نگاهی به مفهوم ارزش

ارزش از بنیادی ترین عوامل در تبیین اندیشه، عمل یا اعمال فرد و همچنین شکل گیری حیات اجتماعی است. فرهنگ فلسفی لالاند (laland) چهار معنای متفاوت در ارتباط با چهار ویژگی اشیاء از جهت ارزش گذاری می بیند:

  • اینکه تا چه حد مورد آرزو و علایق فرد یا معمولا گروهی از افراد است.
  • اینکه تا چه حد شایستگی چنین علایقی را دارا است.
  • اینکه تا چه حد هدفی را برآورده می سازد.
  • اینکه در یک گروه اجتماعی درزمانی خاص، تا چه حد امکان مبادله آن با مقداری معین از کالایی به عنوان واحد اندازه گیری بها وجود دارد (ساروخانی، 1375).

واقعه یا چیزی که مورد اعتنای جامعه قرار گیرد ارزش اجتماعی نام دارد. ارزش اجتماعی انگیزه گرایش های اجتماعی (social attitudes) می شود. گرایش های اجتماعی تمایلاتی کلی هستند که در فرد بوجود می آیند و ادراکات و عواطف و افعال او را در جهات معینی به جریان می اندازند. واژه ارزش و هنجار  دو مفهوم متمایز از یکدیگرند:

  • ارزش آن چیزی است که یک فرد می گوید خوب است یا بد.
  • ارزش اجتماعی آن چیزی است که اکثریت یک گروه یا جامعه می گویند خوب است یا بد.

تفاوت دو جمله بالا در این است که فرد ممکن است در پی ارزشهایی باشد که برای دیگران ارزش نباشند، یعنی “اجتماعی” نباشند، مثلا لوط در بین قومش یا سقراط یا بسیاری دیگر از افراد که به دنبال ارزشهای والایی بوده و هستند که اکثریت جامعه در پی آن نیست. ارزشها منشاهای مختلف دارند (نیازها، هنجارها، کمیابی …) یک از منشاهای پیدایش ارزش، هنجارها هستند. هنجار آن قاعده، رفتار یا خصوصیتی است که اکثریت یک گروه یا جامعه به آن عمل می کنند یا می پذیرند و عدم پیروی از آن مجازات و توبیخ (بیشتر غیر رسمی) در پی دارد. این به این معنی است که عمل نکردن به هنجار “بد” است، یعنی “بی ارزش” است و پیروی از هنجار “خوب” و “باارزش”. از اینجاست که هنجارها یکی ازعلل پیدایش ارزشها هستند.  به عبارت دیگر فقط وقتی یک ارزش به هنجار تبدیل شد، یعنی وقتی اکثریت یک جامعه یک پدیده را باارزش تلقی نمودند، آن پدیده به ارزش اجتماعی یا ارزش هنجار شده تبدیل می گردد. پدیده هایی که ماهیتا ارزش واقعی دارند نیز فقط وقتی به ارزش اجتماعی تبدیل می شوند، که رهبران آن جامعه بتوانند آن ارزش را در جامعه اشاعه دهند و به هنجار تبدیل نمایند، به طوریکه عدم پذیرش درونی و عدم رعایت آن توبیخ های درونی و غیر رسمی از جانب بقیه اعضاء جامعه در پی داشته باشد. اما در مقابل هر چه که هنجار شد چه ماهیتا باارزش باشد و چه بی ارزش، از نظر اکثریت اعضاء جامعه باارزش (یعنی به ارزش اجتماعی تبدیل) می شود (رفیع پور، 1387).

یکی دیگر از مطالب سایت :
رشته مدیریت-دانلود پایان نامه با موضوعتجزیه و تحلیل آماری

دانلود پایان نامه ارشد :

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی تاثیر جو اخلاق سازمانی برمدیریت دانش در سازمان اموراقتصادی و دارایی

لینک در ایران داک

ارزشها براساس تعریف تالگوت پارسونزجامعه شناس مطرح آمریکایی چند ویژگی عمده دارند:

1ـ ارزشها ازجنس امور ذهنی و معرفتی هستند اگرچه تجلی و آثار عینی ( در قالب هنجارهای اجتماعی) دارند.

2ـ در درون ارزش ها و بین ارزش ها و سایر عناصر فرهنگ و نظام اجتماعی ارتباط سلسله مراتبی و ساختاری وجود دارد.

3ـ ارزش ها به لحاظ درجه اهمیت، موضوع و سطح به انواع مختلفی تقسیم می شوند.

4ـ تعلق ارزشی تنها یک مقدار مطلق ندارد، بلکه دارای درجات مختلف می باشد. این ویژگی موجب سلسله مراتب تعلق به یک ارزش در نزد افراد مختلف و سلسله مراتب ارزشی در نزد یک فرد یا گروه (در میان ارزش های متعدد) می گردد. گی روشه جامعه شناس فرانسوی ارزشها را پایه نمادین کنش دانسته؛ می گوید: «ارزش شیوه ای از بودن یا عمل است که یک شخص یا جمع به عنوان آرمان می شناسد و افراد یا رفتارهایی را که بدان نسبت داده می شوند، مطلوب و متشخص می سازد». وی برای ارزش پنج ویژگی اساسی قائل است؛ این ویژگی ها به قرار زیرند: 1ـ ارزش ها در نظام آرمانی قرار دارند نه در حوادث و مسائل عینی (که بیانگر و حاکی از ارزشها یا الهام گرفته از آن هستند)؛ 2ـ ارزشها الهام بخش و به قول پارسونز هدایت گر کنش ها هستند؛ به عبارت دیگر کنشها دارای جهت گیری ارزشی هستند؛ 3ـ ارزشها نسبی هستند (با توجه به عامل زمان، مکان و اجتماعات)؛ 4ـ ارزشها دارای بار و بنیاد عاطفی هستند. 5ـ ارزشها دارای سلسله مراتب هستند. چیزی که غالباً روی می دهد تغییر در سلسله مراتب ارزشها درنزد یک گروه یا فرد است و طرح ارزشهای جدید بندرت صورت می پذیرد. به همین دلیل باید در تغییر ارزش ها، تغییر در سلسله مراتب آنها را انتظار داشت که در فرآیند آن، ارزشهای مسلط و بالادست به مرتبه پایین می آیند و ارزش های دیگری جای آنها را می گیرند.

یکی دیگر از مطالب سایت :
پایان نامه ارشد:قواعد حاکم بر تنظیم قراردادهای تجاری بین المللی فروش کالا