بخصوص
شکل شماره2.2 . انتظار اعتماد به عنوان یک ادراک ذهنی از انگیزه اعتماد شونده منبع : زانینی (2007) به نقل از رپریگر(1998)(ص 275)
اشکال سازمانی مشروع شده است. با نگاهی به تحلیل رفتن قدرت اجباری تعهدات الزام آور در روابط سلسله مراتبی و نهادهای اجتماعی که بر مجازات رفتارهای منحرف از طریق سلسله مراتب متکی هستند، مکانیسمهای دیگری برای نگاهداری بافت سالم اجتماعی مورد نیاز هستند.
به علت فرایندهای جهانی شدن ، منعطف گشتن روابط شغلی، تغییرات مداوم و مجازی سازیشکلهای سازمانی ، روابط میان افراد رهاتر و سست تر و رفتارها به آسانی قابل نظارت نیست . درون شرکتها و سازمانها پیوستگی ها و روابط افقی حائز اهمیت گشته است در مقایسه با روابط سلسه مراتبی که برای تنظیم و شکل دهی روابط شغلی حاکم بود.بنابراین پیوندهای جدیدی در حال شکل گیری میان شرکتها هستند تا به مزیت رقابتی در محیط بازار برسند و آن را حفظ نمایند و اعتماد می تواند یکی از این پیوندها باشد. بر طبق نظر تایلر (1996) اعتماد کلیدی برای عملکرد سازمانی است زیرا باعث ایجاد همکاری داوطلبانه می شود. این شکل از همکاری در هنگامی که سبکهای کنترل و دستور مدیریت به طور دیرپایی اثربخش نیستند اهمیت روزافزونی می یابد. بیشتر افراد در گروه های بسیار پراکنده کار می کنند، همراه با افزایش در تعدادکسانی که در خانه کار می کنند. در اکثر این موقعیتها عملکرد کاری به سهولت قابل مشاهده نیست . از طرفی ماهیت کار فی ذاته در حال تغییر در شیوه هایی است که رویکردهای کنترل و دستور نسبت به انگیزش به طور فزاینده ای سخت شده است. کار بیشتر حول نیروی کار فکری می گردد و بیشتر کارها در تیم های مستقل انجام می شود. مدیریت هر چیزی را کنترل نماید و این بستگی به دخالت از روی میل کارکنان در انجام کار به نحو خوب خواهد داشت.بنلبراین همکاری و اعتماد در چنین محیطهایی عوامل کلیدی هستند (کوپمن و بایلسما . 2003) .
مفهوم شناسی های مختلف از اعتماد
تا اواخر دهه نود تحقیقات مربوط به اعتماد تا حد زیادی مفهومی بود ، اما در سالهای اخیر محققان تلاششان را به تحقیقات تجربی مبذول داشته اند. به ویژه تحقیقات کمی به سمت مدلسازی چشم انداز غالب و آزمون فرض گام نهاده اند.(مولرینگ و همکاران ، 2004). در هرکدام از این تحقیقات اعتماد به صورت های گوناگونی عملیاتی شده است که برخی از آن به عنوان آشفتگی مفهومی یاد می کنند.این دسته بندی ها و تقسیم بندی ها تا بدانجا است که موضوع اعتماد در عین ساده بودن به معضلی پیچیده تبدیل می شود و موضوعی سهل و ممتنع می گردد. از این رو تلاش محققانی مانند میر و همکارانش در جهت عملیاتی و کاربردی نمودن آن و نزدیک نمودن آن از سطح انتزاعی به تجربی اهمیت وافری می یابد. ما در اینجا مفهوم پردازی های مشهور از اعتماد سازمانی را ذکرنموده سپس چهارچوب نظری مورد استفاده برای پژوهش را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
رویکردهای کلی به اعتماد سازمانی
دو رویکرد کلی نسبت به اعتماد سازمانی و پیشینه های موثر بر آن وجود دارد. دیدگاه ابزاری یا
عقلانیدر مقابل دیدگاه رابطه ای بیان می دارد که نفع شخصی اولین انگیزه برای تصمیم به اعتماد افراد است. طبق این دیدگاه افراد هنگامی به هرکس اعتماد می کنند که دلایلی برای این اعتقاد داشته باشند که آن فرد در آینده به شیوه ای مطلوب با انها رفتار خواهد کرد و تعاملات اینده نتایج و بازده های مناسبی تولید خواهد کرد. این دییگاه ابزاری اعتماد پیش بینی می کند که اعضای انجمنهای شغلی هنگامی به مدیریت اعتماد می کنند که آنها کارهایی را برایشان انجام دهد. در این حالت هنگامی که مدیریت تاثیرگذاری بر تصمیمات را به شورای شغلی می دهد ، و اعضای شوراهای شغلی معتقد می شوند که اعکالشان تاثیری مثبت برسازمان به جا می گذارد ، اعضا به مدیریت اعتماد خواهند کرد. اعتماد هنگامی افزایش پیدا خواهد کرد که روابط سودآور تلقی شود. تایلر و دگوی (1995) این دیدگاه از اعتماد را ردبرابر دیدگاه اجتماعی یا رابطه ای قرار دادند. در این دیدگاه قصد به حفظ روابط محترامانه در فرایندهای تصمیم گیری محوری در بحث اعتماد هستند. گرچه نتایج و بازده ها می توانند دارای کارکرد ذهنیت ساز در اییجاد ذهنیت یک فرد درباره انگیزه ها و مقاصد فرد دیگر داشته باشند ، در مدلهای رابطه ای اعتماد نتایج نقش محوری راندارند. اعتماد به صاحبان اختیار در سازمان در این چهارچوب بستگی به سودمندی مورد امنتظار از همکاری های آینده ندارد ، بلکه بستگی به شیوه ای دارد که با یک فرد رفتار می شود. بر طبق مدل ارز ش گروهی تایلر و لیند(1992) اعتماد هنگامی افزایش پیدا می کند که با افراد یه طور مودبانه و محترمانه رفتار شود به طوریکه این حس به انها منتقل شود که در گروه مهم و دارای ارزش هستند. برای مثال درجه ای که مدیریت به انجمن های شغلی ارزش می دهد بازتابی از رویه های مورد استفاده در کار با آنهاست (کرخوف و همکاران ، 2003 . تایلر 2003) .
نظریه هزینه های معاملاتی
در داخل دیدگاه عقلانی ، نظریه هزینه های معاملاتی بخصوص در داخل سازمانها و شرکتهای کسب و کار و تجاری و البته در سایر سازمانها نقش روشنی دارد و اعتماد به عنوان یک مفهوم و متغیر نقش اساسی در آن بازی می کند. نظریه اقتصادی هزینه هایی معاملاتی بیان می دارد که کارایی در صرفه جویی کردن ، کارکردی اساسی هم در هزینه های تولید و هم در هزینه های مبادلات و داد وستد
است. هزینه های معاملاتی در واقع هزینه های اداره و تداوم سیستم اقتصادی است. اعتماد ممکن است هزینه های معاملاتی را به طرقی کاهش دهد . اگرچه حداقل کردن هزینه های معاملاتی برای یک سازمان هدف با اهمیتی محسوب میشود، ایجاد محیط همکارانه در سرتاسر آن ، رسیدن به اهداف فرد که برای شرکت ضروری است و اعتماد عنصری حیاتی در چنین محیطی است. پیامدهای این روابط همکارانه فراتر از کاهش هزینه است برای مثال تحت شرایطی با اعتماد بالا، شرکای معامله وقت کمتری بر روی قرارداد های پیش بینی شده یا برنامه ریزیشده می گذارند زیرا طرفین اطمینان دارند که نتایج به طور عادلانه ای تقسیم شده است. در چنین حالتی برای همه احتمالات آینده برنامه ریزی نمی شود چون اعضا و طرفین معامله به یکدیگر اعتماد دارند که در نهایت تصمیمات وقضاوتهای منصفانه با تغییر شرایط اتخاذ خواهد شد.بنابراین به طور کلی از این دیدگاه اعتماد بالا باعث کاهش در هزینه و وقت صرف شده و همینطور انرژی می شود و مدیران وقت بیشتری را برای تصمیم گیری و اجرا می گذارند. بنابراین رسیدن به کارایی در سازمان هدف اصلی از افزایش اعتماد در این نظریه است(زانینی ، 2007.ص 26).
فرض بنیادین نظریه انتخاب عقلانی این است که هر دوی اعتماد کننده و اعتماد شونده بازیگران عقلانی هستند که سعی در بیشینه کردن سودمندی شان ( تحقق اهداف ، مزایای کسب شده سود منهای هزینه ها ) بوسیله محاسبات عقلانی با احتساب اطلاعات در دسترس دارند(استومکا ، 2003).
اعتماد انگیزه محور
تایلر(2003) در ادامه تقسیم بندی رابطه ای – عقلانی ، اعتماد انگیزه محور را مطرح می سازد:
” اهمیت این مطلب در ارزش همکاری اجتماعی از اعتماد نهفته است. اولا اعتماد انگیزه محور بر احترام گذاری و تبعیت از صاحب اختیار ( مدیر ، سرپرست و …) تاثیر می گذارد. اگر افراد اعتماد داشته باشند که صاحبان اختیاری که با آنها سر وکار دارند برای توجه به رفاه و سعادت آنها برانگیخته شده اند ، بیشتر مایل به همراهی با صاحبان اختیار در تصمیمات گرفته شده هستند. در یک موقعیت کنترل اجتماعی که در آن صاحبان اختیار اغلب به کارکنان می گویند که هر کاری که می خواهند نمی توانند انجام دهند ، این توانایی در کسب احترام و تبعیت از سوی کارکنان باعث اثربخشی است. “.
تایلر در ادامه بحث درباره اهمیت تاثیر اعتماد انگیزه محور بر تبعیت از صاحبان اختیار اظهار می دارد که نکته کلیدی در این راه پیشبینی رفتارهای صاحبان اختیار در آینده یا در نظر گرفتن رفتارهای گذشته آنان که مورد انتظار است نمی باشد . بلکه این نکته مهم است که افراد چرایی عمل افراد ( مانند فهم انگیزه های آنان ) را دریابند و نه اینکه در پیش بینی عمل آنها توانا باشند (تایلر، 2003.ص 559)
سطوح تجزیه و تحلیل و مطالعه اعتماد
اعتماد در سه سطح مطالعه می شود : رویکردهای کلان به اعتماد سعی در ایجاد ارتباط بین سطح و میزان اعتماد در یک جامعه معین و سطح وآهنگ توسعه آن دارند. کتاب تاثیر گذار فوکویاما با ارئه این نظر که اعتماد عملکرد اقتصادی یک جامعه را تعیین می کند راهی را در پیش رو قرار داد. این بحث همواره در قالب موضوع سرمایه اجتماعی شکل گرفته است جاییکه سرمایه اجتماعی اغلب به عنوان اعتماد شکل علیاتی بهخ ود گرفته است. ایده عمومی که در رویکردهای کلان مطرح می شود این است که سطح متوسط اعتماد در یک جامعه می تواند به عنوان یک کالای عمومی خوب دیده شود و همینطور تاثیری که بر رفتاری فردی در یک جامعه می گذارد. بحث اعتماد سیستمیک که لومان(1988) مطرح می سازد هم در این راستا ارزیابی می شود. اعتماد سیستمیک پیچیدگی را کاهش و زندگی همگانی را آسانتر و بهتر می سازد بوسیله دمیدن اطمینان و اعتماد در مردمی که کارکرد سیستمهای اجتماعی و فنی را به زیر سوال نمی برند.
در مقایسه با سطح تجزیه و تحلیل کلان رویکرد خرد به اعتماد وجود دارد که اعتماد بین فردی را به عنوان نگرشی با اهمیت در روابط اجتماعی می نگرد. اعتماد بین فردی در قالب انتظارات دو عامل یا بیشتر تعریف شده بود. این حالتی است که در آن عاملان از هم رفتار نیکخواهانه انتظار دارند. اعتماد به عنوان بخشی از روابط اجتماعی (مانند روابط دوستانه) تلقی می شود که به آن روابط شخصیت و ویژگی معرف می دهد. در سطح میانی تحقیقات بر روابط بین سازمانی متمرکز می شود که اعتماد بین سازمانها را مورد بررسی قرار می دهد. اعتماد به عنوان سازوکار جایگزین کنترل و نظارت به جای سلسله مراتب و بازار(داد و ستد) در بافتهای مختلف بین سازمانی دیده می شود.در این سطح از اعتماد ، به طور واضح نواحی صنعتی و مانایی آن ها از نظر اقتصادی و رقابتی بودن مورد مطالعه قرار گرفته است و اعتماد به عنوان نیرویی کلیدی مورد نظر است . اعتماد در شبکه های خریدار – فروشنده مورد بررسی قرار گرفته است و همینطور اعتماد به عنوان سازوکاری برای منتشر ساختن نوآوری در میان سازمانها و گسترش همکاری بین سازمانها مانند ائتلاف های استراتژیک مورد استفاده قرار گرفته است (رس،2005 ) .
در دو حیطه اعتماد درون سازمانی و بین سازمانی تحقیقات فراوانی صورت گرفته است. آدوبر(2006) با بررسی رابطه میان عدم اطمینان و اعتماد در ائتلافهای بین شرکتی شامل مدیران ارشد و میانی در صنعت دارویی و بیوتکنولوژی دریافت که سطح بهینه ای از اعتماد می تواند موثر باشد و عدم اطمینان ارتباط موثری با اعتماد دارد و در عین حال محدودیتهایی را برآن تحمیل میکند .(آدوبر ،2006). جهانسوزی
با بررسی رابطه سازمان و ذی نفعانش در میان گردانندگان یک سازمان مربوط به صنایع نفتی و گاز بعد از یک دوره بحرانی که با استفاده از روش های کیفی تحقیق مانند مصاحبه صورت گرفت نتیجه گرفت که شفافیت برای اعتماد سازی دوباره وحفظ سلامتی در روابط میان ذینفعان آن سازمان بسیار اهمیت دارد.موزاس و همکاران (2007) با بهره گیری از مفاهیم اعتماد و اتکا در روابط کسب و کار و در نظر گرفتن اعتماد بین فردی و بین سازمانی نتیجه گرفتند که اعتماد به عنوان یک مفهوم در سطح روابط بین فردی نسبت به بین سازمانی قابل اجرا تر است و روابط کسب و کار هردونوع روابط بین فردی و بین سازمانی را در بر می گیرد. همینطور به مفهوم اتکا به عنوان مکملی برای اعتماد در این روابط نگاه می کند.( موزاس ، هنبرگ و نواد ، 2007). در سطح اعتماد بین فردی به عنوان مثال تحقیق روشن کرد که ویزگی های شخصیتی مدیران بازار یابی مانن تجربه شان در زمینه فروشندگی می تواند در توسعه اعتماد بین انها و مدیران بخش فروش موثر باشد و بر برخی بازده ها مانند انواع تضادها در سازمان اثر گذار باشد.(مسی و داوس ، 2008).
انواع اعتماد سازمانی بر اساس سطوح تجزیه و تحلیل و منبع اطلاعاتی