بازار هدف در بازار آموزشی
هر چند که دانشجویان بعنوان مصرفکنندگان اصلی آموزشعالی هستند(همسلیـبراون و گوناواردانا[1]، 2007)؛ با این وجود توجه به بحث بازار هدف در آموزشعالی، دانشجویان، کارفرمایان و جامعه بعنوان ذینفعان اصلی خدمات آموزش عالی محسوب میشوند(مرینج، 2006).
هدف نهایی مؤسسات آموزشعالی از کسب و کار، باید رضایت مشتریان خارجی(دانشجویان، کارفرمایان، جامعه، و غیره) و مشتریان داخلی (آموزش و کارکنان اداری) به عنوان تضمین پایداری یک نهاد بازاری همواره در حال تغییر باشد. پیشبینی رویکرد بازاریابی خدمات آموزشی گرایش به ارضای نیازهای مشتریان و استفاده از استراتژیهای بازاریابی در سطح مؤسسات دانشگاهی است.که منجر به شناسایی مصرفکنندگان آموزش خواهد شد، که توجه خود در عرضهی آموزش را برای آنهایی که دارای قابلیت اند صرف میکند و اجازه خواهد داد که جذابتر با آن منطبق شوند. هدف از مؤسسات آموزشعالی باید تعیین نیازها، خواستهها، منافع مصرفکنندگان آموزش، انطباق رویکرد آموزشی و تحقیقاتی به ارائهی برنامههایی که به حفظ و یا بهبود رضایت بلند مدت از خود و منافع جامعه کمک میکنند باشد.
متن کامل پایان نامه طراحی الگوی بازاریابی آموزش عالی در ایران
فرآیند آموزش، باید به دقت عرضهکنندهی خدمات متناسب با نیازهای خاص مصرفکنندگان کالا به عنوان عناصر اساسی نظام آموزشی باشد. محصول خدماتی ارائه شده به طور مستقیم در ارتباط با دانشجویان میباشد که توسط مدرسانی که مسئول تولید و انتقال دانشاند ارائه شده است. فرآیند آموزشی نیز توسط زیرساختهای لازم مانند فرهنگ سازمانی و مدیریت که همیشه تغییر سریع شرایط را نمیپذیرد انسجام مییابد و به همین دلیل انتظارات مصرفکنندگان خدمات آموزشی ثانویه هستند(سیروانسی[2]، 2004).
دانشجویان مشتریان مستقیم و فوری خدمات آموزشعالی هستند و کارفرمایان از نتایج فرآیند آموزش عالی مانند مهارتها و تواناییهایی که فارغ التحصیلان در طول تحصیل خود بدست آوردهاند بهرهمند میگردند. برخی نیز فارغ التحصیلان را محصولات آموزشعالی و کارفرمایان را بعنوان مشتریان آن در نظر میگیرند(کاتلر و فاکس، 1985؛ کانوِی و همکاران[3]، 1994). اما استنساکر و دی آندری[4](2007)، هم دانشجویان/فارغ التحصیلان و هم کارفرمایان را بعنوان مصرفکنندگان آموزشعالی در نظر میگیرد در حالی که دانشجویان مصرفکنندگان اصلی هستند کار فرمایان میتوانند بعنوان مصرفکنندگان غیر مستقیم و ثانوی خدمات آموزشعالی در نظر گرفته شوند و در نهایت جامعه بطورکلی از نتایج آموزشعالی بهرهمند گردد.
از بین ذینفعان در آموزشعالی(دانشجویان، کارفرمایان و جامعه)، دانشجویان بعنوان مصرفکنندگان اصلی و اولیه آموزشعالی محسوب میشوند به علاوه ذینفعان دیگری که به آموزشعالی علاقهمند هستند نیز وجود دارند از جمله: والدین، دولت، بخشهای حمایتکنندهی مالی، آژانسهای تضمین کیفیت و بخشهای حرفه ای و تخصصی (چاپلو[5]، 2004؛ کانتانن[6]، 2007).
گاهی اوقات نیازها و خواستههای ذینفعان مختلف با هم همخوانی ندارد و آموزشعالی برای دستیابی به رضایت ذینفعان باید فعالیتهای خود را پیچیدهتر کند. دانشجویان بعنوان مشتریان اولیه معمولاً به گروههای مختلفی تقسیم میشوند اما ذینفعان دیگر به سختی قابل دستهبندی هستند، بعنوان نمونه بازار هدف دانشجویان در انگلستان را میتوان به بازار: دانشجویان بین المللی، دانشجویان در حال تحصیل و دانش آموزانی که از دبیرستان فارغ التحصیل شدهاند دستهبندی نمود که هر بخش انگیزهها، نیازها و خواستههای متفاوتی از آموزشعالی دارند بطور کلی مشتریان اولیه بازار هدف آموزشعالی را دانشجویان تشکیل میدهند، اما ذینفعان زیادی وجود دارند که برآوردن نیازهای آنها و تقسیمبندی بازار آنها به سختی قابل اجرا است(سواترا و ترنر[7]، 2002). قطعاً، از این جهت بازاریابی به عنوان چیزی فراتر از صرفاً تبلیغات و فروش در نظر گرفته میشود. اما آیا به قدر کافی دربارهی روحیه و تمایلات فراگیران نسبت به بهرهمند شدن از ایدهی منفعت طلبی در نظریهی بازاریابی برای بررسی و درک شرایط فراگیران تحت عنوان مصرف میدانیم؟ در یک محیط رقابتی، هر گونه افزایش در حرفهایگری باید سودمند باشد اما اگر این اقدامات توسط استعارهی بازار به درستی اطلاعرسانی نشوند و تحت فلسفهی انجام کسب و کار توسعه یابند شاید هیچگونه پیشرفتی صورت نگیرد(لافوتی و هالت[8]، 2001).
2ـ7ـ2ـ آموزش به عنوان خدمات
خدمات ویژگیهای خاصی که نیاز به یک برنامه استراتژی بازاریابی خاص هستند ارائه میدهند (استانتون[9]، 1974؛ اندرسون[10] و همکاران 1993؛ کاتلر و همکاران، 1995). خدمات نمیتوانند لمس، چشیده، و یا در تحت تملک درآیند(داویدو[11] و همکاران، 1989). به طورکلی، خدمات نامحسوس و ناهمگن بوده و فاسدشدنی نیستند، و نیاز به تولید و مصرف به طور همزمان دارند(زیثامل[12] و همکاران، 1985؛ احمد[13] و همکاران، 2002).
دانشجویان معمولاً با سطح بالایی از خطر لمس ناپذیری خدمات در ارتباطند. بنابراین، لمس ناپذیری مانع ارتباطات خدمات با مشتری(راثمل[14]، 1966) و تنظیم قیمتها برای آموزش بینالمللی است (مازارل[15]، 1988). در نتیجه، فرآیند تصمیمگیری مصرف کنندگان توسط مکانیسمهای غیر مستقیم ارزیابی خدمات تحت تأثیر قرار میگیرد. دانشجویان این جنبهها را بر اساس تصویر نام تجاری، مؤسسه، و کشور مقصد ارزیابی میکنند.
آموزشعالی یک خدمت خالص است و از طریق مقدار زیادی از تماس بین فردی، پیچیدگی، اختلاف، و سفارشیسازی در مقایسه با دیگر خدمات تجاری مشخص میشود(پترسون و همکاران[16]، 1998). بسیاری از ویژگیهای کیفیت در آموزشعالی نمیتواند درک، احساس، و یا از قبل آزمایش شود. چنین طبیعتی مشکلات زیادی برای ارزیابی یک برنامه، به ویژه برای یک دانشجوی بینالمللی به ارمغان میآورد(هاروی و باشر[17]، 1996؛ پترسون و همکاران، 1998؛ سریکاتانیو و گینث[18]، 2002).
2ـ7ـ2ـ1ـ بازاریابی خدمات
صنایع خدماتی بسیار متنوع هستند. در هر دو بخش دولتی و خصوصی از طریق دادگاهها، ادارههای کار بیمارستانها، مراکز مالی، بیمهها، آژانسهای تبلیغاتی و … به ارائه خدمات میپردازند. بسیاری از مشاغل خدماتی، نظیر تعمیرکفش و آرایشگاهها کوچکند، لذا بازاریابی را پرهزینه میدانند و به سراغ آن نمیروند. همچنین فعالیتهای دیگری نظیر مراکز آموزشعالی و بیمارستانها هم با چنان تقاضایی روبرو بودهاند که تا بحال نیازی به بازاریابی احساس نکردهاند. بازاریابی برای مشاغل پزشکی و حقوقی مالی نظیر حسابرسان نیز مغایر با اصول و موازین آنها تلقی میشود. بهمین دلایل تا چندی پیش مؤسسات خدماتی از نظر استفاده از بازاریابی پشت سر مؤسسات تولیدی حرکت میکردند. اما از آنجایی که کیفیت خدمات در مقایسه با کالا قابل مشاهده نیست و از ثبات کمّی برخوردار بوده و مدام در حال تغییر است و حاصل خدمت تنها تحت تأثیر ارائهکنندهی خدمت نیست بلکه تمامی فرآیند ایجاد خدمت در آن تأثیرگذار میباشد، لذا بازاریابی خدمات از بازاریابی کالا تفکیک شده و علاوه بر بازاریابی سنتی بیرونی(با استفاده از 4 پی) به بازاریابی داخلی و بازاریابی متقابل نیاز دارد(کاتلر، 2003).
بازاریابی داخلی به این معنا است که یک مؤسسه خدماتی برای تأمین رضایت مشتری باید کلیه کارکنان ستادی خود را به خوبی آموزش دهد و ترغیب کند که به صورت گروهی با هم همکاری نمایند. برای اینکه یک مؤسسه بتواند کیفیت خدمات خود را در سطح بالایی حفظ کند تمام کارکنان باید به سوی مشتری گرایش داشته باشند و اتکا به دایره بازاریابی که عهدهدار بازاریابی سنتی میباشد کافی نیست، لذا در حالی که دیگر قسمتهای شرکت به راه قبلی خود ادامه میدهند. بازاریابان باید سایر افراد شاغل در سازمان را به اعمال رویههای بازاریابی دعوت کنند بطوری که بازاریابی داخلی بر بازاریابی بیرونی پیشی گیرد(اسماعیلپور، 1384).
بازاریابی متقابل نیز به این معنا است که برداشت ذهنی از کیفیت یک خدمت بشدت، به ارتباط متقابل میان خریدار و فروشنده بستگی دارد. در بازاریابی کالا، کیفیت محصول کمتر به نحوهی دسترسی با آن کالا ارتباط دارد. اما در بازاریابی خدمات، خصوصاً در خدمات تخصصی، کیفیت خدمت به تحویل دهندهی خدمت و کیفیت ارائهی آن بستگی دارد. در اینجا قضاوت مشتری دربارهی کیفیت خدمت فقط به کیفیت فنی، همچون موفقیت عمل جراحی، محدود نمیشود بلکه احساس وظیفه، مثلاً میزان نگرانی یک پزشک و قوت قلب دادن وی را نیز شامل میشود. بنابراین، افراد متخصص نباید چنین تصور کنند که به صرف ارائهی خدمت فنی خوب رضایت مشتری ایشان تأمین شده است. بلکه آنان باید از تواناییها و مهارتهای لازم دربارهی بازاریابی متقابل برخوردار باشند(اسماعیلپور، 1384).
امروزه با تشدید رقابت، افزایش سطح هزینهها، کاهش بهرهوری و کاهش کیفیت خدمات نیاز بیشتری به بازاریابی جامع و کامل احساس میشود. مؤسسات خدماتی سه وظیفه عمدهی بازاریابی را بر عهده دارند، آنها میباید تمایز رقابتی، کیفیت خدمات و بهرهوری خود را افزایش دهند.
[1]. Hemsley–Brown & Goonawardana
[2]. Sirvanci
[3]. Conway
[4]. Stensaker & D’Andrea
[5]. Chapleo
[6]. Kantanen
[7]. Soutar and Turner
[8]. Lafferty & Hult
[9]. Stonton
[10]. Anderson
[11]. Dawidow
[12]. Zeithaml
[13]. Ahmed
[14]. Rathmell
[15]. Mazzarol
[16]. Patterson
[17]. Harvey & Busher
[18]. Srikatanyoo & Gnoth