جی. ای. هرش در نوامبر 2005، طی مقالهای با عنوان “شاخصی در اندازهگیری برونداد پژوهشی یک محقق” به معرفی شاخص اچ پرداخت. اگر اچ مقاله از کل مقالات منتشر شده یک محقق، طی n سال کار علمی، هر کدام حداقل اچ بار استناد دریافت کرده باشند، آن محقق دارای شاخصی برابر با اچ است.
مثال:
اگر پژوهشگری 20 مقاله چاپ شده داشته باشد و این مقالهها بر اساس تعداد استنادهای دریافتی از بیشترین به کمترین مرتب شوند و ملاحظه شود که به 7 مقاله 7 بار یا بیشتر استناد شده و به دیگر مقالاتش حداکثر 7 بار استناد شده است، شاخص اچ این پژوهشگر مساوی 7 خواهد بود.
هرش معتقد است که دو فردی را که شاخص اچ مشابه دارند، ولی تعداد مقالات و تعداد کل استنادها به مقالات آنان متفاوت است؛ و نیز دو فردی را که در عین دارا بودن مدت زمان فعالیت علمی مشابه، شاخص اچ متفاوت دارند، ولی تعداد مقالات و تعداد کل استنادها به مقالات آنان یکسان است، میتوان باهم مقایسه کرد؛ که در مورد اخیر، محققی با اچ بیشتر نسبت به آن دیگری، تأثیر بیشتری بر رشته علمی خود دارد. هرش در نهایت با ساز وکارهای مختلف ریاضی، یک فرمول خطی را برای بیان رابطه بین شاخص h و سالهای فعالیت علمی محقق (n)، با شیب خطی با پارامتر m بهدست میآورد: m.n≈ h
پارامتر m (نسبت h به n) معیاری مناسب در مقایسه محققان با طول مدت متفاوت فعالیت علمی است. n را میتوان فاصلهی بین مدت زمان نشر اولین مقاله دارای استناد محقق تا حال حاضر و یا تا زمان مورد نظر دیگر (بر حسب سال) در نظر گرفت.
هرش با اساس قرار دادن m و با ارزیابی شاخص h محققان حوزهی فیزیک چنین برآورد میکند که اعضای هیئت علمی دانشگاههای تحقیقاتی معتبر در حوزهی فیزیک با 21≈h مستحق دریافت درجه دانشیاری و اعضای هیئت علمی با 18≈h مستحق دریافت درجه استادی هستند. وی نشان داد که متوسط شاخص اچ برای دریافتکنندگان جایزه نوبل در حوزهی علم فیزیک طی 20 سال گذشته برابر با 35 بوده است. از آنجا که سرعت پیشرفت علم در حوزههای مختلف علوم، و در نتیجه تعداد مقالات منتشر شده در آن حوزهها، که بر شاخص اچ تأثیرگذار است، یکسان نیست، شاخص اچ برای محققان حوزهی پزشکی و علوم زیستی 191 و در حوزهی فیزیک 135 است.(میرزایی و مختاری، 1386، ص. 108-109)
2-5-1-2. شاخص جی
لئو اگه در سال 2006 با بررسی نقاط قوت و ضعف شاخص اچ و به منظور اصلاح و بهبود بخشیدن آن، شاخص جی را پیشنهاد کرد. این شاخص با استفاده از مجذور تعداد مقالهها و مقایسه آن با مجموع استنادها در محاسبات، در واقع مقالههای پراستناد یک پژوهشگر را برجستهتر میکند.
نحوه محاسبه این شاخص بسیار شبیه به شاخص اچ است؛ با این تفاوت که با استفاده از ضرایب خود در تلاش است تا تأثیر مقالههای با تعداد بالا و حتی تعداد بسیار پایین استناد را بر نتیجه کاهش دهد، تا یکی از ایرادات و نواقص شاخص اچ را برطرف کند (نوروزی چاکلی،1388).
با رتبهبندی یک مجموع از مقالههای معین که به ترتیب نزولی تعداد استنادهای دریافت شده برای هر مقاله، مرتب شدهاند؛ شاخص جی عبارت است از تعداد جی مقاله که مجموع استنادهای آنها حداقل2g استناد را به خود اختصاص داده باشد. بنابراین، اگر شاخص جی دانشمندی برابر با 5 باشد به آن معنی است که دست کم مجموع استنادهای 5 مقاله وی 25 استناد بوده است. آشکار است که همیشه شاخص اچ کوچکتر و یا مساوی شاخص جی خواهد بود. از اینرو، دانشمندی که تعداد زیادی مقاله نوشته است و مقالههای او نیز تعداد استنادهای خوبی را دریافت کرده باشند شاخص هرش بالایی را به دست میآورد. شاخص جی او نیز اندکی از شاخص هرش بالاتر خواهد شد. به سخنی دیگر، نسبت میان شاخصهای جی و هرش نزدیک به یک خواهد بود؛ اما هرگز کمتر از یک نخواهد بود. در همین حال دانشمندی که تعداد اندکی مقاله دارد که این تعداد کم مقاله، تعداد استنادهای زیادی دریافت کرده باشد، شاخص هرش کوچک و شاخص جی بالا خواهد بود. اگر از هر دوی این شاخصها باهم و به طور همزمان برای ارزیابی مقالههای دانشمندان استفاده شود، تصویر جامعتری از موفقیتهای دانشمندان بر پایه تعداد انتشارات و تعداد استنادات بدست خواهد آمد.(نوروزی چاکلی؛ آقایاری و حسنزاده، 1390)
2-5-1-3. شاخص اچ جی
آلونسو و دیگران در سال 2010 شاخص اچ جی را برای برطرف کردن اشکالات دو شاخص جی و اچ معرفی کردند که بین این دو شاخص نهفته است و با فرمول زیر محاسبه میشود.
فرمول 2-1
2-5-1-4. شاخص پی
پراثاپ در سال 2010 شاخص پی را معرفی کرد که یک تعادل خوبی بین کمّیت یعنی تعداد انتشارات(P) و کیفیت یعنی نسبت بین تعداد استنادات و انتشارات(CPP) ارائه کرده است که با فرمول زیر محاسبه میشود:
فرمول 2-2
(باجوا، یالدرام و رافیگو ، 2013)
2-6. اهمیت مجلات
مجلات علمی نقش مهمی در حیات فکری دانشگاهها و مؤسسات عالی بازی میکند. اعضای جامعه علمی، اعم از رؤسای دانشگاهها، دانشکدهها و بخشها و در نهایت اعضای هیأت علمی، مجلات علمی را به عنوان مجرایی میدانند که به آنها اجازه میدهد تا نتایج پژوهشهای آنها را به چاپ رسانده و علاوه بر اینکه آن را در جامعه علمی به نام خود به ثبت برسانند، آن را در اختیار دیگران نیز قرار دهند. از طرف دیگر مجلات علمی به گروههای ذکر شده اجازه میدهد تا از نتایج پژوهش دیگران آگاهی یافته و در جریان اطلاعات روزآمد قرار گیرند. رتبهبندی مجلات نیز به اداره کنندگان مؤسسات آموزش عالی اجازه میدهد تا رشد اعضای هیأت علمی زیرمجموعه خود را بدست آورند. بنابراین توجه زیادی به رتبهبن
دی مجلات و نمایهنامههایی که این کار را انجام میدهند، پرداخت شده است که میتواند در رشد یک کشور و زیرمجموعههای آن مؤثر واقع شود.(علیجانی و کرمی، 1387، ص. 18)
2-6-1. شاخصهای ارزیابی مجلات
شاخصهای ارزیابی مجلات، شاخصهای استناد محوری هستند که بسیار متنوع هستند و در طول زمان تکامل یافتهاند. از جمله این شاخصها میتوان به ضریب تأثیر، ضریب آنی یا شاخص فوریت، شاخص نیم عمر یا قاعده کهنگی متون و… اشاره کرد که در ادامه به دلیل اهمیت ضریب تأثیر به بررسی آن پرداخته شده و بعد شاخصهایی را که بر اساس طرح وزندهی ایجاد شدهاند معرفی خواهند شد.
مهمترین شاخصهای ارزیابی مجلات و …، ضریب تأثیر میباشد که گارفیلد در سال 1955 مطرح کرد و میتوان آن را با محاسبه نسبت بین تعداد استنادهای دریافتی به مقالات انتشار یافته در طول یک دوره زمانی دو ساله و یا پنج ساله بدست آورد. از این شاخص بعدها برای رتبهبندی مجلات، دانشمندان، دانشگاهها و کشورها بهره بردند و به دلیل در دسترس بودن آن در سطح وسیعی به آن توجه کردند.