سازه ی اعتماد غیر فردی (مؤسسه ای): اعتماد در سطح سیستم، نهادی است و مبتنی بر نقش ها، سیستم ها یا شهرت است که از طریق آن استنباطاتی درباره ی قابلیت اعتماد یک فرد انجام می شود (آتکینسون و بوچر[1]، 2003: 291).

اعتماد نهادی (برای مثال؛ اعتماد به عملکرد منابع انسانی) به طور معناداری با نگرش های کارمندان (همانند تعهد به سازمان) ارتباط دارد (پیرس، برنیسکی و بیگلی[2]، 2000).

به اعتقاد کاستیگن و همکارانش، اعتماد نهادی به کارآیی و بی طرفی نظام های سازمانی (همانند خط مشیء های نیروی انسانی) نیز اطلاق شده است (کاستیگن و همکاران، 1998: 305).

اعتماد به سازمان به ارزیابی کلی و جهانی از قابلیت اعتماد و اطمینان یک سازمان اشاره می کند؛ همچنان که توسط یک کارمند درک می شود. کارکنان به طور مستمر محیط سازمانی را مشاهده می کنند، وقتی درمی یابند که آیا به سازمان خود اعتماد کنند یا اعتماد نکنند، فرآیندهای سازمانی، دیدگاه های سازمان را به کارکنان، و نیز نقش هایشان را به آن ها ابلاغ می کند و کارکنان به روابط ابلاغ شده توسط سازمان با اعتماد واکنش نشان می دهند (تان و تان[3]، 2000: 242).

آشکار است که از سال ها پیش «اعتماد» به طور روز افزون، کانونی در مطالعات سازمان ها شده است. اعتماد یک موضوع بین رشته ای است (تایلر، 2003: 556).

اعتماد به عنوان مبنائی برای نظم اجتماعی در رشته ها و سطوح مختلفی قابل تحلیل است (بایرد و آماند[4]، 1995).

2-1-10 سطوح تجزیه و تحلیل اعتماد سازمانی از منظر اندیشمندان

در سیر مطالعات رفتار سازمانی، محققان و اندیشمندان بیشماری، سعی نموده اند تا هر یک، از زوایای گوناگونی به بسط سازه ی اعتماد سازمانی بپردازند و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. در ادامه به تعدادی از این تحقیقات اشاره می کنیم.

  • تحقیقات مک نایت و وِبستر[5] (2001)
یکی دیگر از مطالب سایت :
متوسط رشد سالانه شاخص بهره وری نیروی انسانی ایران، شاخص بهره وری نیروی انسانی در ایران

مک نایت و وبستر در سال 2001، اعتماد را در سه سطح مجزا مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند: اعتماد فردی، بین فردی/ بین گروهی، و نهادی/ فرهنگی.

  • اعتماد میان فردی؛ که در آن افراد سازمان الف به افراد سازمان ب اعتماد می کنند.
  • اعتماد سازمانی؛ که فردی در سازمان الف به سازمان ب به عنوان یک کلیت اعتماد می کنند.
  • و اعتماد درون سازمانی؛ که اعضای سازمان الف دارای اعتماد جمعی نگه داشته شده در سازمان ب هستند (ولز[6] و همکاران، 2008: 970).

 

  • تحقیقات سالو و کارژالوتو[7] (2007)

سالو و کارژالوتو معتقدند که اعتماد می تواند به دو نوع اصلی به نام های اعتماد مستقیم[8] و اعتماد شخص سوم[9] تقسیم شود. اعتماد مستقیم، رابطه ی اعتمادی است که به وسیله ی دو گروه توسط خودشان ایجاد می شود. در حالی که اعتماد شخص ثالث، اعتمادی است که میان دو گروه که ممکن است یکدیگر را از قبل نشناسند ولی مایل به اعتماد به یکدیگر هستند به وجود آید اما با مشارکت شخص سومی که قابل اعتماد باشد، صورت می پذیرد (بوئی ین و موسز[10]، 2003).

  • تحقیقات ِالونن و همکاران (2008)

الونن و همکارانش (2008)، همانند (کاستیگن، ایلتر و برمان، 1998) اعتماد سازمانی را به دو بعد اعتماد بین شخصی[11] (ارتباطی) و غیر شخصی[12](نهادی[13])، تفکیک کردند (الونن، بلومکُویست و پومالاینِن[14] ، 2008: 162).

  • اعتماد بین شخصی، مبتنی بر تعاملات است و از طریق ارتباطات خاص ایجاد می شود. این نوع اعتماد، می تواند به دو بُعد شکسته شود: اعتماد افقی[15] که به اعتماد بین کارکنان مربوط می شود و اعتماد عمودی که به اعتماد بین کارکنان و مدیرانشان بر می گردد. این اعتمادها براساس صلاحیّت، خیرخواهی و یا اعتبار هستند.
  • نوع غیر شخصی اعتماد سازمانی، اعتماد نهادی نام گرفته است. اعتماد نهادی، اعتماد اعضای سازمان به راهبردها و شایستگی های تجاری و فنّی سازمان، و اعتماد به ساختارها و فرآیندهای سازمانی، مانند سیاست های منابع انسانی است (الونن و همکاران، 2008: 164).دانلود پایان نامه ارشد :

    بررسی رابطه ی بین اعتماد سازمانی و عدالت سازمانی با بهره وری نیروی انسانی کارکنان بیمارستان فاطمیه ی شاهرود   

    لینک 2

یکی دیگر از مطالب سایت :
مفاهیم و رویکردهای  عدالت سازمانی

الونن و همکاران او معتقدند اعتماد نهادی به دو صورت است: بهنجاری موقعیتی[16] و اطمینان بنیادی[17]. بهنجاری موقعیتی، حاصل ظهور چیزهای معمول و مرسوم یا قرار گرفتن هر چیز در جای مناسب است. در این تعریف، موفقیت محتمل است، زیرا موقعیت بهنجار است. در تعریف اطمینان ساختاری (بنیادی) نیز اعتقاد به محتمل بودن موفقیت بیان شده است و شرایط ضمنی همانند انتظارات، قراردادها، آیین نامه ها و ضمانت نامه ها (تأمین ساختاری) به درستی ایجاد شده اند. بنابراین، در یک نتیجه گیری کلی می توان بیان کرد که اعتماد نهادی، فعالیت ها و فرآیندهای سازمانی (همانند شایستگی های فنی و تجاری، راهبردها و خط مشیء ها، عملکرد و ارتباطات منابع انسانی) را شامل می شود که برای اعضای سازمان به صورت شخصی نیست و مدیریت ارشد از آن مستثنی می گردد (الونن و همکاران، 2008: 162)

[1]- Atkinson & Butcher

[2]- Pearce, Branyiczki & Bigly

[3]- Tan and Tan

[4]- Baird and Amand

[5]- McKnight & Webster

[6]- Velez

[7]- Salo & Karjaluoto

[8]- direct trust

[9]- third-party trust

[10]- Boeyen & Moses

[11]- Interpersonal Trust

[12]- Impersonal Trust

[13]- Institutional Trust

[14]- Ellonen, Blomqvist & Puumalainen

[15]- Lateral Trust

[16]- Situational Normality

[17]- Structural Assurance