در جهان مدرن امروز، علاوه بر توسعه و گسترش آموزش عالی، به دست آوردن مدارک دانشگاهی به عنوان یک عامل تحرک صعودی در ساختار طبقاتی شناخته میشود.
اخذ مدارک تحصیلی بالا احتمال حرکت از طبقه اجتماعی پایینتر به طبقه اجتماعی بالاتر را افزایش میدهد و به چنین حرکت اجتماعی حقانیت میبخشد (لیپیست و دیگران، ١٣٨١: 142).
هورتن جامعهشناس آمریکایی عوامل تحرک اجتماعی را در دو دسته ساختی (ترکیب شغلی، اختلاف در باروری، ساخت اقتصادی، حمایت از تحرک و رفع موانع آن) و فردی (اختلاف در مهارتها و قابلیتها، آموزش، عادات حرفهای و نحوه کار، فدا کردن منافع آنی، شانس) تقسیمبندی کرده است. (محسنی، 1376: 204) معمولاً تحرک شغلی را بهعنوان یکی از شاخصهای مهم تحرک اجتماعی در نظر میگیرند. (همان منبع، 202) تحرک صعودی در نردبان شغلی قویاً توسط سه عامل زیر تحت تأثیر قرار میگیرد: میزان تحصیلات، ماهیت اولین شغل و شغل پدر. (آذرمساواتی،1381: 153-152). پیشینۀ خانوادگی به خصوص شرایط اقتصادی- اجتماعی نیز از عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی به شمار میآید، که خود شرایط تحرک اجتماعی فرد را افزایش میدهد. تحقیقات مختلف نشان میدهد که هرچه میزان تحصیلات بزرگسالان بالاتر باشد و هرگاه بزرگسالان به مطالعه علاقه نشان دهند و درباره آینده فرزندان خود نگران باشند، میزان موفقیت فرزندان این خانواده در امور درسی بالاتر خواهد بود و چنانچه برخلاف آن باشد یا خانواده از نظر تعداد اعضا گستردهتر باشد، احتمال موفقیت فرزندان پایین میآید (پیکرنیک، ١٣۵۴).
یکی از شرایط اصلی ورود به دانشگاه در جامعۀ ما، کسب رتبه بالا در آزمون سراسری است. به همین دلیل، خانوادهها برحسب موقعیت تحصیلی، شغلی و سرمایهها و منابعی که در اختیار دارند سرمایهگذاریهای متفاوتی در آموزش فرزندان خود میکنند، زیرا خانوادهها آیندۀ فرزندانشان را در کسب علم و دانش میدانند و تحرک و ارتقای پایگاه اجتماعیشان را در آن جستجو میکنند. با کسب مدارک دانشگاهی توسط یک جوان، برای وی محتملتر است که به شغلی مناسب دست پیدا کند که یک شخص بدون مدرک. لذا سرمایهگذاری خانوادهها در آموزش عالی و کسب مدارک دانشگاهی در سطوح بالای آن، میتواند به تحرک اجتماعی آنها در آینده کمک زیادی بکند.
از جمله عوامل مؤثری که منجر به پیشرفت تحصیلی جوانان میشود، و زمینۀ ورود آنان به آموزش عالی را فراهم میکند، میتوان به پیشینۀ خانوادگی، میزان تحصیلات و نوع شغل والدین و همچنین وضعیت اقتصادی خانواده آنها اشاره کرد. اکثر جوانان به ویژه کسانی که در طبقات اجتماعی پایین زندگی میکنند، به دنبال این هستند که به مدد ورود به دانشگاه و اخذ مدرک دانشگاهی از نظر شغلی و منزلت اجتماعی در جامعه جایگاه جدید و مناسبی بیابند.
در مطالعۀ دهنوی (1383)، ملاحظه می شود که درصد داوطلبان شرکت کننده و پذیرفته شده از تبار اقتصادی و اجتماعی پایین و متوسط، چه از نظر تعداد کل آنها و چه به نسبت جنسیت (زن و مرد) افزایش چشمگیری یافته است، اما میزان پذیرفته شدگان از طبقه اجتماعی و اقتصادی بالا، به نسبت شرکتکنندگان آن طبقه و نیز به نسبت طبقات اجتماعی و اقتصادی متوسط و پایین، نسبت بالایی دارد. بنابراین، داوطلبان پذیرفته شده از طبقه اجتماعی و اقتصادی بالا در مقایسه با داوطلبان طبقه اجتماعی و اقتصادی پایین بهره بیشتری از ورود به آموزش عالی و نیز آموزش رایگان میبرند. از طرفی، درصد شرکت کنندگان و پذیرفته شدگان زن در هر یک از طبقات اجتماعی و اقتصادی بیش از درصد شرکتکنندگان و پذیرفتهشدگان مرد است. این شاخص نیز به عنوان پارامتر تحرک اجتماعی در فرایند قشربندی اجتماعی اهمیت پیدا میکند. لیکن این نسبت در مقام مقایسه بین طبقات سه گانه مفروض در طبقه اجتماعی بالا درصد بیشتری را نشان میدهد (دهنوی 1383: 117).
امروزه تحصیلات دانشگاهی و آموزش عالی، به عنوان حقوق اجتماعی در جامعۀ ما شناخته میشود و تمام کسانی که توانایی کسب علم در این نظام را داشته باشند بدون هیچگونه مانعی میتوانند در آن به رقابت بپردازند و برای پیشبرد اهداف آتی خود از آن استفاده کنند. وظیفۀ آموزش عالی این است که با ارائۀ آموزشهای لازم، شرایط انتقال و ارتقای جایگاه اجتماعی طبقات محروم را فراهم سازد.
2-2 تاریخچه آموزش عالی
2-2-1 تاریخچه آموزش عالی در جهان
بدون شک بررسی و کنکاش در چگونگی پیدایش و ظهور دانشگاهها در ایام قدیم و ظریف شدن در تاریخ تحول آنها، هم به لحاظ سازمانی و اداری که تعیین کنندۀ چارچوب و صورت اجتماعی آن است و هم به لحاظ بسط و گسترش شناختعلمی که محتوای فرهنگی آنها را آشکار میسازد، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
تأسیس مدارسی برای آموزش عالی از نظر سنت فرهنگی ریشه در تمدنهای ایران، مصر، یونان باستان، رم و برخی نقاط دیگر دارد. با این حال تاریخ دانشگاههای نوین از مراکز آموزشی قرون وسطی آغاز میشود. در طی قرون 12 و 13 میلادی تعدادی دانشگاههای اروپایی در رشتههای حقوق، الهیات و پزشکی دایر شدند و هنوز هم در بین بزرگترین دانشگاههای دنیا وجود دارند. دانشگاه بولونیا در حوزۀ حقوق فعالیت داشت، دانشگاه پاریس در الهیات شهره بود و با مهاجرت تعدادی از دانشجویان سبب تأسیس دانشگاههای اکسفورد و کمبریج در انگلستان شد. فارغالتحصیلان دانشگاههای انگلیس نیز در سالهای بعد اولین دانشگاهها را در مستعمرات آ
مریکای شمالی ایجاد کردند و به تدریج دانشمندان دیگری نیز سنتهای آموزش عالی اروپا را به آمریکا بردند (محسنی 1378: 370).
اولین دانشگاهها صورتی از اتحادیههایی داشتند که مرکب از دانشجویان و مدرسین بودند و فرمان تأسیس خود را از پاپها، امپراطوران و پادشاهان دریافت میکردند. این دانشگاهها در اداره خود مستقل بودند و دانشجویان و مدرسین به اتفاق رؤسای دانشگاه را انتخاب میکردند و به بهای استقلال ناچار بودند هزینههای خود را تأمین کنند. اما از آنجا که مدرسین میبایست حقالزحمههای خود را دریافت کنند لازم بود که خشنودی دانشجویان را فراهم کنند. اولین دانشگاهها علاوه بر نداشتن ساختمان ثابت، اموال آنها نیز بسیار محدود بود و سرنوشت آنها در گرو دانشجویان ناراضیای بود که میتوانستند به شهر دیگری رفته و محل جدیدی در آنجا تأسیس کنند. برای مثال تاریخ دانشگاه کمبریج زمانی آغاز میشود که تعدادی دانشجویان از آکسفورد به آنجا نقل مکان کردند و پیش از آن هم آکسفورد از مهاجرت دانشجویان از دانشگاه پاریس بوجود آمده بود (محسنی،1386: 228).
فاضلی (1383) دانشگاه را نهادی پویا و متغیر میداند که همگام با تحول ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و معرفتی تغییر کرده است. وی از این منظر، شکلگیری و تحول نقشها، کارکردها و ساختارهای نهاد آموزش عالی در جهان را در سه دوره تفکیک میکند. در هر یک از سه دورۀ تاریخی، آموزش عالی و دانشگاه معنا و تعریف متمایزی پیدا کردهاند. نخست دورۀ رنسانس مابین سدۀ چهاردهم تا هجدهم، دوم عصر صنعتی از اواخر سدۀ هجدهم تا ربع آخر قرن بیستم و سوم عصر اطلاعات و دانش که دورۀ معاصر را شامل میشود. در دورۀ نخست که مرحلۀ شکلگیری نام دارد، دانشگاه در ابتدا بر مبنای آموزههای متافیزیکی و مذهبی مسیحیت شکل میگیرد. با شروع انقلاب معرفتی و فرهنگی رنسانس در سدههای شانزده و هفده دانشگاه به سوی آموزههای انسانگرایانه تحول پیدا میکند. در مرحلۀ دوم با ظهور خرد مدرنِ جهانی و آموزهها و نیازهای عصر روشنگری، انقلاب صنعتی، انقلاب دموکراتیک و ظهور دولت- ملتهای مدرن، دانشگاه، تربیت شهروندان مدرن، دموکراتیک، خردگرا، سکولار و ناسیونالیست را که در چارچوب ارزشهای ملی دولت- ملتهای اروپایی عمل و رفتار میکنند، عهدهدار میشود. در این دوره که تا دهۀ 1970 ادامه مییابد، الگوی سنتی نظام ارزشهای دانشگاهی در جهان شکل میگیرد، اما بعد از دهۀ 1970 با رخداد پدیدههایی همچون انفجار دانش، ظهور فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، ظهور جامعۀ دانشمحور و جامعۀ فردی شده و … جهان وارد مرحلۀ تازۀ مابعد مدرن شد و در این شرایط جدید دانشگاهها در حال تبدیل شدن به مؤسسات خدمات عمومی هستند و نهاد آموزش عالی دورۀ انتقالی را پشت سر میگذارد (فاضلی، 1383: 8-7). آموزش عالی اگرچه در طول تاریخ تأسیس خود در خدمت ملتها به جهت علماندوزی، پیشرفت و ارتقای سطح دانش بوده، لکن خود در طی ادوار گذشته تا به امروز دستخوش تغییراتی ژرف چه به لحاظ کمی وچه به لحاظ کیفی شده که پرداختن به یک بعد از ابعاد آن مطالعات بسیاری را میطلبد، این مطالعه نیز در صدد است به یک بعد از ابعاد کمی آموزش عالی که همانا افزایش تعداد دانشجویان به آموزش عالی با تأکید برگرایش زنان به آن است، بپردازد.
2-2-2 تاریخچۀ شکل گیری آموزش عالی درایران
2-2-2-1 اولین دانشگاهها در ایران باستان
امروزه اطلاعات در زمینۀ آموزش عالی در ایران باستان محدود است، ولی با توجه به منابعی که از دوران کهن به جا مانده، میتوان به دو دانشگاه برجستۀ آن زمان اشاره کرد.
یکی از آنها دانشگاه نصیبین بود که در آن، اساتیدی که از آتن رانده شده بودند در حال کنکاش و آموزش مسائل پزشکی و ریاضیات و نجوم بودند (دونالد، 1993: 4). همچنین دانشگاه جندیشاپور که شهرت آن در پزشکی تا به امروز باقی است، به طوری که تاریخنگاران کهنسالترین دانشگاه جهان را جندی شاپور معرفی میکنند. این دانشگاه در دوران قبل از اسلام به وجود آمد و شهرت جهانی یافت. دانشگاه جندیشاپور از لحاظ آموزش و تحقیق در فلسفه و طب شهرت داشت. «این دانشگاه دامنۀ علوم آن روز را وسعت بخشید و با تلفیق نکات مثبت از روش های یونانی و هندی، قوانینی وضع شد که در دنیای آن روز روش نوین علم پزشکی بود» (متقی، 1348: 16).
با ظهور اسلام، خواجه نظامالملک طوسی حرکت گستردهای برای ایجاد دانشگاه آغاز کرد، او در قرن پنجم هجری در شهرهای بغداد، بلخ، بصره، هرات، اصفهان و نیشابور مراکزی که میتوان آن را دانشگاهی نامید ایجاد کرد. تأسیس این واحدها را میتوان سرآغاز حرکتی تازه در تاریخ آموزش عالی در جهان دانست. از معروفترین انواع این مراکز که به نظامیه شهرت داشتند، نظامیه بغداد بود که به روایت مورخین از همۀ دیگر نظامیهها بزرگتر بود و در سال 459 هجری شروع به کار کرد (فرشاد، 1365: 813).
البته از شروع قرن هفتم هجری که هجوم قوم مغول به ایران شروع شد تا قرن دهم هجری که حکومت صفویان در ایران مستقر گردید، کمترین توجهی به مدارس عالی نشد و رو به ویرانی نهاد.
حاکمان حکومت صفویه در پرتو وحدت سیاسی و مذهبی که به ارمغان آوردند، سیستمی را بنیان گذاری نمودند که به موجب آن، مردم خودشان دواطلب ایجاد، اداره و حفظ مدارس شدند و این نظام تا به امروز در آموزش عالی کمابیش به همان نحو عمل میکند (تقی طیب و اولادزاد، 1353: 5)