تغییرات مکرر مقررات، دخالت گسترده دولت در اقتصاد باعث میشود که عملکرد سرمایهگذاری تغییر کند. به عنوان مثال تغییرات نرخ ارز مربوط به صادرات و واردات کالاها یا دخالت در قیمتگذاری محصولات کارخانهها موجب ایجاد ریسک فوق میشود. (احمدپور، 1377).
2-3-3-3- انواع ریسک
در قسمت قبل، ریسک کلی داراییها که عامل مهمی در تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری است مورد بررسی قرار گرفت. با این وجود با مدنظر قرار دادن تئوری پرتفوی و تئوری قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، میتوان منابع ریسک را که باعث تغییر و پراکندگی در بازده میشود به دو دسته تقسیم کرد. این دو دسته شامل موارد زیر است:
ریسک غیرسیستماتیک
آن قسمت از تغیرپذیری در بازده کلی اوراق بهادار است که به تغییرپذیری کلی بازار بستگی ندارد. این نوع ریسک منحصر به اوراق بهادار خاصی است و به عواملی همچون ریسک تجاری، مالی و ریسک نقدشوندگی بستگی دارد. اگرچه کلیه اوراق بهادار تا حدودی از ریسک غیرسیستماتیک برخوردار هستند ولی سهام عادی بیشتر با این نوع ریسک مرتبط است. این نوع ریسک را میتوان با ایجاد پرتفلیو کاهش داد.
در واقع سرمایهگذاری در یک دارایی خاص مستلزم پذیرش ریسک کل است، که برای سرمایهگذاران مطلوب نیست. سرمایهگذاران با سرمایهگذاری در مجموعهای از داراییها قادر به حذف ریسک غیرسیستماتیک هستند. زیرا اثر خبر بد در یک شرکت با خبر خوب در شرکت دیگر کمرنگ میشود. به همین دلیل افراد بابت تحمل ریسک غیر سیستماتیک پاداش دریافت نمیکنند. (دابینز 1988)
ریسک سیستماتیک
سرمایهگذاران میتوانند با تشکیل پرتفوی قسمتی از ریسک کلی را که به بازار ربطی ندارد کاهش دهند. آن قسمت از ریسک که باقی میماند غیرقابل کاهش و ریسک مربوط به بازار است. اگر بازار سهام به سرعت افت داشته باشد بیشتر سهامها را تحت تاثیر قرار میدهد و برعکس این تغیرات بدون توجه به رفتار یک سرمایهگذار خاص رخ میدهد و برای کلیه سرمایهگذاران بحران ساز است.
تغییرپذیری در بازده کلی اوراق بهادار، مستقیماً به تغییرات بازار یا اقتصاد بستگی دارد که به آن ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار گفته میشود. معمولاً تمامی اوراق بهادار اعم از اوراق قرضه و سهام تا حدودی از ریسک سیستماتیک برخوردارند. زیرا ریسک سیستماتیک دربرگیرنده ریسک تورم، بازار و نرخ بهره است. (تهرانی و نوربخش، 1391).
2-3-3-4- روش های اندازهگیری ریسک
برای اندازهگیری ریسک معیارهای گوناگونی مطرح شده است. کولی مقیاسهای آماری دامنه تغییرات، دامنه تغییرات، دامنه نیمه میان چارکی، واریانس، انحراف استاندارد، انحراف مطلق از میانگین، نیمه واریانس، حد اطمینان پایین، بتا، ضریب تغییر چارک، چولگی، کشیدگی و ضریب تغییر را برای اندازهگیری ریسک معرفی کرده است.
این معیار را میتوان به سه گروه مشخص تقسیم کرد:
هفت معیار اول اکثراً قابل جانشینی به نظر میرسند، زیرا که موضوع واحدی را اندازهگیری میکنند، بتا اطلاعات اضافی دیگری را فراهم مینماید. اما با گروه اول در یک طبقه قرار میگیرد. آنچه قابل توجه به نظر میرسد، این است که چولگی و کشیدگی، اطلاعات مفید و متمایز دیگری (غیرمرتبط با بتا) را فراهم میکند، بدین معنی که اگر دو سهم وجود داشته باشد یکی با توزیع نرمال و دیگری عایدات چوله به راست، سرمایهگذار آنها را یکسان ارزیابی نخواهد کرد. (خواجوی، 1383)
امروزه از سه معیار زیر در حوزه مالی بیشتر استفاده میشود:
انحراف استاندارد
یکی از روشهای اندازهگیری ریسک، انحراف استاندارد است. انحراف استاندارد بیانگر انحراف بازده از مقدار مورد انتظار است. این که بازدهیهای مورد انتظار دارای چه میزان پراکندگی خواهند بود. هر چه میزان این پراکندگیها بیشتر باشد، انحراف استاندارد نیز بیشتر است و نشان دهنده ریسک بیشتر است و هر چه میزان پراکندگیها کمتر باشد نشان دهنده ریسک کمتر است.
برای محاسبه انحراف استاندارد میتوان از رابطه 2-1 استفاده کرد. (هاگن، 2004)
معادله 2-1
که در آن
Q(r)= انحراف استاندارد r(i)= بازده در زمان i
E(r)= بازده مورد انتظار hi= احتمال وقوع بازده در زمان i
n= تعداد دورهها