مطلوب بودن(A)
خوش قلب، خوش خلق، دارای حس همکاری، باگذشت، خوش باور، مصمم
بی هدف، غیرقابل اعتماد، تنبل، بی دقت، بی بندوبار، مساعدکار، بی آرمان، لذتگرا
باوجدانی(C)
منظم، قابل اعتماد، سختکوش، وقت شناس، دقیق، تمیز، برانگیخته، خوداستقامت
تودار، متین، بی اشتیاق، نجوش، تکلیف مدار، کناره گیر، آرام
برونگرایی (E)
خونگرم، فعال، پر حرف، اجتماعی، فرد-مدار، خوشبین، مهربان
جدول2-3: توصیف ابعاد پنجگانه شخصیت مدل مک گری و کوستا
2-1-3: اِسنادهای مذهبی و غیرمذهبی
“علم بدون دین لنگ است و دین بدون علم کور”
(آلبرت اینشتین1941.علم، فلسفه و دین؛ نقل از وولف 1386)
مدتهاست که تصور می شود بین مذهب و سلامت روان ارتباط مثبتی وجود دارد و اخیراً نیز روانشناسی مذهب، شواهد تجربی بسیاری را فراهم آورده است. طیّ چند سال اخیر افراد و گروههای گوناگونی از پژوهشگران در سراسر جهان درباره تأثیر مذهب، ایمان مذهبی و آداب و رسوم دینی بر حوزه سلامت روانی افراد تحقیقات گسترده ای انجام داده اند و تقریباً تمام این تحقیقات نشان داده است که افراد مذهبی به طور کلّی سلامت روانی بیشتری در مقایسه با دیگران دارند (ویتر و همکاران1985؛ به نقل از نیلمن و پرساد 1995؛ ویلتز و کریدر1998؛ و گارتز و همکاران1991؛ به نقل از شجاعی 1385؛ هاریسون و همکاران 2001؛ برگن، مسترز و ریچاردز 1987؛ مک فرسون 1988؛ ایلی و همکاران 1999). حتّی کیتو همکاران (1992؛ به نقل از بیان زاده 1379) تاکید دارند که مذهب می تواند جایگزینی برای تمام مولفه های تأثیرگذار همچون عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و خانوادگی شود و به رضایت و سلامت روانی فرد کمک کند.
در پژوهش حاضر از بین عوامل مربوط به زمینه مذهب، اسنادهای مذهبی و غیرمذهبی در رابطه با دو متغیر دیگر تحقیقی مان –اضطراب شخصیت و ویژگیهای شخصیتی– مورد نظر و بررسی قرار گرفته است. گفته می شود افراد در تلاشهای خود برای درک و تبیین رویدادها و جهان اطراف خود موقعیتها و وقایع را به علل خاصّی استناد می دهند. در واقع اسنادها نوعی از اظهارات مربوط به خودشناسی به شمار می روند و روشی که وقایع را به علل اسناد می دهیم، روی چگونگی احساس، رفتار و تفکّر ما تأثیر می گذارد (پوپ و همکاران 1988؛ ترجمه تجلّی 1374). تاکنون از دو نظام توضیحی غیرمذهبی و مذهبی یاد شده است (لاپفر و دپائولا، بروک و کلمنت 1994). به عبارت بهتر، علاوه بر اسنادهای غیرمذهبی، هنگام تبیین رفتار روزمره اسنادهای مذهبی نیز حائز اهمیت ذکر شده اند(به نقل از لاپفر و دپائولا، بروک و کلمنت 1994).
2-1-3-1: نظریه اسناد عمومی
هر نظریه اسنادی با این پیش فرض آغاز می شود که افراد می خواهند از تجارب خودشان سردرآورند، علل رخدادهایی را که شاهدشان هستند درک کنند و – همانطور که کلی(1971) نوشت- پاسخی برای سوالی که بصورت چرا؟ مطرح می شود بیابند. تئوری اسناد منشأ شناختی دارد و تمایل اساسی انسان را به رسیدن به درکی از دنیا جهت فهمیدن علل رخدادها ارزیابی می کند. واینر (1985) توضیحات علّی را نه فقط سازگاریهای شناختی تلقّی می کند، بلکه برای تجربه هیجانی که توسط رخدادها برانگیخته می شوند نیز آنها را حیاتی می پندارد (نقل از اسپیلکا، شیور و کرکپاتریک 1985). بر طبق نظریه اسناد (واینر 1986،1985) هر هیجان خاصی (مثلاً اضطراب موقعیتهای ارزیابی) که تجربه می شود تاحدی بستگی به تبیین علّی فرد دارد (نقل از اسپیلکا، شیور و کرکپاتریک 1985). بخصوص اینکه، زمانیکه پیامد یک رخداد غیرمنتظره، منفی یا مهم است، افراد سعی دارند آن را با اسنادهای علّی تبیین بکنند. برای مثال، دانشجویانی که بورسیه تحصیلی بزرگی کسب می کنند ممکن است این رخداد را به تلاش خود، خوش شانسی، استعداد ذاتی، یا پاداش خدا به استقامت و ایمان آنها اسناد دهند یا ممکن است فکر کنند این جایزه بخاطر ترکیبی از این عوامل در مدل واینر به آنها داده شده است، که در چنین مواقعی، اسنادکننده در فرایند اسنادی خود از بین این علل، یکی را برمی گزیند یا آنها را برحسب اهمیت نسبی یا تأثیر علّی که دارند، اولویت بندی می کند (مالری و دیگران2000).
چند دهه گذشته شاهد تکامل تدریجی نظریه اسناد بوده ایم؛ فرمول بندی مفهومی ای که به اثبات رسیده است تا حدّ زیادی حاصل بررسی های پژوهشی در حوزه های روانشناسی اجتماعی، رشد کودک و آسیب شناسی روانشناختی است (جونز و دیگران1971؛ شیور 1975؛ به نقل از اسپیلکا، شیور و کرکپاتریک 1985). بعدها این نظریه از مرز این حوزه ها فراتر رفته و وارد روانشناسی مذهب شد و بالاخره طیّ سالهای اخیر، کوششهای تجربی به شناخت موقعیتهایی که در آن اسنادهای مذهبی با احتمال بیشتری روی می دهند و این که چه افرادی این اسنادهای مذهبی را به کار می برند، گرایش پیدا کرده اند (هاریسون، کوئنیگ، هایز، ایمه-اکواری و پارگامنت 2001).
از جمله کسانی که در حوزه اسنادها کارهای اولیه را صورت داد، واینر (1985) بود که تبیین ها را بر طبق ابعاد اسنادی خاصی که تجربه هیجانی بعدی را تحت تأثیر قرار می دهند، متمایز نمود. وی در نسخه نخست تئوری اسنادی (1985) چندین بُعد را شناسایی نمود اما از میان آنها به سه بُعد اهمیت بیشتری داد که عارتند از: مکان کنترل، ثبات و کنترل پذیری.
مکان کنترل: عللی را که از درون فرد سرچشمه می گیرد(علت درونی) از عللی که از زمینه و یا موقعیت نشأت می گیرد (علت بیرونی) متمایز می سازد. پژوهشها نشان داده است که علل درونی که در آنها رخدادهای منفی به فرد/عامل رفتاری اسناد داده می شوند، تا حد زیادی با عزت
نفس پایین و افسردگی نشان می دهند (اندرسون و آرنولت 1985؛ بار 1985).
ثبات: علل طولانی مدت را از علل موقتی و گذرا مجزا می سازد. در مورد رخدادهای منفی، اسنادها به علل پایدار، احساسات ناامیدی را آشکار می سازند درحالیکه اسنادها به علل ناپایدار احساسات خوش بینی نسبت به آینده را برمی انگیزند (فونتاین 1974؛ واینر، نیرنبرگ و گلدشتاین 1976).
کنترل پذیری: علتها را بر طبق درجه کنترلی که فرد می تواند بر آنها اعمال کند، مشخص می سازد. نشان داده شده است در رخدادهای منفی علل قابل کنترل احساس گناه را برمی انگیزند (کووینگتن و اُمرلیچ1984)، درحالیکه علل غیرقابل کنترل فردی بیشتر احساس شرم را در پی دارند (براون و واینر 1984؛ گراهام، دابل دی و گوآرینو 1984، واینر، گراهام و کندلر 1982؛ به نقل از باورل و دیگران 2002).
در تقسیم بندی دیگری از اسنادها، لاپفر، دپائولا، بروک و کلمنت(1994) با لحاظ بُعد مذهب، از دو نظام اسنادی با عنوان نظام اسنادی مذهبی و نظام اسنادی غیرمذهبی نام برده اند. در این طبقه بندی افرادی که رویدادهای زندگی را به “علل طبیعت گرایانه” مانند عوامل محیطی و موقعیتی یا ویژگیهای شخصی استناد می دهند، دارای نظام اسنادی غیر مذهبی، و افرادی که رویدادها را به “علل فوق طبیعت گرایانه” مانند شانس، سرنوشت، خدا، روح، شیطان و… استناد می دهند، دارای نظام اسنادی مذهبی شناخته شده اند. گورساچ و اسمیت (1983) در مطالعات خود به این نتیجه دست یافتند افرادی به واقعیت و حضور خداوند اعتقاد دارند که از نظر آنان، اسناد به عامل الهی مولّفه ای اساسی در تعبیر و تفسیر وقایع است.
در کل، با توجه به تمام تحقیقات انجام شده در زمینه اسنادها و به ویژه اسنادهای مذهبی (گورساچ و اسمیت 1983؛ لوونتال و کورناوال 1993؛ اسپیلکا، هود و گورساچ 1985) طبقه بندی زیل را می توان از اسناد ارائه کرد (نقل از شجاعی 1385: و میرنسب 1379):
اسناد شخصی: در این نوع اسناد، رویدادها به خود فرد نسبت داده می شود. برای مثال دانشجویی موفقیتش در کنکور به تلاش شخصی اش نسبت می دهد.
اسناد طبیعت گرا: مقصود از این نوع اسناد، نسبت دادن واقعه ا رویداد به عوامل طبیعتی است و از نگاه فلسفی، به آن “جبر طبیعی” نیز گفته می شود. مثال موردی فردی می تواند باشد که نتیجه عمل جراحی را به فعالیت سیستم ایمنی بدن در برابر بیماری نسبت می دهد.
اسناد اجتماعی: منظور از این نوع اسناد، نسبت دادن رویداد به افراد دیگر است (اعمّ از پزشک، معلم، افراد بانفوذ، قدرتمند و…) است. مثلاً فردی که نتیجه برنامه درمانی را به پزشکان متخصص نسبت می دهد این نوع اسناد را بکار می برد.