پیشرو تطابق انسان با محیطش (برونفن برنر ، 1974) موجب تغییر علاقه مندی به انجام پژوهش در زمینه بررسی ویژگیها، شرایط و موقعیتهایی گردید که به نظر میرسد پیامدهای منفی را تغییر داده و افراد را قادر میسازند تا فشارزاهای زندگی را در کنترل داشته باشد (گارمزی ، 1991). اهمیت این شاخه از پژوهش در این است که اگر منابع فردی و محیطی شایستگی اجتماعی و سلامت مشخص شوند، بهتر میتوان مداخلاتی را ابداع کرد که بر ایجاد و ارتقاء ویژگیهای فردی و محیطی رشد سالم متمرکز باشند.
2-1-2-1- عناصر تاب آوری و دیدگاهها
ریشه تاب آوری از علم فیزیک گرفته شده است و به معنی جهیدن به عقب است. در واقع افراد تاب آور قادرند به عقب بجهند. آنها توانایی زنده ماندن و ظرفیت غلبه بر دشواریها، پایداری سرسختانه، بهسازی خویشتن را دارند. پژوهشگران بر این باورند که تاب آوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است (گارمزی، 1991، ماستن، 2001 و لاستر ، 1999).
تاب آوری بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل بالاتر (در شرایط تهدید کننده) است (کامپفر ، 1999).
از این رو تاب آوری سازگاری موفق در زندگی را فراهم میکند.
در واقع چرخه تاب آوری شامل 6 عنصر اساسی است:
فراهم سازی مهربانی و حمایت، شامل مهربانی با خود و توجه به سلامتی، استفاده از منابع حمایتی موجود، ارتباط با دوستانی که اهل سوء استفاده نیستند.
طراحی و ارتباط سازی برای افزایش امیدواری، داشتن ارتباط با افرادی که به قابلیت و توانایی فرد ایمان دارند واو را در راستای تحقق خود و خودشکوفایی ترغیب میکنند. خلاقیت، پشتکار، درک توانایی و شوخ طبعی.
فراگرفتن مهارتهای زندگی، توانایی شنونده خوبی برای دوستان بودن، همدلی، توانایی حل تعارض، هدف گذاری و تعیین راهکارها.