می توان ادعا کرد که دو مسئله مهم انتخاب مشتری و وفاداری مشتری، تمامی تلاش ها در حوزه دانش بازاریابی را تحت پوشش قرار می‌دهند. هرچه باشد هدف اصلی بنگاه‌های اقتصادی از تلاش و رقابت، جذب مشتری و حفظ تعادل و کسب سود بلند مدت از اوست. (Dick & Basu, 1994)
باور جانسون (2006) بر این باورند که خدمات یکی از عناصر تأثیرگذار بر روابط مشتریان است و دو راهبرد درک وفاداری مشتریان وجود دارد:
راهبرد اول: به کارگیری کارکنان وفادار است که موجب شکل گیری وفاداری در مشتریان می‌شود.
راهبرد دوم: ایجاد تعهد و صداقت در کار نسبت به ارائه کالاها و خدمات با ارزش به مشتریان است.
رویکردنگرشی وفاداری به عنوان اولویت و علاقه مشتری نسبت به یک برند خاص تعریف کرد (لین، 2010).
2-1-6-2) رویکردهای رفتاری وفاداری به برند
وفاداری رفتاری شاخص‌هایی از قبیل تکرار خرید و توصیه برند به دیگران را، دربر می‌گیرد. در واقع می‌توان گفت وفاداری رفتاری واسطه بین نگرش و رفتارات است .این بنا نمادی از قصد به عمل در فرآیند تصمیم گیری خرید می‌باشد و اینکه مشتریان در یک دوره طولانی مدت به خریداری و استفاده از یک برند بخصوص ادامه می‌دهند ( Marcel &et al,2007,4).
در رویکرد رفتاری،معیار وفاداری، رفتار مشتریان است و کانون توجه روی تکرار رفتار خرید به عنوان یک شاخص وفاداری متمرکز است. بطور کلی رویکرد رفتاری در بحث وفاداری به مارک، رفتار واقعی خرید مصرف کننده را راجع به محصول اندازه گیری می‌کند (عباس نژاد و همکاران،1390).
روش تناسب خرید ها پرکاربرد ترین سنجه وفاداری به برند است در این رویکرد تمامی برندهای خریداری شده یک مقوله کالای خاص برای هر مصرف کننده تعیین شده و نسبت به خریدهای مربوط به هر برند شناسایی می‌گردد و آنگاه وفاداری به برند بر حسب نوعی نسبت دلخواه از خرید های مربوط به یک برند خاص اندازه گیری می‌شود (موون و مینور، 1388).
رویکرد رفتاری وفاداری نشان دهنده رفتار خرید مجدد واقعی توسط مشتری نسبت به یک برند خاص می‌باشد(لین، 2010).
رویکردهای مختلفی برای دسته بندی مشتریان، استفاده شده است.
2-1-6-2-1) رویکرد الماس وفاداری (واکر و ناکس، 1995)
واکر و ناکس تحقیقات ارزشمندی را بر روی تاثیر علامت تجاری در ایجاد وفاداری انجام دادند که نتیجه تحقیقات خود را در قالب ماتریکس حمایت و پشتیبانی منتشر نمودند. سمت راست الماس وفاداری نشان دهنده سطح پشتیبانی از علامت تجاری است که می‌توان آنرا با سهم نسبی خرید از این علامت تجاری به کل خرید مشتریان در آن زمینه اندازه گیری نمود. سمت چپ الماس وفاداری نشان دهنده تعهد مشتریان به علامت تجاری است. عمدتاً تعهد به علامت تجاری با توجه به اختلاط درگیری محصول وتلقی مشتری از یک علامت تجاری تعیین می‌شود.
تنوع طلب: با محصولات بیشتری درگیر هستندولی عمدتا از ترکیبی از علایم تجاری خرید می‌کنند ولی هیچ مشکلی با تغییر دادن یک علامت تجاری ندارند.
معمولی: اگر به طور معمول از یک تامین کننده، خرید کنندف پشتیبانی بالایی از علامت تجاری نشان می‌دهند، اما اینگونه مشتریان تعهد چندانی به نوع محصول ندارد.
گهگاهی: این مشتریان می‌توانند از سطح پایین درگیری شان با محصولات تلقی اندک آنهااز ریسک برند شناسایی کرد. عمدتاً این مشتریانی هستند که خریدشان از یک برند بستگی به این دارد که با پیشنهاد جدیدی در هنگام خرید مواجه شوند.
وفادار: این گروه از مشتریان حتی اگر برای خرید از یک برند دیگر تحت فشار قرار گیرند در اسرع
وقت به برند دلخواه خود مراجعه می‌کنند.
2-1-6-2-2) رویکرد چهارc
این مدل نتیجه دیک و باسو است. طبقه بندی این مدل بر اساس تفاوت های بارز وفاداری ثابت و وفاداری مثبت شکل گرفته است.