احساس خود سامانی
خود سامانی به احساس انتخاب بر اجرا و نظم بخشیدن به فعالیتها اطلاق می شود(هانسر و جورج، 2003). هنگامی که افراد به جای اینکه با اجبار در کاری درگیر شوند یا دست از آن کار بکشند، خود داوطلبانه و عامدانه در وظایف خویش درگیر شوند احساس خودسامانی می کنند. آنان خود را افراد خود آغازگر می بینند. آنان قادرند که به میل خود اقدامات ابتکاری انجام دهند، تصمیمات مستقل بگیرند و افکار جدید را به آزمون بگذارند. این افراد به جای اینکه احساس کنند فعالیتشان از پیش تعیین شده است، از بیرون کنترل می شوند، یا این که اجتناب ناپذیر و همیشگی اند، خود را به منزله کانول کنترل می بینند.
تحقیق نشان می دهد که یک احساس نیرومند خودسامانی با از خود بیگانگی در محیط کار(سی من1982)، رضایت کاری بیشتر(ارگانوگرین، 1974)، سطوح بالاتر عملکردی(اندرسون، هل ریگل و سلوکام1977)، فعالیتها کارآفرینانه خلاق بیشتر(هامرو و وردی) و سطوح بالاتر درگیری شغلی(رونیون 1973)،وجود دارد(وتن و کمرون 1381صص26و27).
احساس شایستگی (خود اثر بخشی)
احساس شایستگی به اعتقاد فرد به توانائیهایش برای انجام با مهارت فعالیتهایش مربوط می باشد. این افراد احساس می کنند که می توانند وظایفشان را با مهارت بالا انجام دهند(سیگلر و پیرسون ، 2000:ص18).
وقتی افراد توانمند می شوند، آنان احساس اثر بخشی می کنند، یا اینکه احساس می کنند قابلیت و تبحر لازم را برای انجام موفقیت آمیز یک کار دارند. افراد توانمند شده نه تنها احساس شایستگی، بلکه احساس اطمینان می کنند که می توانند کار را با کفایت انجام دهند. آنان احساس برتری شخص می کنند و معتقدند که می توانند برای رویارویی با چالشهای تازه بیاموزند و رشد بیابند. بعضی از نویسندگان بر این باورند که این ویژگی، مهمترین عنصر توانمند سازی است، زیرا داشتن احساس خود اثر بخشی است که تعیین می کند آیا افراد برای انجام دادن کاری دشوار خواهند کوشید و پشتکار خواهند داشت یا خیر.
تحقیقات نشان می دهد که خود اثر بخشی در چیرگی بر ترسها(باندورا، 1997)، اعتیاد به الکل و مواد مخدر(سی من واندرسن 1983) و افسردگی(سلیگ من) عامل مهمی به شمار می رود.
باندورا درسال 1997پیشنهاد کرده است که سه شرط لازم است تا افراد احساس خود اثر بخشی کنند(وتن کمرون 1381 به نقل از باندورا 1997، صص27:24):
باور به اینکه توانایی انجام کار را دارند.
باور به اینکه ظرفیت به کار بستن تلاش لازم را دارند.
باور به اینکه هیچ مانعی خارجی را از انجام دادن کار مورد نظر باز نخواهند داشت.
تاثیر یا پذیرفتن شخصی نتیجه
افراد توانمند احساس کنترل شخصی بر نتایج دارند.آنان بر این باورند که می توانند با تحت تاثیر قرار دادن محیطی که در آن کار می کنند یا نتایجی که تولید می شوند، تغییر ایجاد کنند. پذیرفتن شخصی ، عبارت از اعتقادات فرد در یک مقطع مشخصی از زمان در مورد توانایی اش ایجاد تغییر در جهت مطلوب است. افراد توانمند اعتقاد ندارند که موانع محیط بیرونی فعالیتهای آنان را کنترل می کنند، بلکه بر این باورند که آن موانع را می توان کنترل کرد. آنان احساس کنترل فعال دارند که به آنها اجازه می دهد تا محیط را با خواسته های خود همسو کنند. داشتن احساس پذیرفتن شخصی نتیجه، کاملاً به احساس خود کنترلی مربوط است. برای آنکه افراد احساس توانمندی کنند، آنان نه تنها باید احساس کنند که آنچه انجام می دهند اثری به دنبال دارد بلکه احساس کنند که آنان خود می توانند آن اثر را به وجود آوردند ( وتن و کمرون 1381 ، صص30:28).
معنی دار بودن