مارتین سلیگمن (1975)، پیشنهاد می کند که درماندگی آموخته شده را می توان به عنوان الگوی وقوع طبیعی افسردگی یک قطبی که مبنای محیطی دارد در نظر گرفت. مردم درمانده، نظیر افسرده ها، موقعیت آزارنده را به صورت موقعیتی کنترل ناپذیر که توسط عوامل درونی، پایدار و کلی ایجاد شده اند در نظر می گیرند. درست به همان صورتی که درماندگی آموخته شده توسط ادراک پیامدهای کنترل ناپذیر ایجاد می شوند. افسردگی، اغلب توسط احساس عدم کنترل وقایع و پیامدهای مهم در زندگی شخص به وجود می آید. ازدیدگاه اسناد، درماندگی آموخته شده و افسردگی، ویژگی مشترکی دارند و آن سبک تبیینی بدبینانه می باشد. به خاطر این همپوشی آشکار، چندین پژوهشگر گمان کرده اند که ممکن است افراد افسرده کسانی باشند که گرایش به اسنادهای ایجادکننده درماندگی آموخته شده دارند (مثل اسناد درونی، پایدار و کلی برای رویدادهای آسیب زا).
هرکسی پیامدهای منفی زندگی را تجربه می کند، ولی همه افسرده ها پس از شکست با احتمال بیشتری از غیر افسرده ها اسناد درونی، پایدار و کلی ایجاد می کنند. هرچند گفتن این اسناد موجب افسردگی می شوند، اغراق آمیز است. به جای اینکه بگوییم سبک اسناد موجب افسردگی می شود، احتمالا بهتر است بگوییم سبک اسناد فرد را در مقابل افسردگی آسیب پذیرتر می کند ( پترسون و سلیگمن، 1984). شاید سوگیری درمانده، از طریق اثر آسیب زای آن بر ناراحتی روانی، تحصیلی، جسمانی و اجتماعی به طوری که در فوق بحث شد فرد را نسبت به افسردگی آسیب پذیرتر سازد ( به نقل از سید محمدی، 1376).
رابطه اسناد علی و واکنش های عاطفی:
غمگین بودن، مضطرب بودن، خشمگین بودن، مشعوف بودن، تنش داشتن، آرمیده و برانگیخته طبق یک الگوی چندوجهی پیوند اسناد-عواطف(فورسایت، 1990) پنج عامل زیربنایی در پاسخ های دانش آموزان شناسایی شده است که عبارتند از، عاطفه منفی( ناکام، غمگین، افسرده و خشمگین)، عاطفه مثبت(شاد، مشعوف، خوشوقت و خوشحال)، آرام(آرمیده و آسوده)، خواب آلودگی(خواب آلود و خسته) و برانگیخته( شگفت زده، تهییج شده و بر انگیخته). از طرف دیگر واکنش عاطفی نسبت به اسنادهای علی همیشه یکسان نیست. واکنش های عاطفی نسبت به کوشش بالاترین میزان را در در موقعیت های موفقیت به خود اختصاص داده است، زیرا کوشش عاملی است درونی و ناپایدار، اگر موفقیت در تکلیفی را به کوشش اسناد دهیم در نتیجه به میزان قابل توجهی خشنود خواهیم شد و این احساس رضایت به مراتب بیشتر از خشنودی است که به عوامل دیگر داده شده است. همچنین اسناد به توانایی واکنش عاطفی بیشتری دربرخواهد داشت تا اسناد موفقیت به شانس و دشواری تکلیف.
واینر(1970) رابطه واکنش عاطفی و نتایج عملکرد افراد را با میزان انگیزش و توانایی مورد بررسی قرار داد. در این رابطه، رابطه انگیزش، توانایی و واکنش های عاطفی نشان می دهد کسانی که انگیزش و توانایی بالایی دارند و در موقعیت ها نتایج عالی کسب می کنند، بیشترین میزان پذیرش خود و احساس رضایت از زندگی را تجربه می کنند. ولی پس از یک شکست واکنش های عاطفی آنها به شدت کاهش می یابد. چنانچه فعالیت های فرد با شکست بیشتری همراه باشد، کاهش واکنش عاطفی وی شدیدتر است. در مقابل کسانی که از توانایی کمتری برخوردار هستند، در مقایسه با گروه دیگر پس از موفقیت کامل از غرور و احساس رضایت کمتری برخوردار می شوند؛ زیرا فکر می کنند خودشان در این موفقیت نقش نداشته اند. به همین دلیل در مواقعی که با شکست روبرو می شوند، واکنش عاطفی آنها به تدریج کاهش می یابد. در واقع موفقیت و شکست برای این افراد تفاوت چندانی ندارد، اما در گروهی که انگیزه دارند ولی از توانایی برخوردار نیستند، نقش اسناد در رضایت آنها به خوبی مشهود است.
رابطه اسناد علی و سبک تبیینی بدبینانه:
راه دیگر نگریستن بر سبک اسنادی علی، در نظر گرفتن سبک تبیینی است. سبک تبیینی یک متغیر شخصیتی شناختی است که روش معمول توجیه کردن علل وقایعی را که برای مردم اتفاق می افتد، منعکس می سازد. پترسون و سلیگمن (1988)، به رابطه بین سبک تبیینی بدبینانه( این عقیده که وقایع بد و ناخوشایند توسط عوامل درونی، پایدار و کلی ایجاد می شوند و وقایع خوشایند توسط عوامل بلرونی، ناپایدار و اختصاصی ایجاد می گردند) و سلامت روانی و جسمانی توجه نمودن. آنها زندگی 99 فارغ التحصیل دانشگاه را از سال 1944 تا19801 دنبال کردند. هر یک از این 99 فارغ التحصیل در 25 سالگی یک مقیاس سبک تبیینی را پر کردن و پژوهشگران هر پنج سال یکبار اندازه وضعیت روانی و جسمانی آنها را بدست آوردند. همبستگی بین سبک تبیینی بدبینانه و سلامت جسمانی روانی را نشان داد که بین این مولفه رابطه منفی وجود داشت.
رابطه اسناد علی و الگوی جدید درماندگی آموخته شده:
پس از به کارگیری الگوی اولیه درماندگی آموخته شده و پی بردن به اهمیت تفاوت های فردی در این فرایند، معلوم شد که علاوه بر تجربه رویدادهای غیرقابل کنترل، عوامل دیگری نیز در تعیین اثرات بعدی رفتار موثرند. از مهمترین این عوامل، یکی چگونگی تفسیر فرد از این رویداد هاست. به عبارت دیگر، آنجه در الگوی جدید درماندگی آموخته شده مطرح است این است که رویدادهای غیر قابل کنترل چگونه توسط فرد تبیین میشوند. از نظر این روانشناسان، روشی که ما رویداد ها را تبیین می کنیم، ممکن است مهمتر از آنچه واقعا اتفاق می افتد باشد.
از این رو به منظور تبیین نتایج مختلف عدم قابلیت کنترل در افراد، الگوی جدبد درماندگی آموخته شده مورد تجدید نظر قرار گر
فت.
به استناد این الگو، وقتی انسان با مسائل غیر قابل حلی روبرو می شود و در می یابد که پاسخدهی او بی نتیجه است، پرسش مهمی که در ذهنش نقش می بندد این است که، علت ناتوانی کنونی من چیست؟
رابطه اسناد علی و سلامت روانی:
فردی که در موقعیتی غیر قابل حل قرار بگیرد و در نتیجه پاسخدهی او بی نتیجه بماند، می تواند فرد را به دو نتیجه متفاوت برساند. حکم اول این است که مساله حل شدنی است ولی او ناتوان است، و یا اینکه باور می کند مساله لاینحل است و او ناتوان نیست. در حالت اول(درونی) حالت انفعالی درونی ظاهر می شود و عزت نفس او به میزان زیادی پایین می آید ولی در حالت دوم(بیرونی) عزت نفس کمتری از دست خواهد داد و در مقابل افسردگی نیز مصون تر خواهد ماند. در بعد پبات پذیری یا پایداری فرد از خود می پرسد که عاملی که موجب شکست وی شده است عاملی پایدار است یا بی ثبات؟ در نظریه جدید درماندگی آموخته شده وقتی انسان شکست را به عوامل پایدار نسبت دهد، نقایص مربوط به درماندگی نیز پایدار خواهد ماند و بر بهزیستی روانی فرد تاثیر سوئی خواهد داشت و بر عکس وقتی فرد علت شکست خود را به عوامل غیر ثابت و ناپایدار نسبت دهد، اگر پس از مدتی دوباره با همان مساله روبرو شد، شکست نخواهد خورد و دچار درماندگی نخواهد گردید( سید محمدی، 1376).
در مواقعی که فردی با شکست مواجهه می شود از خود می پرسد آیا آنچه موجب شکست وی شده است، عاملی است که تنها در شرایط خاص به این شکست می انجامد، یا اینکه گستره وسیعی از موقعیت ها را تحت تاثیر قرار داده و باعث شکست او در آن موقعیت ها نیز می شود. اگر این شکست ها به عوامل غیر قابل کنترل نسبت داده شود و فرد احساس کند که آنچه موجب شکست او شده است به موارد دیگر زندگی او تعمیم می یابد، به افسردگی پایدار و فراگیر دچار می شود(سید محمدی، 1376).
تحقیقات سلیگمن نشان داده است که سبک های اسنادی منفی در رویارویی با رویدادهای ناخوشایند افسرده می شوند. و جالب توجه اینکه افراد افسرده ای که سبک های اسنادی آنها در جهت مثبت تغییر نکرده است به بازگشت به بیماری پس از دو سال تهدید می شوند. بنابراین سبک های اسنادی غیرانطباقی یعنی نسبت دادن رویدادهای ناخوشایند به عوامل درونی و پایدار و عام نه تنها سلامت روانی و جسمانی انسان را به خطر می اندازد بلکه با عملکرد ضعیف تر در تمام جنبه های سلامت و بهزیستی افراد از جمله اعتماد به نفس، عزت نفس، پذیرش خود اثرات سوء می گذارد.
نقش محیط در ایجاد سبک اسنادی مناسب:
با توجه به این که در الگوی جدید درماندگی آموخته شده، نحوه تبیین افراد از رویدادهایی که در زندگی برای او اتفاق می افتد از ماهیت رویدادها با اهمیت تر است؛ چگونه می توان شرایطی فراهم نمود که افراد به نحو سالمتری رویدادهای زندگی خود را تبیین کنند؟
بدیهی است آنجه بهداشت روانی ما را در این زمینه تامین می کند، ایجاد محیطی مملو از تقویت و تایید نیست، بلکه محیطی است که در آن افرا به طور کامل عمل می کند و هم خود را قبول دارد و هم مورد قبول دیگران قرار می گیرد.
با توجه به تحقیقات سلیگمن(1998)، در مورد اولین تجربه های توام با شکست که موجب درماندگی می شوند، می توان گفت که ارزیابی های مثبت والدین از دانش آموزان بیش از هر چیزی می تواند زمینه را برای ارزیابی های مثبت آنها فراهم کند. همین طور ارزیابی های منفی والدین از دانش آموزان موجب می شود که آنها از خود و وجود خود احساس خشنودی نکنند.