با عنایت به مبانی نظری و پژوهشها و دیدگاه‌ها ی مطرح شده در زمینه مدیریت زمان آنچه می‌توان به صورت فهرست‌وار جمع‌بندی و نتیجه‌گیری نمود عبارت است از:

  1. 1. مدیریت زمان مجزا از مدیریت عمومی نیست و درواقع زیرمجموعه آن به حساب می‌آید ولی تاکنون به عنوان یک رشته درسی دانشگاهی درنیامده است.

۲. اندیشمندان صاحب نام مدیریت در کشور ما عمدتاً به مدیریت زمان نپرداخته‌اند.
۳. به نظر می‌رسد مدیریت زمان بیشتر در زمینه مدیریت امور اداری و دفتری کاربرد دارد. ‌
۴. مدیریت زمان در کشور ما فاقد ساختار علمی مناسب است و تعداد معدودی پژوهش نظام‌یافته در این زمینه در حوزه آموزش و پرورش انجام نشده است.
۵. علیرغم اینکه اهمیت و لزوم مدیریت زمان امروزه توسط اکثر اندیشمندان مدیریت مورد توجه قرار گرفته است. ولی پژوهشهای انجام شده در این حوزه بسیار کمتر از سایر انواع مدیریت است.
۶. مدیریت زمان دارای دو بعد فردی و سازمانی است که در اکثر آثار نویسندگان بعد فردی آن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
۷. در کشورهای پیشرفته توجه خاصی به مدیریت زمان مبذول شده است به طوریکه در بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و تجاری حتی زمان استاندارد برای انجام کار تدوین شده است.
۸. اندیشمندان امریکایی و ژاپنی بیشتر از سایر کشورها در زمینه مدیریت زمان نامشان به چشم می‌خورد.
۹.مدیریت زمان با مدیریت بحران، تکنولوژی اطلا‌عات IT و بهره‌وری ارتباط بسیار تنگاتنگی دارد.
۱۰.با توجه به بررسی‌های انجام شده همچنین پژوهش نظام یافته‌ای در خصوص مدیریت زمان در بخش صنعت، تجارت، کشاورزی و آموزشی به صورت گسترده مشاهده نمی‌شود. حتی مبانی نظری این علم به گونه‌ای است که کلیه کتابهایی که تا سال ۱۳۸۴ در این زمینه چه به صورت ترجمه و چه به صورت تألیف چاپ شده است، در حد قابل توجه نمی‌باشد.
۱۱. عوامل بسیاری به عنوان اتلا‌ف‌کنندگان عمده وقت در مدیریت زمان شناخته می‌شود .‌
۱۲. مدیریت زمان را نمی‌توان جدا از آداب، رسوم و فرهنگ یک جامعه مورد بررسی قرار داد در واقع چون محور فعالیت در این رشته بر تغییر نگرش و رفتار استوار است مقوله‌ای است که کاملا‌ً با فرهنگ درهم آمیخته است.
بنابراین در عصر تکنولوژی اطلا‌عات و پدیده جهانی شدن سرعت تحولا‌ت و اکتشافات، جوامع را وامی‌دارد که به مدیریت بر وقت خود بها دهند و زمانی که درمی‌یابیم مدیریت برزمان تنها به معنی استفاده بهینه از آن است این مهم بیشتر خود را نمایان می‌سازد، چرا که زمان به سرعت درگذر است و می‌تواند به هدر رود.(غفاری،1383)
ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎی اﻧﺪیشمندانیﻣﺎﻧﻨﺪ: ﺳﺮوش ،1372 ، اﻓﺠﻪ، 1376 ، ﻣﺮدﻳﺖ[1]، 1980ﻣﻮت[2]، 1992 ؛  ؛ ﻓوﻧﺮ[3]، 1994؛ ﭘﺎﺗﺮﺳﻮن[4]،  وودی و ﻛﻮک[5]،(2001)و ﺑﺴﻴﺎری دیگر ﻣﻬﺎرت ﻓﺮدی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻣﺎن ﺷﺎﻣﻞ ﭼﻬﺎر ﺑﻌﺪ  ﻫﺪف گذاری اوﻟﻮﻳﺖ ﺑﻨﺪی اﻫﺪاف و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ،ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی زﻣﺎﻧﻲ و ﺗﻌﻬﺪ ﺑﻪ اﺟﺮای برنامه ها می ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﺪف ﮔﺬاری ﺑﻪ  معنای ﻣﺸﺨﺺ، ﺗﻌﻴﻴﻦ اﻫﺪاف دﻗﻴﻖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺑﺎﺷﺪ و در اﻳﻨﺠﺎ ﻣﻨﻈﻮر از ﻫﺪف، ﻫﺪف ﻫﺎی ﻗﺎﺑﻞ ارزﻳﺎﺑﻲ اﺳﺖ ﻛﻪفرد در اﺳﺘﻔﺎده و ﻛﻨﺘﺮل ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ  ﻫﺎی روزاﻧﻪ، ﻫﻔﺘﮕﻲ و ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﺧﻮد ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲ  ﻛﻨﺪ ﻣﻨﻈﻮر  از الویت بندی ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ها و اﻫﺪاف ، ﺗﻨﻈﻴﻢ اﻫﺪاف و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ اﻫﻤﻴﺖ و  واﻟﻮﻳﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﺎﻳﺮ اﻫﺪاف و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎ   ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر دﺳﺖ ﻳﺎﺑﻲ ﺑﻪ اﻫﺪاف روزاﻧﻪ، ﻫﻔﺘﮕﻲ وماهانه دارد . ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی زﻣﺎﻧﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻓﻬﺮﺳﺖ   ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎی ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺠﺎم و ﺗﻔﻜﺮ درﺑﺎره ﻧﺤﻮه اﻧﺠﺎم آﻧﻬﺎ در  ﻣﺪت زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻓﺮد  در اﺧﺘﻴﺎر دارد .ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ  زﻣﺎن  بندی ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ اوﻟﻮﻳﺖ و روش اﻧﺠﺎﻣﺸﺎن ﺑﻪ  ﻣﻨﻈﻮر اﺳﺘﻔﺎده ﺑﻬﻴﻨﻪ از وﻗﺖ مد ﻧﻈﺮ اﺳﺖ  ، ﺗﻌﻬﺪ به اﺟﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ، ﺗﻘﺒﻞ ﻳﺎ ﻋﻬﺪه دار ﺷﺪن اﻧﺠﺎم ﻛﺎری در آﻳﻨﺪه ومتعهد شدن به یک مسوولیت یا یک باور است.
[1] .Meredit
[2] .Moet
[3] .Foner
[4]. Pterson
[5] .Wodi & Kook
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
اثربخشی آموزش گروهی مدیریت زمان بر خود تنظیمی یادگیری دانش آموزان پیش دانشگاهی