 مخالفین (دگراندیشانه)
 مسئله شناسی و معرفت شناسی
مسیر دولتی: دولتها نیاز دارند از کارشناسان فرهنگی استفاده کنند تا مشارکت مردم در فرهنگ، رسانهها و برنامههای دیگر بدست آید. مسئله دیگر تحلیل تاثیر اجتماعی یا فرهنگی است که به یک معنا میتواند در خدمت دولت باشد.
مسیر اصلاحات: مسئله دیگر اصلاح طلبانی که در خدمت دولت هستند و خواهان دگرگونی و انقلاب در سازمانها نیستند، بلکه با نقد سیستم کمک میکنند تا سیستم به تجربهها و مسیرهای دیگر توجه کند. ارگان معتقد است مکان فرهنگی با توجه به بنیادهای نقادانه در خدمت اصلاح طلبانی که در خدمت سیستم هستند، قرار میگیرد .
مسیر مخالفین (دگراندیشان): دگر اندیشان از سایه های رویکرد مطالعات فرهنگی برای نقد رویکرد های دگر اندیشانه شان استفاده می کنند. از دید هدف مطالعات فرهنگی تربیت کارشناس نیست.
مسئله شناسی و معرفت شناسی: آخرین بحث ارگان فارغ از مسائل عمل گرایانه ، می تواند در خدمت طرح مسائل برای طرح های معرفت شناسانه قرار بگیرد. فارغ از سیستم کسانی هستند که خود سیاست فرهنگی را به منزله ابژه می بینند (فاضلی، 1388).
این تقسیمبندی گرچه در شناخت و درک رویکرد بنت در مطالعات و پژوهشهایش کمک شایانی به ما خواهد کرد شامل رویکردهای دیگری در مطالعات فرهنگی است که گرچه ارتباط مستقیم و درگیری عملی با حکومت و دولت را مدنظر و هدف خود قرار نمیدهد اما نتایج سودمندی در پیشبرد مطالعات فرهنگی داشته است.
علاوهبراین چند استدلال قوی علیه نظریه سیاستگذاری فرهنگی فوکوگرایانه جدید میتوان مطرح کرد. همانطور که دیورینگ (1378: 9-27) در مقدمه کتاب خود با عنوان«مطالعات فرهنگی» بحث میکند این نظریه به طور خاص فاعل را به پدیدهای بازمانده و زاید تبدیل میکند. از این منظر افراد صرفا محصول قراردادهای «حکومتی» تلقی میشوند. این نویسنده در رویکردی دو وجهی از یک سو نادیده گرفتن مسائلی چون لذت، جسمانیت، تخیل، هویت، عاطفه، خواست، نقد، عصیان و غیره در این رویکرد را یکی از دلایلی میداند که ضرورت مطالعه آن را دوچندان میسازد از سوی دیگر نیز این امر را مانع از غنای تحلیلی کار و برخورد فرهنگی تلقی میکند. نقد بعدی نسبت به این نظریه بر برداشتی تقلیلگرایانه از سیاست مبتنی است. از این منظر سیاست(درمعنای خط مشی) به واژهای تبدیل میشود که تقریبا به شکلی جادویی روابط سرسختانه، پرتعارض و انتقادی میان افراد و گروههایی را که حوزههای اجتماعی تولید، انتشار و پذیرش فرهنگ را تشکیل میدهند خنثی میکند. یکی از مهمترین انتقادات نیز متوجه شکاف چشمگیری است که مطالعه سیاست های فرهنگی میان خود و تاریخ مطالعات فرهنگی ایجاد نموده است. چرا که این رشته کارشناسی نسبتا بی طرفانهای به وجود نیاورده است. دراین جا دشواریهایی که به آن ها اشاره کردیم دوباره مطرح میشوند. از آن دشوارتر این است که ببینیم چگونه مطالعات فرهنگی میتواند با توجه به نوع مسائلی که سیاست فرهنگی عموما به آنها میپردازد کارشناسی ظاهرا بی طرفانهای داشته باشد. یک صنعت خاص تلویزیونی تا چه حد باید «محتوایی محلی» داشته باشد؟ چه نوع موزه ای باید در این محله ساخته شود. پرسشهایی از این دست از نقطه نظر دیوانسالاری مستلزم گردآوری اطلاعات، پیش بینی سود و هزینه و بحث در مورد مدلهای مختلف اقتصادی است. مطالعات فرهنگی به عنوان یک رشته علمی فراملی چنین منافعی را نمایندگی نمیکند. درواقع توجیه در مورد سیاستها حقایقی را که میتوان مستقیما مورد استفاده قرار داد روشن نمیسازد. برعکس این رشته خارج از چارچوب مباحث علمی و در کارزار سیاسی وسیعتر این گونه منافع به مهره ای بیاهمیت تبدیل میشود.
جمع بندی و نتیجه گیری فصل
همانطور که در این فصل بحث شد حدود نیم قرن از شکل گیری مطالعات فرهنگی به عنوان شاخهای از دانش که با دیدی انتقادی به تحلیل اشکال و فرآیندهای فرهنگی در جوامع معاصر و نزدیک به معاصر میپردازد، میگذرد. در این مدت مطالعات فرهنگی همچون کودکی مرحله به مرحله فرازونشیب های متعدد نظری را پشت سرنهاده و در مقابل هجوم انتقاداتِ گاه خصمانهی خصوصا دانشهای همسایه تاب آورده است. یکی از بزرگترین این انتقادات که به ویژه در دو دهه اخیر از برون و حتی درون بدنه مطالعات فرهنگی در شاخههای مختلف بدان وارد گردیده بیکفایتی آن در حل بحرانهای موجود، فانتزیک و اساسا خالی از هر نوع مفیدبودگی عملی بوده است.
یکی از راهکارهای برون رفت از این به باور ِبرخی معضل را کسانی چون تونی بنت کاستن از فاصله میان مطالعات روشنفکرانه و عرصه عملی فرآیند اداری و جریان برنامه ریزی و سیاستگذاری در حوزه فرهنگ که موضوع کار مطالعات فرهنگی است دانستهاند. این فصل به معرفی این رویکرد که از سوی مکتب استرالیایی مطالعات فرهنگی طرح و بسط یافته اختصاص داشت. نگارندگان این پایاننامه با لحاظ تفاوتهای موجود میان ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر کشورهایی که زادگاه چنین رویکردهای خوشبینانهای در مطالعه دولت و حکومت در معنای عامتر آن هستند و ایران همچنان بر این باورند که الگوها و مدلهای پیشنهادی کسانی چون بنت میتواند در ترسیم چشماندازهای مطالعاتی تازه و گشودن دریچههایی نو بر دیدگان دانشجویان و پژوهشگران مطالعات فرهنگی در ایران مفید به فایده افتد.
در این چشماندازهای مطالعاتی جدید که بسترهای تئوریک آن در طول دو دهه گذشته به تدریج ساماندهی شده است مصادیق متعددی نیز از کاربرد عملی ای
ن یافتههای نظری وجود دارد که میتواند الگو و سرمشق مناسبی برای مطالعات آتی باشد. لازم به ذکر است که انتقادات وارد بر این تغییر پارادایمیک در مطالعات فرهنگی قابل اعتنا و برای بهبود کمی و کیفی مطالعات جدید بر مبنای تلاش برای دخل و تصرف مستقیمتر در سیاستگذاری فرهنگی در قطعا چارهساز خواهد بود.
فصل پنجم
رو ش شناسی تحقیق
مقدمه
در این فصل، نخست توضیحی اجمالی درمورد روش مورد استفاده و سپس ابزارگردآوری دادهها برای تحقیق حاضر خواهیم داد. این توضیح تمهیدات لازم برای ورود به فصل بعد یعنی تحلیل داده های جمع آوری شده در فرآیند تحقیق را فراهم میسازد. دادههایی که با مراجعه به کتابخانههای سه دانشگاه علامه طباطبایی، علم و فرهنگ و تهران و مطالعه پایاننامههای موجود جمع آوری شده است. نکته مهمی که باید بدان پرداخت این است که در این تحقیق باید میان دو مقوله روش تحقیق و روش تحلیل تفکیک قائل شد. بدین معنا که در طول کار سعی شده تا اطلاعات مورد نیاز با مراجعه به اسناد موجود یعنی متن پایاننامههای دانشجویی استخراج شود. اما در بخش دوم یعنی در هنگام تحلیل بخشهای برگزیده از متون پایاننامهها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده میشود. در نقد موضوعی و دستهبندی جامعه آماری براساس مواد مطالعه و استخراج ایدههای محوری نویسندگان آنها در طول کار تحلیل را بر مضامین موجود در پایاننامهها متمرکز کردیم.
جامعه آماری
براساس اطلاعات به دست آمده از منابع مختلف تحصیلات تکمیلی دانشگاه، لیست ورودیهای مطالعات فرهنگی، دانشجویان دفاع کرده و پایاننامههای نمایه شده در کتابخانههای سه دانشگاه، در حدود 10 سال گذشته 102 پایان نامه در این رشته به مرحله دفاع رسیده است. از این میان دسترسی به 92 پایان نامه میسر شد و سایر موارد به دلیل موجود نبودن در کتابخانههای دانشگاه های موردنظر از بررسی خارج شد. ضمن اینکه بخشی از پایان نامهها نیز مستقیما از خود فارغالتحصیلان رشته و یا اساتید راهنما و مشاور پایان نامهها در اختیار ما قرار گرفت. به این دلیل که برخی نسخه های نهایی برای تحویل به گروه آموزشی مربوطه نبودند در مواردی ارجاعات و نقل قولها همراه با شماره صفحه نخواهد بود.
عنوان و تاریخ دفاع و سایر مشخصات اصلی این تعداد نیز در انتهای پایاننامه حاضر آمده است. از مجموع 102 پایان نامهای که اطلاعات اولیه آنها بدست آمد بیشترین تعداد به دانشگاه علامه طباطبایی(45 مورد) تعلق دارد که برای اولین بار و از سال 1382 اقدام به پذیرش دانشجو در این رشته کرده است. این آمار در مورد دانشگاه علم و فرهنگ که اولین گروه دانشجویان آن در سال 1386 موفق به دفاع از پایان نامه خود شدند به 25 پایان نامه میرسد. 32 پایان نامه نیز به دانشگاه تهران اختصاص دارد که همزمان با دانشگاه علم و فرهنگ اقدام به راه اندازی این رشته کرده است اما زمان دفاع اولین گروه از ورودی های این رشته با یکسال تاخیر نسبت به دانشگاه علم و فرهنگ، در سال 1387 بوده است.