آزاد(1385)، در مقایسه کوروش و اسکندر مینویسد: «اسکندر بزرگ که از چشمه پرورش ارسطو آب خورده بود شک نیست فاتح بزرگی محسوب میشد اما ببینیم آیا گوشهای از زوایای اخلاق و انسانیت را گشود؟ کوروش ارسطو و معلم اولی نداشت، معذلک تنها به فتح کشورها اکتفا نکرد، بل کشور انسانیت و فضیلت را نیز فتح کرد.»
دراینجا به برخی از آموزههای اخلاقی مدیریت کوروش گزنفون،ترجمه محجوب (1390) در قالب جملاتی به جا مانده از وی، اشاره میگردد:
– خویشتنداری
«از همان آغاز راه آموختم چگونه برخواستههای دل خویش چیره باشم و در برابر خطر با خویشتنداری واکنش نشان دهم. زیرکی عامل فهم رسیدن به قدرت است ولی نباید به گناه و خودخواهی آلوده شود. رهبران اگر گوهر والای خود را از یاد ببرند، در گرداب خویشتن پست خویش و رفتار خودکامه فرو میافتند.»
– ایجاد چشمانداز بر بستر دانش و باور به آن
رهبری آرمانی یکی از جدیدترین مفاهیمی است که در سالهای اخیر در ادبیات مدیریت مطرح شده است رهبران آرمانی توانایی آفرینش و بیان چشماندازی روشن، جذاب و دلخواه را برای آینده سازمانشان دارند و قادرند که همکارانشان را به آن سو رهنمون شوند.بر این پایه میتوان کوروش را از نخستین رهبران آرمانی دانست. آنجا که عملکرد رهبران عمل زده را به چالش میگیرد و میگوید: «بسی پیشتر از آنکه در عالم واقع دست به ایجاد چنان امپراتوری بزنم، رویای آن را پروردهام.» اما ایجاد این چشمانداز بر پایه دانش شکل میگیرد و قبل از هرکس، خود به آن باور دارد تا آنجا که از هر فرصتی بهره میگیرد تا از بازرگانانی که از سرزمینهای دور میآمدند درباره تمدنهای فراسوی سرزمین پارس بپرسد و کتابهای آنها را وام بگیرد.
در آغاز راه، امیدمدار کسی به اندازه خودت به سرنوشتی که میخواهی بیافرینی، باورداشته باشد.
– همدردی و مشارکت افراد در پیروزی خود
کوروش میگذارد یکایک افرادش، به وی نزدیک شوند و نگرانیهای شخصی خویش را با وی در میان گذارند.
«در شادی مردم شاد باش ولی آنگاه که گردون، روزهای بد میآورد، باید در اندوه آنان نیز شریک باشی.»
– فروتنی
«باید همواره در کنار اعتمادی که به خود دارم، حس نیرومندی از فروتنی را نیز بپرورانم. باید همواره آماده دریافت هشدارهای آسمانی باشم تا بر آتش خواستههایم باران میانهروی فروریزد.»
– سخن گفتن به فراخور شنونده و برابری به فراخور سازمان
پیادهسازی مدیریت مشارکتی نیازمند دو پیشزمینه است: توان افزایی کارکنان و کار گروهی. وقتی ریشههای فرهنگ کار گروهی را در آیین مدیریت کوروش مییابیم، پذیرش و بهرهبرداری از تفاوتهای فکری و شخصیتی افراد و آگاهی او به پدیده همافزایی گروهی شگفتانگیز است. کوروش میگوید: «اگر بتوانید با دامن زدن به همکاری افراد برای رسیدن به هدفهای مشترک، بدگمانیهای میان آنها را کاهش دهید، تفاوت آنها بیشتر نیروزا خواهد بود تا تنشزا.» کوروش هنگام سخن گفتن با سربازان عادی، بخشی از دانستههایش را آشکار نمیکند.
– پرهیز از دروغ و خشم
ما بارها مدیریت از راه ارزشها را از زبان صاحبنظران مدیریت شنیدهایم و به رعایت اخلاق حرفهای در مدیریت فرمان داده شدهایم. کوروش این مفاهیم را به شیوایی در گفتاری بیان داشته است که: «ما هدفی والا داشتیم، لیک برای دست یافتن به آن هر کاری را آزاد نمیدانستیم. از جمله کارهایی که پست میشمردیم، دروغ گفتن بود.» و یا «انسان گاه از خشم خویش آسیبی میبیند که هیچ دشمنی قادر به وارد آوردن آن نیست.»
– خلق انگیزه
هنگامی که تعاریف مختلف و جدید رهبری را واکاوی میکنیم، ریشههای آن را در گفته کوروش مییابیم که میگوید: «رهبری یعنی رساندن افراد به اوج شایستگی»
وی برای این منظور، مدیریت مشارکتی و انگیزه بخشی را در نظر دارد:
«این بود وظیفهی بزرگ من: خلق انگیزه برای دستیابی به هدفهای والا در کنار رسیدن به هدفهای فردی»،و در جای دیگر، «سربازی که فرصت تفکر نداشه باشد همواره سرباز خواهد ماند.»
2-3-2- دوران اسلام وتمدن اسلامی
اسلام از آغاز محوریت کار و تجارت را مطرح کرد. تصور پیروزی اسلام بر قریش بدون در نظر گرفتن نقش محوری تجارت در تقویت موقعیت مسلمانان در مکه غیر ممکن بود. دشمنان در آن زمان تجارت و راههای تجارت را کنترل کرده و اسلام را تهدیدی در برابر خود می دانستند. حضرت محمد(ص) نه تنها با خدایان آنها بلکه با اساس قدرتشان به مبارزه پرداخت. یعنی انحصار تجارت در عرب و مناطق اطراف آن، پس از شکست قریش به دست پیامبر، کار و تجارت به عنوان جزء اصلی ایمان به خدا معرفی شد. در بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که پس از حمله مغول در قرن هفتم هجری برای بیش از دو قرن گریبانگیر ایران شد، آنچه میتوانست بر تجدید حیات اقتصادی کشور و کاهش فشار بر اقشار فرودست کمک کند، رشد تولید و مبادلات تجاری بود. بی تردید وجود ضوابط و معیارهای اخلاقی و پایبندی به آداب فعالیتهای حرفهای راه بهبود اوضاع اقتصادی را هموار میکرد. چنین به نظر میرسد که باید اهل فتوت را پیشگامان معرفی و ترویج اخلاق حرفهای در آن دوران دانست. توجه اهل فتوت به امور اجتماعی با نگاهی جدی به اشاعه جایگاه کار و تولید در جامعه همراه بود (کاظم بیگی،1386).