پیوست ذ : نتایج آزمون هم خطی فرضیههای فرعی دوم 153
پیوست س: پرسشنامه 157
منابع: 160
چکیده :
اکثر نظریههای اقتصادی و مالی بر اساس این فرض قرار دارند که افراد به صورت کاملاً عقلایی عمل میکنند و تمامی اطلاعات موجود را در زمان تصمیمگیری اقتصادی ارزیابی میکنند. با این حال مالی رفتاری با رویکرد بررسی نقش عوامل روانشناسی در محیطهای مالی و در رفتار فعالان اقتصادی نشان داده است که افراد در دنیای واقعی از هیجانات و خطاهای شناختی متأثر میگردد. همچنین عوامل متفاوتی میتواند بر تصمیمگیری سهامداران برای خرید و یا فروش سهام در بازار بورس اوراق بهادار تأثیر داشته باشد.
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هوش عاطفی و مولفههای آن (خودآگاهی، مدیریت هیجانات، خودانگیزی و ارتباطات مناسب، جهت دهی هیجانات) بر بازده و ریسک پرتقوی سهامداران در بازار بورس اوراق بهادار تهران میباشد. به این منظور تعداد 255 نفر از سرمایهگذاران در بازار بورس اوراق بهادار تهران از تاریخ 15 اسفند 1391 لغایت خرداد 1392 به مدت 3 ماه به عنوان نمونه و به روش تصادفی انتخاب و دادههای مربوط به هوش عاطفی از پرسشنامه استاندارد در این زمینه جمعآوری شده است. همچنین برای داده مربوط به بازده و ریسک از نرمافزار ره آورد نوین استفاده شده است. این پژوهش از نوع توصیفی رگرسیونی بوده و برای بررسی وضعیت نمونه در متغیرهای اصلی از آزمون تی تک نمونهای استفاده شده و برای بررسی فرضیات اصلی از رگرسیون خطی ساده و برای بررسی فرضیات فرعی از رگرسیون چندگانه استفاده شده. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که هوش عاطفی بر بازده پرتفوی سهامداران تأثیرگذار بوده و بر ریسک پرتفوی سهامدارن تأثیر ندارد.
نتایج حاصل از این پژوهش میتواند مورد استفاده سیاستگذاران مالی و اقتصادی، تصمیمگیرندگان بازار سرمایه و موسسات مالی سرمایهگذاری واقع شود.
کلید واژهها: هوش عاطفی، بازده سرمایهگذاری، ریسک سرمایهگذاری، پرتفوی سهام
فصـل اول
کلیات تحقیق
فصـل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه :
در این فصل موضوع پژوهش به طور مختصر تشریح میشود. در ادامه اهداف، ضرورت پژوهش، فرضیههای پژوهش کاربرد نتایج پژوهش و روش پژوهش توضیح داده میشود. همچنین قلمرو پژوهش، جامعه آماری و روش نمونهگیری بیان میشود. در پایان فصل نیز تعاریف عملیاتی و پارهای از کلیدواژهها کلیدی استفاده شده در این پژوهش ارائه میگردد.
1-2- شرح و بیان مسئله پژوهش
تخصیص بهینه منابع یکی از مهمترین اقدامها در حوزه سرمایهگذاری است که به جرأت میتوان گفت نتیجه نهایی همه تلاشهای مدیریت سرمایهگذاری در این مرحله نمود پیدا میکند. سرمایهگذاران چه در سطح خرد و چه در سطح نهادی همیشه به دنبال آن هستند که منابع مالی محدود خود را با رعایت اصول مدیریت سرمایهگذاری به صورت بهینه به گزینههای مختلف تخصیص دهند (راعی و خسروی 1383: 5)
تجهیز و تخصیص بهینه منابع در سطح اقتصاد ملی نیز بدون کمک بازارهای مالی به ویژه بازار سرمایهگسترده و کارآمد و به سهولت امکانپذیر نیست (راعی و تلنگی 1383: 5)
بورس اوراق بهادار در حکم یک بازار مالی رسمی نقش مهمی در هدایت پساندازها افراد جامعه به سمت تولید و رشد اقتصادی ایفا میکند هر سرمایهگذار اعم از اشخاص حقیقی و شرکتهای سرمایهگذاری که در این بازار به معامله سهام میپردازند برای حفظ و افزایش ارزش سرمایه خود، اتهام یک سرمایهگذاری منطقی و در نهایت به حداکثر رساندن منافع خود به بررسی عوامل موثر بر بازده و ریسک عملکرد پرتقوی نیاز دارند. از اینرو پژوهشگران از سالهای پیش در جستجوی عوامل تأثیرگذار بر بازده، ریسک پرتفوی سهامداران بودهاند.
(شارب 1964، لینتنر 1965، ماسین 1966، فاما و مک بث 1973، و هیرشیفر و همکاران 2004)
از اواسط دهه 80 میلادی پژوهشگران در پژوهشهای خود به شواهدی دست یافتند که توسط مدل CAPM قابل تبیین نبود (باقرزاده ، 28:1384) در طی دهههای اخیر اندیشمندان مالی سعی در تبیین و یافتن علل نقص مدل CAPM با کمک سایر علوم روانشناسی، علوم اجتماعی و فیزیک داشتهاند از مطالعاتی که در این زمینه به سرعت گسترش یافت و تا حدودی توانست پدیدههای مذکور را تبیین نماید، ادغام نظریههای مالی با نظریههای رایج به روانشناسی بود که تحت عنوان مالی رفتاری مطرح گردید (تلنگی 1383: 5).
در نظریههای مالی رفتاری به مطالعه اینکه چگونه سرمایهگذاران رفتار میکنند پرداخته میشود.
سرمایهگذاران گزینههای مختلفی برای سرمایهگذاری پیش رو دارند اما مطالعات محدود در زمینه چگونگی اتخاذ تصمیم از میان گزینههای مختلف صورت گرفته است تصمیمات مالی میتوانند بسیار مهم و پر ریسک باشد و تأثیر زیادی بر نوع زندگی افراد مخصوصاً در دوران بازنشستگی آنها داشته باشند . در بیشتر تئوریهای مالی فرض بر این است که سرمایهگذاران افراد منطقی هستند. و به دنبال حداکثر ساختن ثروت خود میباشند. تحقیقات اخیر در روانشناسی و مالی مشخصههایی را برای تأمین مالی و تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری فراهم میکند. که تحت تأثیر عوامل درونی رفتاری مثل شناخت افراد از خودشان و عوامل بیرونی رفتاری مثل روشهایی که تصمیمات سرمایهگذاری گرفته میشوند هستند (علامه و احمدی پور 1388: 18)