فرق بین تجمل و تجمل گرایی

تجمل به معنای آراستگی ظاهر و تجمل‌گرایی به معنای افراط و و زیاده‌روی در آراستگی است. میانه‌روی در بهره‌گیری از نعمت‌های الهی و آراستگی زندگی، امری نیکوست، اما زیاده‌روی در آن، مانند تنوع بیش از حد لباس و لوازم آرایشی، و محیط‌‌آرایی جدید هرساله منزل، اسراف و نکوهیده است. تجمل‏گرایی در دیدگاه عرف، به معنای روی‏آوری بیش از حد به مادیات و گردآوری اشیا و لوازم غیرضروری و دل‏بستن به آنهاست، به گونه‏ای که این عمل، به یک هدف برای انسان‏ها تبدیل شود.
البته باید توجه داشت که پرهیز از تجمل‌گرایی به معنای بی‌توجهی به آراستگی ظاهری زندگی نیست. از این‌رو در روایات اسلامی، از یک سو مسلمانان را به ساده ‌زیستی و پرهیز از تجمل‌گرایی توصیه می‌کند و از سوی دیگر، به زیبایی و آراستگی ظاهر تشویق می‌کند. مسلم است که این، جنبه مثبت و معمول تجمل‏ است که خداوند و ائمه اطهار بر آن تأکید کرده‏اند و باید به کنترل و مراقبت آدمی درآید؛ زیرا اگر از حد معمول فراتر رود و به افراط کشیده شود، به امری ناپسند و نامعقول تبدیل خواهد شد.
با تأملی دقیق در دو واژه تجمل و تجمل گرایی، درمی‌یابیم که آنچه این دو را از هم جدا کرده و وجه تمایز بین ایندو می‌شود، آن است که اساس «تجمل» بر پایه نیاز حقیقی و طبیعی انسانهاست؛ در حالی که تجمل گرایی و مصرف زدگی در نیازهای کاذب و زیاده‌خواهیهای انسان، ریشه دارد. با این توضیح که: انسان موجودی مرکب از دو بعد ماده و معنی است و هر یک از دو بعد وجودی او، نیازهای خاص خود را دارد که باید مورد ملاحظه قرار گرفته و برآورده گردد. دین مبین اسلام نیز نیازهای گوناگون انسان را مد نظر قرار داده و به عنوان مکتب اعتدال، افراط و تفریط در هیچ یک از حوزه های زندگی را اجازه نداده است.
در حقیقت، این نیازهای کاذب و غیر ضروری انسانهاست که آنها را به سوی انواع اسرافها و زیاده‌ خواهیها سوق می‌دهد، و از آنها انسانهایی تجمل گرا می‌سازد؛ نه نیازهای طبیعی و حقیقی آنها. از آنجایی که انسان موجودی حریص در مواجهه با مظاهر دنیا است، کنترل خود را از دست داده و راه افراط و تفریط را در پیش می گیرد، تمام سعی و همتش را در جهت جمع آوری زرق و برق دنیا، صرف نموده، زهد، تقوا، ساده زیستی و قناعت را به کلی فراموش می نماید و با تجمل گرایی، در راه اسراف و افراط و گناه گام بر می دارد و در این راه هیچ چیزی چشم طمعش را پر نمی کند.
به عبارت دیگر، وقتی در جامعه‌ای، انواع کالاهای لوکس و اشیای گران‌قیمت تبلیغ شود، بسیاری از آدمها تحت تأثیر این تبلیغات قرار می‌گیرند و در آنها نوعی نیاز کاذب و اشتهای دروغین پدید می‌آید، و در نتیجه بدون آنکه نیازی بدانها داشته باشند به خرید آنها اقدام می‌کنند، و بدین گونه، راه برای مصرف هر چه بیش‌تر، هموار می‌شود؛ این در حالی است که:
«از مباحث اساسی اسلام در اخلاق مصرف،‌نفی نیازهای کاذب و غیر واقعی است که خود، از تمایزات اساسی میان مکتب اقتصادی اسلام با نظام سرمایه‌داری به شمار می‌رود. از دیدگاه اسلام، نیاز مادی آدمی، باید در حدّ متعارف تأمین گردد؛ ولی مصارف بیهوده و کاذب به هیچ روی تأیید نشده است.»[1]
به تعبیر استاد شهید مطهری;: «… آیا این همه محصولات ماشینی که در دنیا تولید می‌شود بر اساس احتیاج بشر است؟ ابداً. هیچ با احتیاجات بشر هماهنگ نیست. ققط حرصها و آزهاست که اینها را به این شکل درآورده است. مصرف چطور؟ امروز هزاران نیرنگ در دنیا به کار می‌برند. برای اینکه مصرفهای مصنوعی بسازند. تمام وسایل ارتباط جمعی دنیا در خدمت سرمایه‌دارهای بزرگ است برای ایجاد اشتهای کاذب در مصرف کردن؛ یعنی ماشینها پیوسته دارند تولید می‌کنند؛ ولی چون بشر این مقدار نیاز ندارد، آنها با وسایل مختلف، با موسیقی، با جاذبه‌های زنان، با فیلمها، با تلویزیونها و وسایل دیگر می‌خواهند کالاهای تولید شده را به خورد بشر بدهند، که بشر از یک طرف، مدام بدود برای پول در آوردن، و از طرف دیگر به سرعت خرج کند برای اینکه چرخهای ماشینهای اینها بگردد.»[2]
«از یاد نبریم که نیازهای کاذب، آدمی را به مصرف گرایی و تجملات می‌کشاند و به امیال نفسانی وی دامن می‌زند، و با گرایشهای متعالی اسلام همانند عدالت‌خواهی و نوع دوستی و ارزشهای اصیلی همچون زهد و قناعت در تضاد است. اولیای الهی از یک سو با ارائه الگوی عملی مصرف که مبتنی بر ارزشهای دینی است، به تبلیغ مصرف اسلامی می‌پرداخته‌اند، و با زهد و ساده‌زیستی، هر گونه مصرف گرایی و تجمل‌پرستی را مردود دانسته‌اند و از سوی دیگر، با تعدیل و کنترل تبلیغات، هر گونه اقدام مسلمانان را که نشان از مصرف گرایی داشت، نکوهیده‌اند.[3]»
در روایات اسلامی از انسانهایی که روح تجمل ‌گرایی دارند، و همواره در پی پاسخ‌گویی به نیازهای کاذب و خواسته‌های نفسانی سیری ناپذیری‌اند، به عنوان کسانی یاد شده است که از نگاه مِهرآمیز خداوند بی‌بهره‌اند.
در حدیثی زیبا از رسول خاتم(ص) در این باره می‌خوانیم: «مَنْ اَکَلَ ما یشْتَهی، وَ لَبسَ ما یشْتَهی، وَ رَکِبَ ما یشْتَهی، لَمْ ینْظُرِ اللهُ اِلَیهِ حَتّی ینْزَعَ اَوْ یتْرُکَ؛[4] هر کس هر چه [دلش]‌خواست بخورد، هر چه دوست داشت بپوشد و هر چه از مرکبها [نظرش را گرفت] سوار شود، خداوند [با نظر لطف آمیز] به او ننگرد، تا او را مرگ فرا رسد یا آن کارها را وانهد. »
باید توجه داشت در استفاده و بهره گیری از امکانات مادی، لازم است مطابق نیازهای واقعی و نه نیازهای کاذب عمل کرد. نیاز واقعی هر انسانی در هر دوره ای از زندگی او معلوم است اما نیاز کاذب چیست؟ وقتی انسان به امکانات موجود توجه داشته باشد و یا آن را در زندگی دیگران بیابد آنگاه به یک بازنگری در زندگی و امکانات خویش بپردازد احساس نیاز به یکسری از امکاناتی می کند که فقط توجیهاتی ذهنی برای بهره گیری از آن ها دارد.
خداوند متعال توصیه می فرماید که چشم به زندگی دیگران ندوزید «لاَ تَمُدَّنَّ عَینَیکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ»[5] که شیفته امکانات و مال و ثروت ایشان شوید زیرا همه چیز برای خداست و اگر دارا بودن امکانات مادی و تجمل گرایی در زندگی مفید و مناسب بود حداقل در زندگی یکی از اولیا و پیشوایان دینی دیده می شد[6].
 
[1] جواد ایروانى، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوى، 1384 ش، ص312.
[2] مرتضی مطهرى، فلسفه اخلاق، چاپ بیستم، قم: صدرا،  1377 ش، ص237.
[3] جواد ایروانى،  پیشین، ص273
[4] ابو محمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرّانى،تحف العقول، ترجمه و تحقیق: صادق حسن‌زاده، قم،  انتشارات آل على،1382، ص63.
[5]  حجر/88
[6] البته لازم به ذکر است که امیرالمومنین علیه السلام با دست خود مزارع زیادی ایجاد  و آنها را به وقف گذاشته بود یعنی ثروت خود را در خدمت مردم قرار می داد.
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
نظر اسلام درباره تجمل گرایی