شناخت نیازها و نیز تحول آنها، شرط اول برای تامین آنهاست. نیازهای بشر از بدو تولد زندگی او را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
ابراهام مزلو[1] که نام او تداعی کننده سلسله مراتب نیازها[2]ی آدمی است نیازهای افراد را به دو دسته کلی نیازهای کمبود یا کاستی[3] و نیازهای رشد یا بالندگی[4] تقسیم نموده. گروه اول را که شامل نیازهای فیزیولوژیکی[5]، نیاز به امنیت[6]، نیاز به عشق و تعلق[7] و نیاز به عزتنفس یا احترام به خود[8] است را نیازهای اساسی[9] می نآمد. این نیازها به لحاظ اهمیتشان ابتدا باید ارضاء گردد همانگونه که هرم مورد ترسیم وی، متکی بر قاعده است؛ تعادل وجود آدمی نیز ابتدا بر پایه تامین نیازهای سطح پایین میباشد.
نیازهای فیزیولوژیک بنیادیترین نیازها بوده عبارتند از: احتیاج به هوا، اب، غذا و نیازهای جنسی.
زمانی که نیازهای فوق بخوبی براورده شوند نیازهای ایمنی سر براورده، فرد بهدنبال محیط و شرایط امن، با ثبات و پایدار، حفاظت شده و حمایت میگردد. این نیاز شامل نیاز به وجود ساختار و نظم و مقداری محدودیت در زندگی نیز میشود. به اعتقاد مزلو این نیاز در کودکان و بزرگسالان روانرنجور از اهمیت بیشتری برخوردار است.
اولویت این نیاز در کودکان موجب میشود تا مشاجرات و تعارضهای والدین بیش از همه، آنان را بیازارد. در صورت عدم براورده شدن این نیاز فرد دایما حالتی از ترس و اضطراب را احساس میکند.
نیاز تعلقپذیری و محبت میتوانند از طریق رابطه نزدیک با یک دوست، همسر، فرزند یا از طریق روابط اجتماعی که در محدوده یک گروه اجتماعی برگزیده تشکیل شده ارضا شوند. نیازبه تعلق داشتن با مفهومی بهنام دلبستگی[10] نیز انعکاس پیداکرده است. [11]
نیاز به محبت و تعلق داشتن در کودکان و سایر اعضای خانواده، در محیط خانوادگی به خوبی میتواند ارضا شود. عضویت در خانوادهای که مملو از عشق و محبت است، پاسخگوی بسیار بنیادی به این نیاز است.
سطح پایینتر نیاز به احترام، بهام احترام اجتماعی[12] شامل احتیاج برای مورداحترام قرار گرفتن، مقام و پایگاه اجتماعی، شهرت، به رسمیت شناخته شدن، مورد توجه قرار گرفتن، اعتبار داشتن، مورد تقدیر و قدردانی قرار گرفتن و حتی غلبه و تسلط داشتن است. نوع بالاتر آن نیاز به عزت نفس[13] میباشد و شامل احساساتی مانند اعتماد به خود، صلاحیت و شایستگی، پیروزمندی، تسلط، عدم دلبستگی و آزادی میباشد. که اگر براورده نشود نتیجه آن داشتن عزت نفس پایین و عقده حقارت است.
فرانیازها [14] یا نیازهای مربوط به خودشکوفایی و تحقق خویشتن[15] نیروی شان را از میل آدمی به رشد و بالندگی کسب میکنند و عبارتند از نیازهای فرد برای رسیدن به آنچه که در حداکثر توان و استعداد دارد. نیازهای خودشکوفایی مواردی چون کنجکاوی، اشتیاق به شناخت، یادگیری، کسب حقیقت، دانش اندوزی، تجربه کردن، درک زیبایی و نظم و هماهنگی را شامل میشود. خودشکوفایی یک فرایند است نه یک حالت، فرایند رشد، یعنی شدن و بالیدن (لفرانسوا، 1997)
براورده ساختن نیازهای سطوح بالاتر، در مقایسه با ارضاء نیازهای پایینتر، به شرایط بیرونی (اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) بهتری نیاز دارد.
خودشکوفایی بیشترین تحقق و رضایت خاطر از استعدادها و امکانات و تواناییهای فرد را موجب میشود. حتی اگر تمام نیازهای فرد ارضا شده باشد چنانچه خود را شکوفا نگرداند، بیقرار، ناکام و ناخشنود خواهد بود. (مزلو، 1367)
مازلو ویژگیهای خود شکوفا را به شرح زیر توصیف کرده است: داشتن درک درستی از واقعیت، توانایی پذیرش خود و دیگران، همدلی نسبت به دیگران، طبیعی بودن، مشکل محوربودن، به عوض خود محور بودن، علاقهمند به تنهایی و خلوت، مقاومت در برابر همشکل شدن با دیگران.
از نظر او انسان کامل کسی است که به بالاترین سطح نیازها دست بیابد یعنی اگر فرد نیازهای چهارگانه پیش از نیاز به خودشکوفایی را براورده سازد اما به مرحله خود شکوفایی نرسیده باشد انسان کاملی نیست. نیاز به خودشکوفایی در افراد مختلف متفاوت است در یک شخص ممکن است به صورت نیاز به رویاندن گیاه جلوه کند در دیگری بهصورت مادر خوبی شدن و در شخصی دیگر بهصورت شاعر یا نویسنده شدن. و در کوتاه بیان، یک فرد هر چه که میتواند باشد، باید باشد.
2-22. خود شکوفایی
ازدواج از یک منظر، ایجاد تحول در سبک و کیفیت زندگی است. زیرا الگوی جدیدی از ارتباطات انسانی می افریند. این تغییرات شامل مولفههای گوناگون از جمله انگیزه زندگی است. همسران به درستی در مییابند که انگیزههایشان در مقایسه با گذشته از جهات کمی و کیفی دگرگون شده و اکنون برای حفظ و تداوم زندگی، انگیزههای بیشتری دارند. یکی از این انگیزهها، تلاش برای رشد و بالندگی است به ویژه در افرادی که ازدواج را نوعی پیوند فکری و فرهنگی تلقی میکنند، بیش از سایرین از زمینه های رشد و پویایی برخوردارند.
افراد دارای این گونه اندیشه همچنان جستجوگری از فرصتهای ممکن برای گسترش شخصیت خود بهره میجویند. گام برداشتن در این مسیر، احساس موفقیت و سعادتمندی به افراد میدهد. به بیان الپورت چیزی که به زندگی شور و هیجان می بخشد تعقیب است نه تسخیر، راه است نه مقصد، تلاش است نه کامیابی. (شولتس، 1977) انگیزه به کمال رسیدن همسر، همانند انگیزه کمال شخصی، در زندگی مشترک، موثر و نیرومند است. در این رویکرد، هر یک از همسران صرفا در اندیشه رشد فردی خود نیستند بلکه دغدغه رشد همسرشان را نیز دارند و همین امر، زمینهساز ازدواج متعالی و موفق خواهد شد اظهار این نقش از سوی همسران انگیزه آنان را در استمرار امر، تقویت خواهد نمود.
از آنجا که خانواده اولین و اساسیترین محل برای پاسخگویی به نیازهاست و هیچ گروه اجتماعی را مانند خانواده نمیتوان یافت که بتواند به تمامی نیازهای انسان پاسخ دهد، در واقع این نهاد اجتماعی جایگاه منحصر به فردی دارد به نحوی که میتواند در ارضای تمامی نیازهای روانی انسان نقش اساسی ایفاکند. خانوادهای که نتواند به این نیازها به نحو مناسب پاسخ بگوید، در این زمینه دچار بدکارکردی است. زندگی معقول، حاصل پاسخ متعادل به نیازهای اساسی زوجین است پاسخ به برخی نیازها و معطل گذاشتن برخی دیگر، نمیتواند به زندگی موفقی منجر شود. در صورت تامین بیشتر نیازهای روانی، زمینه برای خودشکوفایی فراهم میشود. از هم یاریهای همسران تلاش برای اشکار شدن توانمندیها و ظرفیتها و بهرهبرداری مناسب هر یک از آنهاست.
2-22-1. بررسی خودشکوفایی در منابع اسلامی
در مبانی انسان شناختی اسلام، انسان موجودی قابل رشد وتعالی مداوم است. (شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1390) حق نفس هر فرد بر خود این است که دراخرین حد توانایی، وجود خود را به کمال برساند. (غفوری،1387)
بنابراین، ارضای متعادل نیازها نهتنها موجبات سلامتی جسمی و روانی فرد را تامین میکند، بلکـه او را در مسیر خود شکوفایی قرار میدهد. مسلما تـا زمانیکه فرد به میزانی از تعـادل روحـی وروانـی نرسـیده باشد، نمیتواندزمینه متعالی کردن خود را فراهم کند.
برای خودشکوفایی تضادهای درونی فرد نیز باید شناخته و حل گردد. این امر، مقدمه ای برای وحدت شخصیت بوده و خود شکوفایی را ممکن میسازد. بخش عمده ای از خود شکوفایی، در پرتو فضیلت های اخلاقی امکان پذیر است. برای رشد و گسترش جنبه اخلاقی فرد باید رابطه خود را با خدا، معنویت و دیانت محکمتر ساخته، سپر دفاعی نیرومندی در برابر هجوم ناملایمات روحی در خود ایجاد کرده، ارزشهای زندگی را شناخته و از آنها محافظت نماید.
ازدواج، موقعیتی را برای هر دو فرد مهیا میسازد تا در پرتو زندگی مشترک نخست به بخشی قابل توجهی از نیازهای اساسی خود در محیطی سالم پاک و مشروع پاسخ دهند و با تکیه بر آرامش به دست آمده از آن قادر به پذیرش مسوولیتها و وظایفشان گردند. آرامش حاصل از امنیت موجب میشود که فرد بتواند به احتیاجات دیگر خود از حیث روحی و روانی بیندیشدو این از جایگاههایی است که جامعیت و ظرافت کلام الهی اشکارتر میگردد چرا که در تبین هدف تشکیل خانواده، به مولفه هایی همچون آرامش روحی، ایجاد پیوند های دوستی و صمیمیت میان همسران، اشاره شده است. (روم، 21) و ثانیا به تامین نیازهای رشد و بالندگی خود، اهتمام ورزند.
برای شناخت بهتر و بیشتر خودشـکوفایی، میتوان از آیات سـوره فرقان (63-76) که بـه معرفـی ویژگی بندگان خدا با عنوان عبـاد الرحمن پرداختـه و تصویری از سیرت یک انسان کامل و نشـانه هایی از بندگان خدای رحمان را ارائه کرده است، بهره جست. بردباری، یکتاپرستی، احترام به جان انسانها،، تقدم عقل خرد، عفت وپاکدامنی، دعا برای همسر وفرزندان و برای رهبری افراد پرهیزکاربرخی از این صفات را تشکیل میدهد.
[1] Abraham Maslow
[2] Maslow’s hierarchy of needs
[3] deficiency needs
[4] growth needs
[5] physiological needs
[6] safety needs
[7] Belonging and love needs
[8] Esteem needs
[9] Basic needs
[10] Attachment
[11]این مفهوم درتحقیقات بالبی (Bowlby) وکسانی که پژوهشهای اوراپی گیری کردهاندانعکاس پیداکرده است
[12] Social Esteem
[13] Self Steem
[14] metaneeds
[15] self-actualization
متن کامل در سایت زیر :