هستی در جهانبینی اسلامی، واحد تجزیهناپذیر است؛ یعنی رابطه اجزای جهان این گونه نیست که بتوان فرض کرد قسمتهایی از آن قابل حذف و قسمتهایی قابل ابقا باشد. حذف بعضی، مستلزم عین حذف همه اجزا است. همچنان که ابقای بعضی، عین ابقای همه است. بنابراین، هستی، سامانهای است که همه اجزای آن بهطور دقیق با هم در ارتباطند و یک واحد حقیقی را تشکیل میدهند. این واحد حقیقی در حرکت است و هیچگونه آرامشی در او وجود ندارد و چون در حرکت است، هدف و مقصد نهایی برای آن ضرورت خواهد داشت (مطهری،72:1386).
در اسلام زندگی این دنیا مقدمه زندگی در دنیای آخرت است و از آنجا که اصالت با زندگی در جهان آخرت بوده می بایست در این دنیا انسان خود را آماده ورود به آن نماید. علاوه بر اینکه در قرآن یک سوره با عنوان “قیامه” وجود دارد، آیات متعددی در تایید وجود دنیای آخرت و اصالت آن وجود دارند.
«یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَهَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ»
«اى قوم! این زندگى دنیا، تنها متاعی زودگذر است؛ و آخرت سراى همیشگى است» (قرآن کریم، غافر:39).
«اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ لاَ رَیْبَ فِیهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثًا»
«خداوند، معبودى جز او نیست! و به یقین، همه شما را در روز رستاخیز که شکى در آن نیست جمع مىکند! و کیست که از خداوند، راستگوتر باشد؟» (قرآن کریم، نساء:87).
«إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا»
«و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آویختهایم؛ و روز قیامت، کتابى براى او بیرون مىآوریم که آن را در برابر خود، گشوده مىبیند» (قرآن کریم، اسراء:13).
5- عالم غیب
جهانبینی اسلامی جهان را مجموعهای از غیب و شهادت میداند. غیب یعنی نهان و به حقایقی اطلاق میشود که نادیدنی هستند؛ یعنی به علت نامحدود و غیر مادی بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیستند و به این اعتبار آنها را نهان مینامند (مصباح یزدی،276:1383). رابطه جهان غیب و شهادت رابطهای شبیه رابطه اصل و فرع است. از دیدگاه اسلامی چنین استنباط میشود که هر چه در این جهان وجود دارد، وجود تنزل یافته موجودات جهان دیگر است. آنچه در این جهان به صورت امری مقدر و محدود است، در مرتبهای و در جهانی مقدم بر این جهان یعنی جهان غیب، به صورت وجودی نامقدر و نامحدود و به تعبیر قرآن به صورت خزائن وجود دارد (جوادی آملی،178:1355).
در هستیشناسی دینی، طبیعت همه حقیقت نیست بلکه بخش نازل و دانی آن است، یعنی برای هستی بخش دیگری تصور میشود که فائق بر طبیعت بوده و نقشی تعیینکننده نسبت به آن دارد. نامها، عناوین و اسامی گوناگونی که در فرهنگهای دینی برای عالم محسوس وجود دارد، نسبت به طبیعت حکایت میکند، مانند «عالَم» که به معنای علم و نشانه است و چیزی است که به آن امری شناخته شود و علامت گذارده شود و دنیا که به معنای نزدیک میباشد. اگر نگاه انسان به هستی نگاهی دینی باشد، به دلیل این که همه ابعاد زندگی طبیعی و مادی خود را در احاطه غیب آن میداند، هیچگاه در مناسبات و رفتار طبیعی خود از باطن امور که نقشی تعیینکننده نسبت به ظاهر دارد، غافل نمیماند و بر همین اساس نیز کردار فردی و اجتماعی خود را توجیه و یا تبیین مینماید (پارسانیا:1390).
در جهانبینی توحیدی، عالم شهود عبارت از مجموعه آیهها، پدیدهها و سنتها است. پدیدههای طبیعی مثل خورشید، ماه، زمین و…، پدیدههای اجتماعی مثل خانواده، طبقات اجتماعی، ساخت سیاسی و…، پدیدههای تاریخی مثل تمدنها، ظهور و سقوط آنها و غیره. آنچه در اصطلاح فلسفه، نظام جهان و قانون اسباب و مسببات خوانده میشود، در زبان دین، سنت الاهی نامیده میشود. از نظر اسلام، جهان دارای نظام متقن علّی و معلولی و سببی و مسببی است (مطهری،72:1386). که در آن هرگز تغییری نخواهی یافت. پس پدیدههای جهان به یک سلسله قوانین ثابت و سنتهای لایتغیر الاهی محکومند. بدین ترتیب، ملاحظه میشود که در جهانبینی اسلامی هر دو عالم غیب و شهادت یا به تعبیری، طبیعت و ماورای آن مورد نظر بوده و آنچه در این رابطه مهم مینماید، جایگاه انسان در این عالم هستی و هدف از خلقت او و مسئولیت وی در بودن در این جهان است. آیات تایید کننده این موضوع نیز در قرآن بسیار به چشم می خورد. از جمله:
«عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ»
«داناى نهان و آشکار و بزرگ بلند مرتبه است» (قرآن کریم، رعد:9).
«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ..»
«اوست خدایى که غیر از او معبودى نیست داننده غیب و آشکار است..» (قرآن کریم، حشر:22).
«عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»
«داناى نهان و آشکار و ارجمند سنجیدهکار است» (قرآن کریم، تغابن:18).
«عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ»
«داناى نهان و آشکار و برتر است از آنچه به او شریک مىگردانند» (قرآن کریم، مومنون:92).
«…الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ..»