2- بعد دوم: دارایـی های نامشهود بر عوامل تولید مسلط می شوند و بیشتر عوامل تولید، از دارایی های نامشهود هستند. بـه عبارت دیگر دارایی های نـامشهود در مـیان عوامل تولید، نقش پـررنگ تـری را ایفا می کند.
3- بعد سوم: قوانین جدیدی برای ارزش گذاری سازمان تجاری در رقابت ظهور می یابد.
درنتیجه محیط کسب و کار به طور شگفت انگیزی تغییر می یابد. در کسب و کارها و اقتصاد قرن 21، سرمایه گذاری بر روی اطلاعات، فناوری اطلاعات، تجارت الکترونیک، نرم افزارها، برندها، حق اختراع، تحقیقات و نوآوری ها که همگی جزئی از دارایی های نامشهود و سرمایه های فکری هستند صورت می پذیرد(سیتارامان5 و همکاران،2002).
در پارادایم صنعتی گذشته شرکت ها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل می کردند. به این معنا که منابع و دارایـی های تـحت سلطه و کنترل شرکت ها، محدود و کمیاب بوده و استفـاده بـیشتر، از ارزش آن هـا می کاست. ولی در عصر اقتصاد اطلاعاتی و دانش محور، این اصول صدق نمی کند. شرکت ها در اقتصاد دانش محور تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می کنند.
1-Bontis 2-felamholts 3-Tayles
4-GoaldFinger 5-Seetharaman etal.
به این معنا که منابع و دارایی ها به میزان فراوانی در اختیار شرکت ها است. این نوع دارایی ها نامشهود بوده و بیشتر در منابع انسانی متمرکزند(سولیوان1 و همکاران، 2002).
لیو معتقد است: تنها درحدود 10 تا 15 درصد از کل ارزش بازار شرکت ها ناشی از دارایی های مشهود و فـیزیـکی است و دارایی های نامشهود در حدود 85 درصد از کل ارزش بازاری شـرکت ها را تـشکیـل می دهند(سیتارامان2 و همکاران،2002).
در دهه گذشته کسب و کارها اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و توسعه برندها، روابط سهامداران، شهرت و فرهنگ سازمانی را به عنوان مهم ترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد، توانایی خلق و استفاده از ارزش دارایی های نامشهود، یک شایستگی اصلی برای سازمان ها به وجود می آورد(کنان3 و همکاران،2004).
امروزه سازمان ها نیازمند طبقه بندی مجدد دارایی های خود هستند و باید تاثیر این داریی ها در دستیابی به اهداف راهبردی و ارزش های خود را به صورت کمی درآورده و وضعیت خود را با رقبا، مقایسه کنند. به این منظور نیاز به ارایه طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی در این عصر به شدت احساس می گردد(تایلس4،2002).
دارایی های نامشهود بدون شک ارزشمند هستند و زمانی که شرکت ها فروخته می شوند بخشی از ارزش آنها به صورت سرقفلی نامگذاری می گردد. طبق نظر هاریب، سرقفلی، تفاوت میان ارزش واقعی (بازاری) شرکت و ارزش دفتری آن است(بونتیس5، 2000).
2-7- مزیت رقابتی
سرمایه فکری با توجه به تحولاتی نظیر تغییر محیط قانونی، گسترش بهره گیری از فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی، ظهور نوآوری به عنوان عامل اصلی کسب مزیت رقابتی پایدار و تاثیرات در حوزه های راهبردی به عنوان محور فعالیت های بلند مدت سازمان در ابعاد رابطه ای ، انسانی و ساختاری تلقی می گردد.
Sullivan 2-Seetharaman 3-Kannan 4-Tayles 5- Bontis
تا پیش از سال 1980 مهم ترین عامل تعیین کننده در درک مزیت رقابتی شرکت ها ساختار صنعت و محیط تجاری بود و شرکت ها بیشتر توجه خود را به محیط سازمانی خود مبذول می داشتند تا به درون سازمان.
در این زمان ، نقش مدیریت یافتن راه حل ها و روش هایی بود که کالاها را هرچه بیشتر به بازارها نزدیک کنند و سازمان ها عمدتا بر منابع محیطی و مشهود متکی بوده اند اما پس از سال 1980 عامل تعیین کننده دیگری تحت عنوان شیوه استفاده از منابع بادوام، غیرقابل تقلید و غیرقابل انتقال مطرح گردید و مزیت رقابتی سازمان ها در گرو این منابع بود این منابع و دارایی ها عمدتا نامشهود و به ویژ انسانی بود. این امر موجب گردید سازمان ها در کنار توجه به محیط بیرونی ، توجه خود را به درون سازمان ها و سرمایه های فکری خود متمرکز کنند. این منابع درون سازمانی تحت عنوان نام های متفاوتی همچون حافظه سازمانی، منابع نامشهود، دارایی های راهبردی، قابلیت های محوری ، شایستگی های محوری، دارایی های غیرقابل مشاهده و دارایی های دانشی مطرح گردید.
با ورود به اقتصاد دانش محور، هم افزایی های درون سازمانی عمدتا از نوع دانشی هستند و لذا شرکت ها نیاز دارند تا در هنگام ادغام و اکتساب های سازمانی ماهیت این نوع هم افزایی ها را درک کنند و اقدامات مناسبی را در جهت اندازه گیری این نوع دارایی های نامشهود انجام دهند. تحقیقات نشان داده است که دلیل اکثر شکست ادغام و اکتساب ها نادیده گرفتن نقش دارایی های نامشهود بوده است(گوپتا1و همکاران،2001). شرکت ها نه تنها نیازمند شناسایی، اندازه گیری و مدیریت دارایی های نامشهود خود هستند بلکه باید همواره تلاش نمایند تا این دارایی ها را به طور مستمر ارتقا و بهبود بخشند. سازمان هایی که نتوانند دارایی های دانشی خود را به طور مستمر ارتقا دهند با خطر از بین رفتن و فنا مواجه خواهند شد(بونتیس2 و همکاران،1998).
2-7-1-سرمایه فکری- مدیریت منابع انسانی و مزیت رقابتی
    سازمان های کسب و کار امروزه به شدت درگیر رقابت هستند. موفقیت در این رقابت فزاینده و فــــرساینده مستلزم وجود استراتژی های برتر و همچنین سازمان مناسب برای اجرا و پیاده سازی این راهبردها است.
1-Gupta2- Bontis
منظور از سازمان چیزی بیش از ساختار است چرا که تغییر ساختار ازطریق تحولات تکنولوژیکی، مهندسی فرآیندها یا هر روش و رویکرد دیگری، موفقیت را تضمین نمی کند. اطلاعات موجود حاکی از آن است که 90 درصد برنامه
های راهبردی با موفقیت به اجرا در نمی آیند و 70 درصد بـرنامه های بزرگ تحول سازمان ها یا به شکست منجر می شوند یا به نتایج موردانتظار دست پیدا نمی کنند. تعدادی از مهم ترین و متمایزکننده ترین قابلیت هایی که سازمان ها برای تضمین موفقیت خود باید واجد آنها باشند عبارتنداز: