ج ـ از مفروض سؤال چنین استفاده مى شود که زمین، موقوفه بوده تا درآمد آن، صرف وقف گردد. بنابراین تغییر در روش استفاده و بهره بردارى از زمین به نحوى که بهتر و انفع براى وقف است یا مساوى با روش گذشته است مانعى ندارد; و آنچه در آن زمین کشت مى شود ملک زارع است، و در این جهت فرقى بین زراعت محصول دار از قبیل حبوبات یا غرس اشجار نیست و اشجار هم مثل محصول، ملک کشاورز است نه وقف. خلاصه آنکه در این گونه وقف ها غرض، اختصاص مال الأجاره به مصرف وقف است. آرى، اگر کسى زمین را وقف نمود به شرط آنکه الى الأبد براى زراعت حبوبات از آن استفاده شود، نمى توان به نحو دیگرى استفاده کرد; لیکن چنین قیدها و شرط ها ثابت نیست، و لذا استفاده به هر نحو از زمین موقوفه براى منافع وقف، مانعى ندارد. بدین ترتیب پاسخ همه سؤال ها از این جواب معلوم مى شود یعنى بعد از آنکه کشاورز زمین را اجاره نمود مالک همه درخت هایى مى باشد که خودش کاشته است. 19/1/78
(س 203) اگر واقف شرط مصلحت وقف را به تشخیص متولّى وقف قرار دهد و متولّى، مصلحت وقف را در تبدیل محلّ وقف به احسن بداند، براى مثال اگر محلّ وقف فرسوده و تقریباً غیر قابل استفاده مفید باشد، آیا متولّى وقف مى تواند آن را به ساختمان جدید تجارى تبدیل کند؟
ج ـ تمام شرایطى که واقف در حین عقد وقف قرار داده، لازم العمل و شرط مورد سؤال هم از آن جمله است. آرى، شرط خلاف شرع یا خلاف مقتضاى عقد وقف، باطل و غیر نافذ است. 20/10/76
(س 204) زمینى وقف امامزاده بوده و از این عمومیت وقف استفاده شده و براى احداث مسجد، با اجازه آیات و مراجع وقت و تمام مقدمات و مؤخرات مسجد بودن انجام شده است. آیا بعد از احداث و تحقق وقف و گذشت بیست سال، مى توان مسجد را خراب کرد و براى امور دیگر مثل قبرستان، حسینیه، مدرسه یا فضاى سبز استفاده کرد؟ و اگر عدواناً تخریب شد، آیا باید به صورت اوّلى برگردد (مسجد) یا مى توان هر گونه استفاده دیگرى کرد؟
ج ـ هر زمینى که وقف براى مسجد شده باشد و نماز هم، ولو یک نماز با اجازه واقف، در آن خوانده شود، محکوم به مسجدیت است و تغییرش حرام و غیر جایز است و همه احکام مسجد بر آن مترتّب مى باشد. 12/11/77
(س 205) شخصى تعداد هجده نخل خرما را براى امام حسین(علیه السلام) وقف نموده، که درآمد آن را خرج مراسم تعزیه و عزادارى نماید، و الآن چون خودش پیر شده و قدرت رسیدگى به آنها را ندارد و احتمال مى دهد که این نخل ها از بین برود، یا مقدار ناچیزى از درآمد آن خرج مجالس عزادارى شود آیا مى تواند نخل هاى وقف شده را بفروشد و به جاى آن تعداد بیست نخل خرما در محلّ سکونت خود وقف نماید تا فرصت رسیدگى بهتر به آنها را داشته باشد؟
ج ـ تغییر و تبدل وقف جایز نیست، مگر اینکه وقف، مورد تخریب و از بین رفتن قرار گیرد; اما تبدیل آن به نحوى که انفع باشد در مثل مفروض سؤال، جوازش بعید نیست. 18/12/76
(س 206) زمین وقفى که حدود بیست سال است کشت نمى شود ولى مى توان خاک آن را بیرون برد و کشت کرد، و نزدیک آن، زمین وقف دیگرى است که پنجاه سال است کشت نشده و کویر شده، قابل کشت هم نیست چون آب نمى گیرد. آیا مى توان خاک این زمین وقف را در آن زمین وقف ریخت یا خیر (واقف هم دو نفرند)؟ و یا در بیابان ریخت که وقف نیست؟
ج ـ جواز ریختن خاک ها در زمین وقف دیگر، گرچه آن زمین فعلاً قابل زراعت و کشت نمى باشد، محلّ اشکال است و خلاف احتیاط است; چون اگر فرض کنیم آن زمین، مالک شخصى داشت، متعارفاً راضى به این معنى نمى شد «وأمر الوقوف ان لم یکن اشد من الملک الشخصی کما هو المعروف بین الأصحاب والمؤمنین فلا أقل من أنه یکون مساویاً له». 29/5/83
(س 207) قناتى که بخشى از آن وقفى است، به علت خشکسالى و غیره، سدالماء گردیده است. مالکان این قنات، اعم از وقفى و غیر وقفى براى احیاى آن از سازمان مربوطه امتیاز حفر چاه عمیق مى گیرند و آن را حفر مى کنند. با توجه به اینکه امتیاز حفر چاه عمیق به قنات مورد بحث اختصاص دارد و چاه عمیق هم در حریم قنات مذکور، حفر شده است، آیا بخشى از این چاه و آبى که از آن استخراج مى شود مانند خود قنات به همان نسبت وقفى خواهد بود؟
ج ـ چون عین موقوفه به طور کلى از بین رفته است، چاه عمیق حفر شده به موقوفه بر نمى گردد. آرى، اگر در زمین موقوفه چاهى حفر شود، به وقف ارتباط پیدا مى کند، کما اینکه اگر متولیان امور وقف هم در چاه عمیق سرمایه گذارى نمایند، به اعتبار آنکه چاه در حریم قنات است، نمى توان مانع آنها شد و وقف هم حکم بقیه املاک قنات را دارد. 27/3/77
(س 208) در سال 1360 زمینى وقف گردید تا مسجدالزهراء در آن ساخته شود و دیوار اطراف آن ساخته شد و بعد در سال 1363 در همان محله زمین دیگرى وقف گردید تا مسجد امام حسین(علیه السلام) در آن بنا گردد، دو سوم کار در این مسجد انجام شده بود که یک نفر کویتى تصمیم گرفت یک مسجد بنام الزهراء احداث کند، لذا توسط شخصى، پول فرستاد و نام مسجد امام حسین(علیه السلام) را به نام مسجد الزهراء تغییر دادند. با توجه به اینکه صیغه وقف براى هر دو مسجد خوانده شده، آیا مى توان نام مسجد را تغییر داد یا خیر؟
ج ـ هرگاه واقفین ساختمان مسجدى نام خاصّى را در متن صیغه، شرط نموده باشند، تغییر نام جایز نیست چون «الوقوف تکون على حسب ما یوقفها اهلها»، وگرنه جایز است; و باید توجه داشت که زیاد در کارهاى مذهبى دیگران نباید دقیق شد و اصاله الصحّه در اعمال آنها را باید مورد توجه قرار دهیم و از اختلاف بین خودمان جلوگیرى نماییم. 22/10/80
(س 209) ملک موقوفه اى با قدمت شصت سال در حال تخریب اس
ت و براى اینکه این ملک از بین نرود، بنا شده که خود ملک، به صورت سرقفلى فروخته شود و به جاى آن، ملک دیگرى خریدارى شود تا باز زیر نظر اداره اوقاف، درآمد آن صرف امور خیریّه گردد. با توجه به اینکه طبق وصیّت نامه میّت مى باید از درآمد حاصل صرف امور خیریّه کنند و به صورت پشت در پشت باید آن را اداره نمایند، متمنّى است بفرمایید آیا مى توانیم سرقفلى این ملک مخروبه را تبدیل به مکان دیگرى کنیم تا علاوه بر اینکه باعث جلوگیرى از ضایع شدن موقوفه است، بتوانیم طبق وصیّت نامه میّت عمل کنیم تا درآمد حاصل، صرف امور خیریّه گردد؟
ج ـ مانعى ندارد، چون سبب از بین رفتن عین موقوفه و خروج از وقف بودن آن نیست و با گرفتن سرقفلى، اجاره داده مى شود; امّا مصرف سرقفلى در خرید جاى دیگر، ظاهراً مانعى ندارد، بلکه باید در جاى دیگر ملکى خریدارى شود; چون سرقفلى از شئون عین موقوفه است نه از درآمد مورد نظر واقف. ناگفته نماند مدارک وقف باید محکم باشد و این گونه دخل و تصرّف ها باید زیر نظر متولّى باشد و اگر متولّى ندارد، با اجازه از مجتهد عادل انجام گیرد. 18/12/72
(س 210) چون در نظر است در یک منطقه محروم، یک باب مدرسه کودکان استثنایى تأسیس گردد و قطعه زمینى به مساحت 2500 متر مربع مربوط به یکى از خیّرین محترم براى این منظور مدّ نظر قرار گرفته است، ایشان اعلام نموده که زمین مزبور قبلاً با نیّت احداث دبیرستان دخترانه وقف و در اختیار آموزش و پرورش استان قرار گرفته است و لذا تغییر نوع کاربرى آموزشى آن، منوط به اذن مراجع عظام مى باشد، با توجه به اینکه هم اکنون دبیرستان دخترانه در محلّ دیگرى دایر بوده و نیاز کودکان استثنایى به دلیل داشتن فضاى استیجارى بسیار نامناسب، در اولویت مى باشد، خواهشمند است حکم شرعى مسئله را بیان فرمایید.
ج ـ مانعى ندارد، چون در مفروض سؤال تبدیل به أنفع و أعود مى باشد و تبدیل به أنفع و أعود، وقتى نسبت به عین موقوفه ـ همان طور که شیخ مفید(قدس سره)فرموده و حق هم همان است ـ مانعى ندارد، پس تبدیل کاربرى وقف به طریق اُولى مانعى ندارد، بعلاوه که بعید نیست در تعارض بین ظهور لفظ و بین غرض و نیّت واقعى واقف، غرض و نیت بر ظهور لفظ، مقدم باشد و فقیه بزرگوار یزدى(قدس سره) در ملحقات عروه، ج1، ص262، مسئله 45 مفصل آن را بیان نموده است. 29/5/83
(س 211) اگر زمینى در یک قسمت از صحرا وقف حمام یا مسجدى باشد، آیا تعویض آن با قطعه زمین دیگر که مشابه و اندازه آن باشد، در قسمت دیگر صحرا، جایز است یا نه؟
ج ـ جایز نیست. 23/10/75
چهارم. تغییر در عنوان وقف
(س 212) هیئتى، ملکى را جهت احداث حسینیّه قبل از انقلاب خریدارى کرده اند و سال هاست که مراسم مذهبى در آن برگزار مى گردد. فروشنده بعد از اخذ کل وجه معامله، ملک فوق الذکر را که از تصرّفش خارج و متعلق به هیئت نامبرده بوده است، بدون وکالت از طرف اعضاى هیئت، شخصاً وقف نامه اى را به نام «حجتیه» تنظیم کرده و افرادى را به نام هیئت امنا معرفى نموده است. آیا فروشنده مجاز به این کار بوده یا نه؟
ج ـ زمینى که خریدار آن و پرداخت کننده پولش آن را براى مصرف خاصّى خریدارى نموده، مثلاً براى زینبیّه گرفته، تغییر آن به نام حسینیّه مثلاً با رضایت پرداخت کننده پول هم مشکل است; چون صدقه در راه خدا لازم است و قابل رجوع نمى باشد، چه رسد به حالت عدم رضایت که قطعاً جایز نمى باشد، چون یا رجوع در صدقه است و یا عمل بر خلاف وقف و هر دو غیر جایز است. باید توجه داشت که فروشنده بعد از فروش نسبت به مورد معامله، مانند بقیه افراد بیگانه و غیر مالک زمین مى باشد و حقّ تصرّف در آن را ندارد. 3/6/77

یکی دیگر از مطالب سایت :
مال، اداره