Brooking
بـونتیس1(1998) نیز سـرمایه ساختاری را در دستورالعمل ها، راهبردها ، خط مشی ها و هـرآنـچه ارزش سازمان را بیـشتر از ارزش فـیزیـکی آن می سازد، معرفی می کند. طبق یافته های بونتیس در سازمانی با شیوه و اسلوب ضعیف سرمایه فکری به تمامی پتانسیل خود نـمی رسد. سرمایه ساختاری، دامنه گسترده ای از عـناصر ضروری را پوشش می دهد. مهمترین آن ها شامل:
فرآیندهای مهم اجرایی سازمان
چگونگی ساختاربندی آن ها
سیاست ها، جریان های اطلاعاتی و عناصر پایگاه های داده
رهبری و سبک مدیریت آن ها
فرهنگ سازمان
طرح های پاداش کارکنان است.
سرمایه ساختاری می تواند به گروه های فرعی فرهنگ، عملیات و عادات کاری و اموال فکری تقسیم شود.
3- سرمایه رابطه ای (مشتری مداری)
سرمایه رابطه ای شامل همه مواردی است که بین سازمان با هر فرد یا سازمان دیگری وجود دارد. این افراد و سازمان ها می توانند شامل مشتریان، واسطه ها، کارکنان، مقامات قانونی، جوامع، اعتباردهندگان ، سرمایه گذاران و … باشند. سرمایه مشتری به عنوان یک پل و سازمان دهنده عملیات سرمایه فکری تلقی می شود و یک عامل تعیین کننده در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار است.
این سرمایه شامل استحکام و وفاداری مناسبات و روابط مشتری است. بونتیس (1998) بیان می کند که تعاریف جدید، مفهوم سرمایه مشتری را که قبلا وجود داشت به سرمایه رابطه ای توسعه داده اند که شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان و رقبا، تامین کنندگان، انجمن های تجاری و دولت برقرار می کند. سرمایه مشتری به عنوان یک پل و سازمان دهنده عملیات سرمایه فکری تلقی می شود و یک عامل تعیین کننده در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار است. این سرمایه شامل استحکام و وفاداری مناسبات و روابط مشتری است.به طور کلی می توان گفت که مهم ترین جزء اصلی و اساسی سرمایه فکری، سرمایه انسانی و دو سرمایه دیگر تابعی از سرمایه انسانی هستند.
1-Bontis
درواقع بدون سرمایه انسانی امکان رشد و توسعه آن ها محدود است. در مجموع می توان گفت که سرمایه انسانی در پایان روز کاری با ترک سازمان از سوی کارکنان از شرکت خارج می شود ، اما سرمایه ساختاری و رابطه ای حتی با ترک سازمان هم بدون تغییر باقی می مانند.
اودینسون و مالون1(1997)، سرمایه را به دو دسته انسانی و ساختاری تقسیـم کرده و سرمایه مشتری و سـرمایه سازمانی (مـشتمل بر فرآیندی و نوآوری) را در داخـل سـرمایه ساختـاری قرار می دهد.
اسـتوارت2(1997)، سرمایه های انسانی، ساختاری و مشتری را برای سازه های سرمایه فکری متصور می شود و درنهایت روس3 و همکاران(2005)، سرمایه فکری را در چهار دسته انسانی، ساختاری ، نوآوری و توسعه و درنهایت ارتباطی می گنجاند.
2-3- ویژگی های سرمایه فکری
هـاردوار4 (1986) در مـقالات و اظهارات خود ارزشـمندترین و مـهم ترین منابع یـک شـرکـت را سرمایه های فکری و دارایی های نامشهود آن می داند. از نظر وی به خاطر ویژگی های خاص این دارایی ها یعنی منابع فکری شرکت، حالت انحصاری و یگانه دارند و قابل کپی برداری و تقلید نیستند و به این دلیل برای شرکت ارزشمند هستند و می توانند مزیت رقابتی را برای شرکت ایجاد کنند.
بـا وجود شباهت سـرمایه فکری با دارایی های مـشهود، در تـوانایی بالـقوه برای ایجاد جریان های نقدی آتی، اما ویژگی هایی که سرمایه فکری را از این دارای ها متمایز می کنند، عبارتند از:
1- دارایی های فکری، دارایی های غیررقابتی هستند. برخلاف دارایی های فیزیکی که فقط می توانند برای انجام یک کار به خصوص در یک زمان خاص مورد استفاده قرار بگیرند، دارایی های فکری را می توان به طور همزمان برای چند امر خاص به کار گرفت.
1-Edvinsson and Malone