در این تحقیق روشهای مستقیم تدریس شامل عوامل 5، 6 و 7 از عوامل دهگانه فلندرز می باشد که با استفاده از فرمول زیر محاسبه میگردد (محمودی، 1382):

مشارکت دانشآموزان: شرکت دادن دانشآموزان در مباحث کلاسی میباشد .در این تحقیق منظور این است که فراگیران تا چه میزان در فرایند تدریس شرکت میکنند، و با استفاده از فرمول زیر محاسبه میشود (محمودی، 1382):

فصل دوم
پیشینه پژوهش
2-1- مقدمه
در بخش اول این فصل ابتدا ماهیت خلاقیت و فرآیند شکلگیری آن بررسی میشود و در بخش دوم آن، تدریس، الگوهای تدریس و روشهای آن، تدریسخلاق، ارتباط و نقش آن در تدریس، کنش و واکنش کلامی، از صاحب نظران این حوزه ارائه خواهد گردید. در نهایت در بخش سوم این فصل پیشینه پژوهشی و پژوهشهای مرتبط با پژوهش حاضر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
2-2- خلاقیت و فرایند شکلگیری آن
ابتدا به ماهیت خلاقیت و ابعاد آن پرداخته میشود و سپس به فرایند شکلگیری خلاقیت اشاره خواهد شد.
2-2-1- ماهیت خلاقیت
گیلفورد (1950) خلاقیت را مجموعه ویژگیها و تواناییهای فردی میداند. خلاقیت از دیدگاه گیلفورد عبارت است از تفکر وا گرا، یعنی تفکر از جهات مختلف و ابعاد گوناگون.
در حالی که محققانی دیگر از جمله هارینگتون (1990) آمابیل (1989)، سیکز نتمی هالی (1989) خلاقیت را موضوعی به طور کامل اجتماعی میدانند (به نقل از حسینی،1386). هارینگتون (1990) بر مبنای شناخت محیط زیست در زیست شناسی نظریه اجتماعی خویش از خلاقیت را پایهریزی میکند و معتقد است: همانگونه که در زیست بوم، موجودها با یکدیگر و با اکوسیستم خود در ارتباطند، در اکوسیستم خلاق نیز همه اعضا و همه جنبههای محیطی در حال تعاملاند.
سیکز نتمی هالی (1989) می گوید: ما نمیتوانیم به افراد و کارهای خلاق جدا از اجتماعی که در آن عمل میکنند، بپردازیم. زیرا خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. وایزبرگ (1993) خلاقیت را توانایی حل مسائلی که فرد از قبل نیاموخته است، میداند. از نظر آمابیل (1990) هر اثر نو و ارزشمندی که از طریق اکتشاف حاصل شده باشد خلاقیت است.
2-2-2- ابعاد خلاقیت
با توجه به تعاریفی که از خلاقیت بیان شد، خلاقیت دارای سه بعد شناختی، انگیزشی و غیرشناختی است. ابعاد شناختی خلاقیت ناظر بر وجود تفکر واگرا در فرد هست. فرد خلاق، توان‏مندی تولید ایده‏های بیش‏تری دارد. به علاوه، او در جریان تولید ایده‏ها از انعطاف‏پذیری ذهنی بیش‏تری برخوردار است و در جریان تولید ایده‏هایش، ایده‏هایی بدیع و ابتکاری تولید می‏کند که این ایده‏ها به ذهن کم‏تر کسی خطور می‏کند. ابعاد انگیزشی خلاقیت ناظر بر انگیزه درونی فرد بوده، او را بر آن می‏دارد که بدون آن‌که الزاماً پاداش بیرونی وجود داشته باشد، به شکل مستمر و پی‏گیر به کار مورد علاقه‏اش بپردازد. ابعاد غیرشناختی خلاقیت هم شامل ویژگی‏های خلاق در امور حرکتی، هنری و توانایی‏های خاصی است که در سطح افراد مشابه کم‏تر می‏توان شاهد آن بود (منطقی، 1381). بعد غیر شناختی خلاقیت در نظریه تعاملی استرنبرگ نیز مورد توجه قرار گرفته است. نظریه تعاملی استرنبرگ به خلاقیت از زوایای مختلفی نگریسته است و به توانایی فکری بشر با توجه به زمینه و شرایط آن پرداخته است.
2-2-2-1- نظریه شناختی
نظریه شناختی مبتنی بر تقویت تفکر واگرا است. تفکر واگرا تفکری است که برای یک سوال به پاسخ های متعدد و متفاوتی میاندیشد. در حالی که در تفکر همگرا پاسخی معین و مشخص به سوال داده میشود. مهمترین ویژگیهای تفکر واگرا عبارتند از (حسینی، 1386):
1- سیالی: توانایی برقراری رابطه معنیدار بین فکر و اندیشه و بیان که افراد را قادر میسازد راهحلهای متعددی در حل مساله ارائه دهند. به عبارتی دیگر، سیالی به کمیت پاسخ های فرد به یک مساله، مرتبط است. این ویژگی مبتنی بر این عقیده است که؛ کمیت موجب کیفیت میگردد.
2- اصالت: (ابتکار) توانایی تفکر به شیوه غیرمتداول و خلاف عادت رایج، اصالت و ابتکار مبتنی بر ارائه جوابهای غیرمعمول، عجیب و زیرکانه به مسائل است.
3- انعطافپذیری: توانایی تفکر به راههای مختلف برای حل مساله جدید است. تفکر قابل انعطاف الگوهای جدیدی برای اندیشیدن طراحی میکند.
4- بسط: توانایی توجه به جزئیات در حین انجام یک فعالیت است. اندیشه بسط یافته به کلیه جزئیات لازم برای یک طرح میپردازد و چیزی را از قلم نمیاندازد.